نگاهی بر تجربه فصل بندی سریال ها در تلویزیون
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان؛ در کشورهای مختلف برای فرهنگ و تمدن سازی، از گذشتگان خود دست به اسطوره و قهرمان سازی میزنند. صنعت فیلمسازی غرب به سمت تولید ماجراهای ابرستارگان و قهرمانان خیالی میرود و در شرق بخصوص کره و ژاپن قهرمانان از دل تمدن و امپراطوری خیالی معرفی میشوند. درواقع اگر داستانی از دل جامعه هم وجود نداشته باشد هنرمندان دست به خلق قهرمانان خیالی...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان؛ در کشورهای مختلف برای فرهنگ و تمدن سازی، از گذشتگان خود دست به اسطوره و قهرمان سازی میزنند. صنعت فیلمسازی غرب به سمت تولید ماجراهای ابرستارگان و قهرمانان خیالی میرود و در شرق بخصوص کره و ژاپن قهرمانان از دل تمدن و امپراطوری خیالی معرفی میشوند. درواقع اگر داستانی از دل جامعه هم وجود نداشته باشد هنرمندان دست به خلق قهرمانان خیالی میزند. ایده یابی و پرورش داستان برای خلق روایت یکی از دشوارترین و مهمترین مرحله فیلمسازی است تا جایی که با حذف نویسنده ثابت در یک مجموعه سریال چند قسمتی شاهد عدم استقبال مخاطب در ادامه پخش سریال بودیم در صورتی که کارگردان و گروه بازیگران همان افراد قبل بودند.
یکی از اتفاقات رایج که در سطح دنیای فیلم و سریالسازی جهان نیز قابل مشاهده است این مبحث است که زمانی یک فصل از سریال مورد استقبال مخاطب قرار میگیرد عوامل تشویق میشوند تا دست به ساخت فصلها و مجموعههای دیگر از آن فیلم و سریال بزنند تا جایی که تماشاگر شاهد مجموعههایی با نام ثابت و عددهایی که هر سال بر آن افزوده میشود هستند. این اتفاق با جنبههای مثبت و منفی بسیاری همراه است.
در درجه اول زمانی که یک روایت کشش لازم را دارد و مخاطب پذیرای مشاهده فصلهای بعدی آن است میتوان این اتفاق را مثبت دانست. اگر روایت قابلیت پرداخت بیشتر و بست و گسترش داشته باشد دوچندان مورد توجه قرار خواهد گرفت. اما در درجه بعد به دلیل عدم فیلمنامه خوب و نبود روایت جذاب صرفا دست به ساخت آثار تکراری گذشته زده میشود و نتنها مخاطب را جذب نمیکند بلکه خاطره و اتفاق مثبت گذشته را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و در ذهن تماشاگر تبدیل به اثری تکراری و ضعیف میشود.
اکنون شاهد آن هستیم که سریالها باتوجه به نظر مثبت اولیه مخاطب رو به سمت فصل سازی و شکل مجموعهای سوق پیدا کردهاند. به عنوان مثال در دهههای اخیر سریالهایی که گرفتار این دست مشکلات شدهاند و در فصلهای پیشرو مخاطب را از دست دادهاند میتوان به «پایتخت» به عنوان پرمخاطبترین سریال تلویزیون اشاره کرد. البته در مجموعههای ساخته شده میتوان به فصلهایی که توانست مخاطب را جذب کند نیز اشاره کرد، اما در طی گذشت سالها و حضور نویسنده جدید، این سریال تحت تاثیر قرار گرفت؛ بنابراین اعتبار و عقبه روایت اولیه که مورد توجه مخاطب بود نیز تغییر کرد.
با نگاهی به آثار ساخته شده دهههای گذشته تلویزیون شاهد آن بودیم که این اتفاق در سریالهایی همچون «مرد هزار چهره» و «زیر آسمان شهر» و «هوش سیاه» پیش آمده است. خاطره تلخ فصل دوم این سریالها و عدم توجه مخاطبان نباید فراموش شود. درصد جذب و کشش روایت در فصلهای بعدی همراه با ریسک فراوان است. یکی از بهترین سریالهایی که ساخت فصلهای بعدی آن با افت مخاطب همراه بود میتوان به لیسانسهها و فوق لیسانسهها اشاره کرد تا جایی که عوامل سریال دیگر تمایلی برای ساخت ادامه آن پیدا نکردند.
این آفت صرفا در تلویزیون دیده نمیشود و در شبکه نمایش خانگی هم با شکست رو به رو شده است. «شهرزاد» به عنوان اولین سریال محبوب و پرمخاطب این شبکه در فصلهای دوم و سوم و پایانی با افت محسوسی رو به رو شد. ترفندی که در شبکه نمایش خانگی دیده میشود طراحی فیلمنامه با پایانبندی باز است که مخاطب را منتظر تماشای ادامه سریال نگه میدارند که این ترفند نیز باتوجه به روایت ضعیف این آثار رو به شکست کشیده شد.
سریالهایی از این دست بسیار هستند و مشکل اساسی زمانی رخ میدهد که نویسنده در وهله اول و در درجه دوم کارگردان تغییر میکنند و ضربهای اساسی به بدنه سریال و فیلم وارد میشود.
اکنون سریالهای «نون خ» و «زیرخاکی» با حفظ خط روایت اولیه و کیفیت ابتدایی خود توانستند در فصلهای پیشرو مخاطب را راضی نگه دارند، اما خلق داستان و سوژه جدید سالها است که مورد کم توجهی قرار گرفته است و صرفا مبحث سود و فروش آثار به عنوان مهمترین رکن در صدر توجه تهیه کنندگان قرار گرفته است.
باتوجه به ظرفیتها و موقعیتهای جامعه کنونی و داستانها و شخصیتهای موجود کم توجهی نویسندگان و هنرمندان به خلق روایت ماندگار احساس میشود. امسال در ایام نوروز و ماه رمضان آثاری در فصلهای جدید از شبکههای سیما در کنداکتور پخش قرار گرفته اند. حال باید دید فصل جدید این آثار میتواند مورد اقبال قرار بگیرد یا خیر.