نگاهی به فیلم «تابستان همان سال»| میهمانخانه مهمانکش روزش تاریک
در نهایت شاید با اغماض بتوان تماشای فیلم تابستان همان سال را بر روی پرده عریض و طویل سینما به مخاطبان جدی هنر هفتم که علاقهمند به آثار محمود کلاری هستند پیشنهاد کرد.
خبرگزاری تسنیم- احسان طهماسبی
بیشک برای هر مخاطب جدی و علاقهمند سینما، تماشای فیلمی به کارگردانی استاد نور و تصویر و دوربین سینما جذاب و کنجکاویبرانگیز است. مدیر فیلمبرداری پیشکسوت سینما که بعد از حدود بیست و هفت سال، سومین فیلم و در عینحال متفاوتترین فیلم خود را ساخته با تابستان همان سال در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر حضور پیدا کرد.
اثری کاملا شخصی از زندگی پسربچه ای به نام عطا در سال 1332 که با لحاظ کردن شرایط سنی محمود کلاری و نریشن او بر روی فیلم، میتوان در همان لحظات آغازین متوجه ردپای زندگی شخصی فیلمساز در اثر شد. فیلمی که با انجام تغییراتی در ساختار و همین طور حذف و تغییر برخی سکانسها قابلیت تبدیل شدن به یک مستند بیوگرافی از کلاری را دارد.
بر مبنای همین موضوع میتوان به رویکرد نگارش فیلمنامه و ساخت این فیلم پی برد و با تمهیدات، امکانات و تخصصی که او در ثبت لحظات سینمایی داشته انتظار فیلمی چشم نواز را داشت. انتظاری که توسط کوهیار و محمود کلاری و با کمک بازیهای یکدست بازیگران و طراحی درست فیلم به درستی برآورده شده است. اما فارغ از موضوعات اشاره شده، مشکل اصلی و اساسی فیلم ایرادات روایی، فیلمنامه کمجان و کماثر است. فیلم به طور کامل در تفهیم منطق روایی به مخاطب موفق نمیشود و داستان پسند و مورد توجه کارگردان، به تنهایی و بدون لحاظ کردن قابهای درخشان و تماشایی، برای تماشاگر به مسئله تبدیل نمیشود.
نگاهی به فیلم «ملکه آلیشون»| این کپی برابر اصل نیستدر واقع داستان دروغ پسربچهای که زندگی چند خانواده را تغییر میدهد و صرفا برای رهایی از وضعیتی که گیرافتاده قهرمان زندگی خود را قربانی میکند برای همراهی و همدلی مخاطب نیاز به پرداخت بیشتر به جزییات و شخصیت پردازی موشکافانهتر و رسیدن به ریتم بهتر و مناسبتری دارد.
از اینرو در این فیلم بار فیلم از فیلمنامهنویس بر دوش فیلمبردار میافتد و نمایش نماهای بسته از تفریحات و خوراکیهای محبوب دهه سی و علاقه مندیهای کودکی بازیگوش ولی با دقت، توان حفظ حواس و توجه مخاطب را تا نیمه نداشته و نقاط ارتباطی خود را با مخاطب از دست میدهد. در واقع تعداد قابل توجهی از پلانها و سکانسها، چفت و بست درستی با درام فیلم برقرار نمیکند و صرفا نمودی از احوالات نسلی که کلاری و همنسلان او در آن زیسته اند دارد.
تمایل کارگردان برای خلق سکانسهایی تماشایی و تکنیکال در این فیلم تا حدی ادامه مییابد که در سکانس خواب وهم آلود پسربچه، کلاری تلاش میکند ادای دینی به سینمای تارکوفسکی کرده و با خلق فضایی عجیب و ماورایی بخشی از تواناییهای خود را در کارگردانی و تصویربرداری به رخ بکشد. نکته مثبت قابل ذکر دیگر، ترکیب درست بازیگران (به جز مهران مدیری در نقش رمال و فالبین) در فیلم است. انتخابهایی که در نهایت به نفع فیلم تمام شده است و توانسته نقش موثر و موفقی در همراهی مخاطب تا نیمه فیلم باشد.
از سویی دیگر و در نمایش تاثیر خشونت، رنجها و اتفاقات ناگوار در زندگی انسانها، تابستان همان سال در رویکردی روانشناسانه و اخلاقی بدون ورود به جزییات جهان داوود (با بازی علی شادمان) روند یکباره تبدیل شدن او از قهرمانی آرزومند و آیندهدار به شکنجهگری بیرحم و عاصی را نشان میدهد و بدین شکل زنگ هشداری در خصوص مواجه تهاجمی و مخرب با گروه سنی آسیبپذیر را به نمایش میگذارد.
نشست خبری فیلم تابستان همان سال با گلایه کارگردان برگزار شد / کلاری: قصهگویی در سینمای ما رنگ باخته + فیلمدر نهایت شاید با اغماض بتوان تماشای فیلم تابستان همان سال را بر روی پرده عریض و طویل سینما به مخاطبان جدی هنر هفتم که علاقهمند به آثار محمود کلاری هستند پیشنهاد کرد؛ فیلمبرداری که در کارنامه خود آثار درخشانی همچون سرب (مسعود کیمیایی)،گبه (محسن مخلمباف)، جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی) و... را دارد.