سه‌شنبه 9 دی 1404

هزاره‌ای‌ها در مسیر میانسالی

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
هزاره‌ای‌ها در مسیر میانسالی

دنیای اقتصاد: در سال‌های اخیر، نسل هزاره با حقیقتی تلخ و گریزناپذیر روبه‌رو شده است؛ اینکه آن‌ها دیگر آن نسل پیشرویی نیستند که خط‌مقدم فرهنگ جوانی را هدایت می‌کرد.

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد - نیلوفر ادیب نیا؛  نشانه‌های این تغییر در همه‌جا به چشم می‌خورد، از دنیای مد که حالا تحت سلطه استایل‌های راحت، گشاد و الهام‌گرفته از سبک آدام سندلر نسل زد قرار دارد، تا این حس فراگیر که سلیقه‌های روزی آوانگارد هزاره‌ای‌ها، حالا دیگر قدیمی و ازمدافتاده به نظر می‌رسد. بسیاری از افرادی که زمانی در فضاهای فرهنگی احساس مالکیت و راحتی می‌کردند، حالا در محیط‌هایی که نسل زد معیار «باحال بودن» را تعیین می‌کند، احساس غریبگی می‌کنند. این آگاهی دقیقا با مرحله‌ای از زندگی که هزاره‌ای‌ها وارد آن شده‌اند همخوانی دارد. آن‌ها که اکنون در بازه سنی اواخر بیست‌سالگی تا میانه چهل‌سالگی هستند، به مرحله‌ای قدم گذاشته‌اند که روان‌شناسان آن را «بزرگسالی تثبیت‌شده» می‌نامند؛ دورانی پر از فشارهای سنگین مانند مدیریت همزمان مسئولیت‌های شغلی، تربیت فرزندان و مراقبت از والدین سالخورده.

براساس گزارشی از نیویورک‌تایمز، حتی نمادهای فرهنگی این نسل نیز این گذار به میانسالی را بازتاب می‌دهند. سلبریتی‌های محبوب آن‌ها حالا مستندهایی درباره هشدارهای مالی می‌سازند، هنرمندانشان از ثبات زندگی خانگی الهام می‌گیرند و چهره‌هایی که زمانی جسور و متفاوت بودند، اکنون به نقش‌های سنتی‌تر روی آورده‌اند. اگرچه هزاره‌ای‌ها ممکن است به کمک فناوری‌های پزشکی و زیبایی همچنان جوان به نظر برسند، اما نفوذ فرهنگی‌شان به وضوح کمرنگ شده است. اینترنت که روزی قلمرو بی‌رقیب شوخی‌ها و زیبایی‌شناسی هزاره‌ای بود، حالا به ابزاری برای نشان دادن کهنگی آن‌ها تبدیل شده است. نسل زد حتی اصطلاح «رفتارهای کرینج هزاره ای ها»(رفتارهای خجالت‌آور) را برای بیان ناراحتی خود از عادت‌هایی مثل استفاده بیش‌ازحد از ایموجی، نوشتن «lol» یا دلبستگی به دنیای هری پاتر ابداع کرده است. حتی انتخاب‌های ساده‌ای مثل پوشیدن جوراب‌های مچی هم حالا آن‌ها را در نگاه نسل جدید قدیمی جلوه می‌دهد.

این تنش‌ها به نوعی درگیری دوستانه میان نسل‌ها بدل شده است. هزاره‌ای‌ها گاهی نسل زد را بی‌تجربه، منزوی یا بیش‌ازحد غرق در تیک‌تاک می‌دانند، اما این نقدها در واقع تکرار همان حرف‌هایی است که نسل‌های قدیمی‌تر زمانی درباره خود هزاره‌ای‌ها می‌گفتند. با وجود این تفاوت‌های ظاهری، هر دو نسل با چالش‌های مشترکی مثل ناامنی اقتصادی، مشکلات سلامت روان و بی‌ثباتی سیاسی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که هر دو گروه به یک اندازه نگران وضعیت مالی خود هستند و با هراس به تغییرات ناشی از هوش مصنوعی در آینده شغلی‌شان می‌نگرند؛ موضوعی که ثابت می‌کند هر دو نسل، فارغ از تفاوت‌های فرهنگی، در یک شرایط اجتماعی و اقتصادی ناپایدار در حال تلاش برای بقا هستند.

براساس این گزارش، نسل هزاره امروز با چالش‌های بزرگی دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ از تاخیر در خرید خانه و انباشت بدهی‌ها گرفته تا عقب افتادن زمان ازدواج و فرزندآوری. دست‌نیافتنی شدن نمادهای سنتی بزرگسالی برای طبقه متوسط، نوعی «نوجوانی طولانی‌مدت» را برای آن‌ها رقم زده است که فرآیند پیر شدن و پذیرش سن را دشوارتر کرده است. با این حال، همین فشارهای اقتصادی و اجتماعی مشترک می‌تواند پلی برای درک بهتر و همدلی بیشتر با نسل‌های جوان‌تر باشد. اگرچه هزاره‌ای‌ها کنترل فضای آنلاین را به نسل زد واگذار کرده‌اند، اما هم‌زمان در حال تصاحب جایگاه‌های قدرت در نهادهای اصلی هستند. آن‌ها اکنون در عرصه سیاست، رسانه و مدیریت شرکت‌های بزرگ نقش‌های کلیدی ایفا می‌کنند و پس از سال‌ها اعتراض به حاکمیت سالخوردگان، کم‌کم جایگزین رهبران مسن می‌شوند. این نسل در حال بازتعریف استانداردهای تربیت فرزند، فرهنگ کاری و ساختارهای خانوادگی است و چالش اصلی‌اش این است که چگونه بدون تبدیل شدن به افرادی خشک و بی‌اعتنا به نسل‌های بعد، وارد این مرحله از قدرت شود.

تجربه تاریخی ثابت کرده است که چهره‌های موفق، کسانی هستند که با تغییرات زمانه کنار می‌آیند، نه آن‌ها که در برابرش مقاومت می‌کنند. هنرمندانی مانند دیوید بووی در گذشته یا چارلی ایکس‌سی‌اکس در امروز، نشان داده‌اند که کنجکاوی و همکاری با جوان‌ترها چگونه می‌تواند پیوند میان نسل‌ها را زنده نگه دارد. جالب اینجاست که نسل زد هم به شیوه خود در حال بازکشف فرهنگ هزاره‌ای‌هاست؛ از تماشای دوباره سریال‌هایی مثل «دختران» تا استقبال از موسیقی ایندی دهه 2010، آن‌ها در حال معنا کردن دوباره ارزش‌های آن دوران هستند. در این میان، نویسندگانی چون آن هلن پیترسن هشدار می‌دهند که هزاره‌ای‌ها نباید اشتباه نسل «بیبی‌بومر» را تکرار کنند و پس از رسیدن به ثبات، مسیر پیشرفت را به روی دیگران ببندند. هرچند برخی هزاره‌ای‌ها ممکن است به این سمت بروند، اما بسیاری دیگر با وجود اشتیاق به تغییر، از فشارهای زندگی چنان خسته‌اند که توان مبارزه ندارند.

با این همه، برخی چهره‌های سیاسی این نسل توانسته‌اند با تمرکز بر نابرابری‌های اقتصادی و استفاده از زبان رسانه‌ایِ موردپسند جوان‌ترها، با نسل زد ارتباطی سازنده برقرار کنند. واقعیت این است که هزاره‌ای‌هایی که با گشاده‌رویی جنبه‌های «کرینج» یا همان رفتارهای به ظاهر خجالت‌آور خود را می‌پذیرند، در نظر نسل زد بسیار واقعی‌تر و قابل‌اعتمادتر به نظر می‌رسند. در نهایت، آنچه امروز مایه شوخی و تمسخر نسل جدید قرار می‌گیرد، در واقع ریشه در خوش‌بینی ذاتی نسل هزاره دارد؛ باوری عمیق به اینکه دنیا می‌تواند جای بهتری شود، حتی اگر این نگاه امروز کمی ساده‌دلانه به نظر برسد. حفظ این خوش‌بینی در کنار انعطاف‌پذیری و گوش دادن به صدای جوان‌ترها، کلید اصلی ورود باوقار و موفق نسل هزاره به نقش فرهنگی جدیدشان در جهان است.