پایان کاسیاس، یکی از آخرین شمایل تعصب در فوتبال؛ تا وقتی وفادار هستی، تنها میمانی
هیچ کس انتظار نداشت ایکر کاسیاس به بهانه قبول پست مدیریتی به روند خداحافظیاش از فوتبال سرعت ببخشد.
به گزارش سایت نود، اعلام رسمی خداحافظی ایکر کاسیاس از فوتبال آن هم چند روز پس از کاندیداتوری برای ریاست فدراسیون فوتبال اسپانیا، پسرک معصوم مادریدی را هم به لیست افرادی که زیباییها را به شهرت و پشت میزنشینی میبازند، اضافه کرد.
البته که تبعات سکته سال قبل، رمقی برای ادامه دوران حرفهای یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال باقی نگذاشته بود اما او بعد از اعلام خداحافظی در آن مقطع بازگشته بود و گاهی در دروازه پورتو میایستاد اما در نهایت مشغلات مربوط به کاندیدا شدن برای ریاست فدراسیون فوتبال کار خودش را کرد!
پایانی عجیب
سقوط کاسیاس از ضربه عامدانه آربلوا، هم تیمیاش در رئال مادرید به انگشتانش در جدال با والنسیا در لالیگا شروع شد؛ جایی که گفته شد آربلوا با موافقت مورینیو، عامدانه کاسیاس را مصدوم کرد تا بهانه لازم برای نیمکتنشین شدن ایکر، دروازهبان مورد غضب واقع شده از سوی مورینیو (به خاطر ارتباط خوب با بازیکنان بارسلونا و اتهام جاسوسی!) ایجاد و او حتی پس از بهبود مصدومیت هم نیمکتنشین شود. مورینیو با این اقدام فشارهای قبلی را از روی دوش خودش برداشت. پیش از این او در یکی از بدترین اقدامات دوران حرفهای خودش آدان بیتجربه را به جای کاسیاس شماره یک تیمش کرد و وقتی فشار مضاعف هواداران و ضعف آدان را دید، مجبور شد کاسیاس را برگرداند. برای نیمکتنشین کردن دوباره ایکر، مصدوم کردن او توسط بازیکن خودی در دستور کار قرار گرفت و مورینیو به هدفش رسید. کاسیاس به قول خودش روزها روی نیمکت چهرهای راضی داشت اما شبها از شدت ناراحتی میگریست. در نهایت اوضاع عوض شد. مورینیو زیر فشار شدید هواداران از رئال جدا شد و کاسیاس ابتدا به صورت چرخشی و سپس به عنوان سنگربان ثابت به تیم بازگشت. او به عنوان کاپیتان دهمین جام قهرمانی رئال مادرید در اروپا را بالای سر برد اما آن بازیکن قبل از مصدومیت نشد. رئال بیرحمانه، اسطورهاش را فروخت و در کنفرانس خبری که خیلی خلوت بود، اشکهای خداحافظی کاسیاس، اشک خیلیها را درآورد. او به پورتو رفت و پس از چند فصل متوسط با سکته، دنیا را شوکزده کرد. ایکر بازگشت و البته دیگر دروازهبان ثابت نبود. خیلیها انتظار داشتند با قدرت بازگردد اما به جای زمین بازی در راهروهای فدراسیون فوتبال اسپانیا خبر ساز شد و برای ریاست بر این نهاد ثبتنام کرد. گویا پس از عمری جفا دیدن در قبال مهربانیهایش تصمیم گرفته عافیتطلبی کند و به جای یکی 2 سال بازی در فدراسیون فوتبال اسپانیا، منافعش را تامین کند. ایکر مصداق بارز دیالوگ تاریخی فیلم «سینما پارادیزو» است؛ تا وقتی وفادار هستی، تنها میمانی.»
ستاره قصه ما، وفادارانه تنها ماند و حالا میرود تا در جبههای دیگر، دنیایی مادیتر و نه الزاما زیباتر از جهانی که خودش در رئال برای مادرید و دنیا ساخت را تجربه کند.
1977