پایان یک ماه مهمانی و آغاز یک عاشقانه آرام / چرا روز عید فطر را «یُومُ الجَوائِز» نامیدند؟
ما در این روز که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است، از اعمال مربوط به این روز مبارک، معنای عید را الهام میگیریم. چراکه این عید به حکم دین ما و اسلام ما تعیین شده است؛ و اگر بخواهیم هدف اسلام را از مقرر داشتن این عید مبارک بفهمیم تا بهراستی بر ما مبارک باشد، همانطور که وضعکننده و صاحب آن خواسته است، باید به اعمال و ذکرها و واجبات این روز بنگریم. با بررسی این امور، میتوانیم معنا و مفهوم...
در روز عید فطر گویی یک مسلمان از نو متولد میشود، به گفته مولا امیرالمومنین (که درود خدا بر او باد) روزه داران در شب عید فطر از تمام آلودگیها و پلیدیها پاک شده اند و کمترین پاداش خود را که پاکی و پاکیزگی است دریافت نموده اند.
اهل دل، عید فطر را که بازگشت انسان است به پاکی قلب و فطرت انسانی، بازگشت به زندگی عاشقانه نامیده اند. این روایت در بیان بیشماری از عرفاء میتوان دید. یَا ذَا المَنِ وَالطَولِ، یَا ذَا الجُودِ، یَا مُصطَفِیَ مُحَمَد وَناصِرَهُ صَلِ عَلَی مُحَمَد وَآلِ مُحَمَد وَاغفِر لِی کُلَ ذَنب أَحصَیتَهُ وَ هُوَ عِندَکَ فِی کِتاب مُبِین. (بخشی از دعای عید فطر)ای صاحب نعمت و کرم،ای دارای جود،ای برگزیننده محمد وای یاور او، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و بر من بیامرز هر گناهی که شماره نمودیاش و آن پیش تو در کتابی آشکار است.
عید فطر در بیان مولانا:
بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد معشوق توعاشق شد شیخ تو مرید آمد
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد
جان ازتن آلوده هم پاک به پاکی رفت هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد
از لذت جام تو دل مانده به دام تو جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد
سه روایت عیدانه از بیان آیت الله جوادی املی، امام موسی صدر و آیت الله مجتبی تهرانی
پایان یک ماه مهمانی و آغاز یک عاشقانه آرام / چرا روز عید فطر را «یُومُ الجَوائِز» نامیدند؟ تحلیلی بر مقام و منزلت عید سعید فطر از بیان مفسر بزرگ قرآن / گزیده بیانات آیت الله جوادی املی
خدای سبحان این روز را عید رسمی مؤمنین قرار داد. از دعای نورانی امام سجاد در وداع ماه مبارک رمضان بر میآید، چنین که در دعاهای قنوت نماز عید فطر هم بر میآید که خداوند این روز را عید قرار داد؛ که جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عِیداً... شما وقتی از منزل هایتان بیرون میروید به طرف مصلی، آن حالت زنده شدن از قبر را در نظر بگیرید که یک ترسیمی از معاد است. منتها خدای سبحان اگر بخواهد به صورت مُعید تجلی تام داشته باشد، جریان معاد پیش میآید و اگر گوشهای از آن نام تجلی بکند، «عید فطر» ظهور میکند. این عود و رجوع بنده است به طرف خدای سبحان.
کسانی که روزه این ماه را گرفتند و توفیق انجام وظیفه داشتند، بر میگردند، جائزه خود را از خدای سبحان دریافت میکنند؛ لذا شب عید فطر و روز عید فطر به عنوان «لِیلَهُ الجَوائِز» یا «یُومُ الجَوائِز» هست که اگر گفته شده است: روز عید است و من مانده در این تدبیرم که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
و کسانی که به وظائف این ماه پر فیض موفق شدند و عمل کردند، آنها که خُوفاً مِنَ النار روزه گرفتند، یا شبهای این ماه را زنده نگه داشتند، جائزهای که از فرشتگان الهی دریافت میکنند، نجات از نار است. آنهائی که برای رسیدن به بهشت وظائف ماه مبارک رمضان را انجام دادند، جائزهای که از فرشتگان رحمت دریافت میکنند، وصول به بهشت است و ان شاء الله این جائزه را حفظ میکنند!
و آنهائی که شُوقاً الَی الله، حُباً لله، شُکراً لله عبادت کردند، عُودشان به طرف خود خدای سبحان است و جائزه را از دست بی دستی خدای سبحان دریافت میکنند و آن هم محبوبیت است و کرامت، که مقام شامخ محبت را به آنها عطاء میکند؛ وقتی محبوب الهی شدند، هم از گزند دوزخ مصون اند، هم از فیض و فُوز بهشت طرفی میبندند؛ بنابراین سه گروه به خدا بر میگردند؛ هر گروه جائزه خاص خودشان را هم دریافت میکنند.
هم در دعاهای ما آمده، هم در روایات که: ماه مبارک رمضان قُرَهُ الشُهُور و رأسُ السَنَه است. آغاز سال برای سالکان صالح ماه مبارک رمضان است. کسی که اهل سیر و سلوک است، ذخیره یک ساله را از ماه مبارک رمضان فراهم میکند. هم مشکل ماه مبارک رمضان را تأمین میکند، هم مشکل یازده ماه دیگر را!
بنابراین باید جائزهای که در شب و روز عید فطر میگیریم، آنقدر قوی و زیاد باشد که بتواند مشکل یازده ماه دیگر ما را هم حل کند؛ که ان شاء الله امیدواریم اینچنین باشد.
پایان یک ماه مهمانی و آغاز یک عاشقانه آرام / چرا روز عید فطر را «یُومُ الجَوائِز» نامیدند؟ هدف از این عید چیست؟ تا زمانی که کرامت و فداکاری نسبت به دیگری نداشته باشیم عید نداریم / گزیدهای از سخنان امام موسی صدر در خطبه عید فطر
ما در این روز که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است، از اعمال مربوط به این روز مبارک، معنای عید را الهام میگیریم. چراکه این عید به حکم دین ما و اسلام ما تعیین شده است؛ و اگر بخواهیم هدف اسلام را از مقرر داشتن این عید مبارک بفهمیم تا بهراستی بر ما مبارک باشد، همانطور که وضعکننده و صاحب آن خواسته است، باید به اعمال و ذکرها و واجبات این روز بنگریم. با بررسی این امور، میتوانیم معنا و مفهوم عید را دریابیم:
اولاً، همانگونه که میدانید، زکات فطره که زکات بدن و سلامتی جسم است و هر فردی باید آن را به مستحق بدهد.
ثانیاً، نماز عید که باید به جماعت خوانده شود، نه فرادی و پیش از آن باید تکبیرهایی گفته شود.
بنابراین، زکات، تکبیر، تهلیل، نماز فرادی و جماعت، از دستورها و آموزههای دینی است که ما را به هدف این عید و مقصود از مبارک بودن این ماه راهنمایی میکند. روشن است کسی که این عید را مقرر داشته است، از رهگذر این دعاها و اعمال میخواهد به ما بفهماند که هدف او از تعیین این روز چیست. آیا میخواهد که ما لباس نو بپوشیم؟ یا شیرینی بدهیم؟ یا به دنبال امور ظاهری و صوری است که از حد لبخندهای مردم فراتر نمیرود؟ یا اینکه معنایی ژرفتر از اینها اراده کرده است. چگونه میتوانیم با بررسی اعمال این روز، به معنا و مفهوم ژرف آن پی ببریم؟
همانطور که میدانید، ما پیش از نماز صبح و پس از بیرون آمدن از خانه و هنگام حرکت به سوی مصلی و قبل از نماز عید و خطبه، دهها بار این ذکر را میگوییم: «الله اکبر، لا اله الا الله.» به خودمان یادآوری میکنیم که خدا بزرگ است و معبودی جز او نیست. او ما را هدایت کرده و سربلندی از آن ماست. و، چون خدایی که معبودی جز او نیست، ما را هدایت کرده است، پس ما در راه حق و خیر هستیم و همواره عزت مطلق داریم و راه هدایتی جز راه ما وجود ندارد.
ما امروز و هر روز نیازمندیم، زیرا بدون بخشندگی و بزرگی و پشتیبانی پروردگار، سزاوار احترام و تکریم نیستیم و اگر عظمت و بزرگی خدا همراه ما نباشد، در این دنیا هیچ ارزشی نداریم. ما پیش از هر چیز باید به جنبه کبریا و عظمت خداوند توجه کنیم، زیرا همواره به این جنبه نیاز داریم. پس از آن نیاز داریم که بگوییم: «واهل الجود و الجبروت» و پس از آن بگویم «واهل العفو و الرحمه.»
عید پیش از هر چیز، به ما کرامت و بزرگی الهام میکند و با وجود کرنش در برابر نیازهای مادی، کرامتی وجود نخواهد داشت. اگر میخواهید راه دیگری برای رسیدن به عزت، بزرگی، فداکاری، دلبستگی، خشنودی به آخرت و خدا و دین پیدا کنید، هرگز پیدا نخواهید کرد. هر که میخواهد عزت و بزرگی را بدون کمک حاکمان و عظمت و بزرگی را بدون کمک عشیره و خویشان به دست آورد، باید از خواری نافرمانی خدا به عزت اطاعت او در آید. این حقیقت است. خدا و شرع نمیخواهند ما را برای اهداف خاص خود به کار گیرند، چراکه خدا بی نیاز است و ما نیازمندیم. تنها راه پیش روی ما همین است. زندگی بدون کرامت و بزرگی معنا ندارد و کرامت نیز جز با جانفشانی و دست برداشتن از کندی و تنبلی و درگذشتن از زندگی مادی دنیا به دست نمیآید. دلبستگیهای دنیا بسیار است و به هر اندازه که بتوانید از یکی از این قیدها خود را برهانید، بزرگتر و والاتر هستید. درسی که عید به ما میدهد، این است. بر این اساس، ما تا زمانی که کرامت و بزرگی نداشته باشیم، عید نداریم. تا زمانی که فداکاری نداشته باشیم، عید نداریم.
پایان یک ماه مهمانی و آغاز یک عاشقانه آرام / چرا روز عید فطر را «یُومُ الجَوائِز» نامیدند؟ فرصت بخشش و دعا هنوز تمام نشده است / گزیدهای از سخنان آیت الله آقا مجتبی تهرانی
در باب زمانهای تأثیر گذار بر روی اجابت دعا، یکی از زمانها عید فطر است. حضرت علی (علیه السلام) در خطبه روز عید فطر میفرمایند: «أَلَا وَ اِنَ هَذَا الیَومَ یَوم جَعَلَهُ اللَهُ لَکُم عِیداً»؛ هان آگاه باشید، که امروز، روزی است که خداوند آن را برای شما عید قرار داده است. «وَ جَعَلَکُم لَهُ أَهلًا»؛ و شما را اهل آن قرار داده، «فَاذکُرُوا اللَهَ یَذکُرکُم»؛ پس خداوند را یاد کنید تا خداوند نیز شما را یاد کند. «وَ ادعُوهُ یَستَجِب لَکُم». او را بخوانید تا شما را اجابت کند؛ که این خواندن، همان دعا کردن است. درخواست کنید که درخواست شما به اجابت میرسد. این همان اثرگذاری است که گفتیم که این زمان خاص و این مقطع از زمان که از حرکت ترسیم میشود، قداست دارد و روی دعا، اثر میگذارد که به اجابت برسد. این خصوصیت برای روز عید است.
دعای روز عید فطر
سراغ چند جملهای از زین العابدین (صلوات الله علیه) میرویم که ایشان در دعای روز عید فطر داشته اند. به صحیفه سجادیه دعای چهل و ششم، مراجعه کنید که حضرت از همان ابتدای دعا این گونه شروع میکند که: «یَا مَن یَرحَمُ مَن لَا یَرحَمُهُ العِبَادُ»؛ای موجودی که رحم میکنی به کسی یا کسانی که بندگان به او رحم نمیکنند. این یعنی چه؟
من نکتهای را اینجا در باب ترحم و مهربانی کردن عرض کنم که هیچگاه ترحم کسی به دیگری و مهربانی میان عباد در روابطی که با یکدیگر دارند، «بدون غرض» نمیشود. بالاخره یک غرضی در نظر گرفته میشود تا کسی به دیگری رحم کند و با او مهربانی کند. این یک مطلب کلی است. اما در مورد خداوند اینطور نیست. راجع به خداوند، اصلاً و ابداً بحث غرض مطرح نیست. آیا اینطور است که مثلاً، چون تو یک خوبی به خدا کرده ای، خدا هم به تو ترحم میکند؟ خدا که کیسهای ندوخته که به واسطه بندگانش، چیزی در آن برود! به خلاف بندگان که اینها بدون غرض، به یکدیگر مهربانی نمیکنند، حالا من نمیخواهم وارد بحث اغراض شوم، این را گفتم تا بدانید که خداوند متعال از سر طمع، ترحم نمیکند.
از همه کس رانده شده ام و از همه جا وامانده ام
اما مطلب دیگری که اینجا است، این است که اگر کسی به انسان بد کند، انسان حاضر نیست به او خوبی کند. یعنی غالباً اینگونه است که ما در روابطی که با یکدیگر داریم، اگر رابطه، رابطه خوبی نباشد، مثلاً کسی به ما بد کرده باشد، به طور غالب، کسی از ما حاضر نیست به او مهربانی کند. شاید کلام زین العابدین (صلوات الله علیه) اشاره به همین معنا داشته باشد که خداوندا! تو آن موجودی هستی که اگر با تو بدی کردند، تو به آنها خوبی میکنی. «یَا مَن یَرحَمُ مَن لَا یَرحَمُهُ العِبَادُ»؛ آدمی که زشتکار است و هیچ کدام از بندگان خدا نیز حاضر نیستند به او مهربانی کنند و او را کاملاً طرد کرده اند نیز هیچگاه از درگاه تو با همه زشت کاری هایش مطرود نمیشود. این تعبیر اول دعا است.
«وَ یَا مَن یَقبَلُ مَن لَا تَقبَلُهُ البِلَادُ»؛ای کسی که میپذیرد، شخصی را که شهرها او را نمیپذیرند. این جمله جنبه کنایی دارد. شهرها و بلاد دنباله همان عبارت قبلی است که اگر یک نفر، در شهری به زشتکاری مشهور شده باشد، مردم او را بیرون میکنند و ما در اصطلاح میگوییم که شهر او را نمیپذیرد. اولی جنبه شخصی داشت، دومی جنبه عمومی پیدا میکند. حضرت مطلب را توسعه میدهد. عبارت اول جنبه روابط شخصی بود: «یَا مَن یَرحَمُ مَن لَا یَرحَمُهُ العِبَادُ»؛ اشاره به جنبه شخصی است که فرد فرد انسانها او را نمیپذیرند. در عبارت دوم که لفظ بلاد آمده است یعنی این که کل جامعه او را قبول نمیکند، چون او یک شهرت زشت دارد. خدایا اگر کسی اینطور هم شده باشد، ولو این که به این حد از بدی و بدنامی هم رسیده باشد، در عین حال تو او را میپذیری! یعنی اگر به پستترین حد بدی هم رسیده باشد، که دیگر بدتر از این نمیشود گفت و بالاتر از این هم نمیشود به خدا عرض کرد؛ و اینقدر مطرود باشد، باز هم هیچگاه از درگاه تو مطرود نیست.
منبع: خبرآنلاین
از دست ندهید