پای درس آقا | اگر محاسبه ایمان با چرتکهاندازی است، معاویه اول مؤمن عالم است
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از آفات دینداری مسلمین از اول تشریع اسلام تا زمان حاضر، چرتکه اندازی در دینداری و مصلحتسنجیهای دنیوی در این باره است. در ادامه چند کلامی از سخنان عالم بزرگ اسلام، آقاسید علی خامنهای را در این باره خواهید خواند.
تهعد در هر حالتی
آنهایی که اگر حق به جانبشان هست در یک ماجرا به قضاوت و حکومت پیامبر تن میدهند اما آنجایی که حق به جانبشان نیست و میدانند که علیه آنها حکم خواهد شد تن به حکومت و قضاوت پیامبر نمیدهند. اینها را قرآن میگوید: آیا ترسیدند؟ آیا در اینها شکی پیدا شده؟ آیا اینها تردید پیدا کردند در حقانیت و صحت دین؟ «أَفِی قُلُوبِهِم مَرَض أَمِ ارتَابُوا أَم یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ اللَهُ عَلَیهِم وَرَسُولُهُ»، چیزی در حد کفر، یا ترسیدند که خدا و رسولش به آنها ظلم کنند؟ در همه قضایا، در همه مسائل، در همه گوشه کنارهای زندگی، آدم مؤمن متعهد است، نه آنجایی که صرفهاش ایجاب میکند.
ایمانِ معاویهگونه
معاویه بن ابیسفیان آنجایی که لازم می شود حتی قرآن را به صورت ورقی روی نیزه ها میکند که همه شنیدید و داستانش را میدانید. آنجایی که صرفهاش ایجاب میکند دم از قرآن و نماز و دیانت هم میزند. آنجایی که باید دل یک نفر دوستِ علی را به خود جلب کند دم از فضائل امیرالمومنین هم میزند وقتی که از فضائل علی میگویند، اشک تمساح میریزد. چقدر شنیدید شما که معاویه نشسته بود عبدالله ابن عباس هم نشسته بود دیگران هم نشسته بودند و بعد گفت که مثلاً ای فلان بن فلان از فضیلت علی چه بلدی؟ گفت: در امانم؟ گفت: بله در امانی. بعد بنا کرد گفتن، او هم بنا کرد هایهای گریه کردن. آنجا که لازم است دم از محبت علی هم میزند، آنجا که لازم است خود را بنده خاص خدا هم معرفی میکند. آنجا که مجبور است به خاطر حکومت کردن بر امتی مسلمان، عواطف آنها را حفظ کند و احساسات آنها را جریحهدار نکند، از محبوب مردم یعنی قرآن و اسلام دم میزند.
اینها جاهایی است که دین به سود اوست طبق نفعهای شخصی و هوسهای متجاوزانه اوست. اما آنجا که دین و پایبندی به احکام دین به زیان اوست، آنجا دیگر دین نمیشناسد. آنجا که حساب عدل میآید، مراعات عدالت اجتماعی، مراعات طبقات مظلوم و محروم، برابر قرار دادن نزدیکان و دوران، به بار آوردن سطح فکر و اندیشه مردم که هدف رسالتها و نبوتها و بعثتهاست، وقتی پای اینها به میان میآید معاویه از دین اطلاعی ندارد. در مقابل دین تعهدی احساس نمیکند. من معاویه را مثال میزنم تا امکانی باشد که من و شما خودمان را مطرح کنیم در این میدان با این محک بیازماییم. بگذار کسی را مثال بزنم که از نظر همه روشن و مسلم است بد بودن او.
میخواهم بگویم اگر قرار است ما یک مقدار از دین را متعهدانه بپذیریم یک مقدار دیگرش را نپذیریم و خودمان را مؤمن بدانیم اگر یک چنین بنایی بگذارید اول معاویه را مؤمن بدانیم. چون معاویه هم همین جور بود نسبت به یک مقداری از دین به شدت اظهار پایبندی میکرد مگر مکرر در بحثها نگفتم که معاویه نماز میخواند، به جماعت میخواند اول وقت هم میخواند، امام جماعت هم میشد که فضیلت نماز جماعت برای امام جماعت بیشتر است تا برای مأمومین. آن مقدار اجری که پیش خدا امام جماعت دارد بیشتر است.
انتهای پیام /