پرسه با پیژامه در میهمانی رسمی!
نه اینکه قبلا واقعا ساده و در حد یک دوره مسابقات چهارجانبه آماتور گونه بوده باشد، شیطنت نکنیم که هرگز چنین نبود. اما حالا رفتن به آسیا مثل دعوت به یک میهمانی فوق مجلل است. یک بزم شیک که باید با لباس و اکسسوری فاخر و سایر داشته هایت پا به آن بگذاری تا اسباب تفریح دیگران نشوی.
این یک نظر شخصی است و احتمالا هزاران هزار مخالف جدی هم دارد اما دوست ندارم تیم محبوبم در این وضعیت برود آسیا و با الهلال، النصر و الاتحاد همگروه شود.
من دوست ندارم تیمم برود با تیمی بازی کند که روی نیمکت ذخیره هایش هم دو جین ستاره حضور دارد.
ورزشگاه ما پر از وصله بازسازی، کینگدام آنها جعبه مرموزی برای مبهوت سازی.
شخصا علاقه ندارم مجددا همگروه شویم با النصر و رونالدو. چرا که طبیعتا سال بعد چند ستاره بزرگتر در اختیار خواهند گرفت.
دوست ندارم هم وطنم به دنبال آرزوهایش شیب تند اسپیناس را بالا برود! که این صعود در بطن بزرگترین سقوط برای من بود.
حرفی از قطر نمی زنم. هیچ از امارات هم نمی گویم. نه اینکه با آنها فاصله نداریم اما الان شکاف باشگاهی بین ما و سعودی بیش از اندازه فراخ شده!
برویم آسیا که حقیقتا چه شود؟
بالاخره یک جایی الهلالی، النصری، الاتحادی می آید و باز فاصله را به رخ مان میکشد.
حالا درک میکنم که پرسپولیس شاهکار کرد بعد شکست 2 هیج در آزادی بی هوادار، در خانه النصر مساوی گرفت.
این رقابت برابر نیست.
این نبرد اصلا عادلانه نیست.
سال بعد دیگر محدودیت استفاده از بازیکن خارجی را هم ندارند یعنی آنی میبینید الاهلی که نسبت به الهلال و النصر، آرام تر بوده ناگهان با 11 خرید خارجی تاپ می آید سر بختتان.
پیشتر اسمش سادیسم بود. همان خود آزاری.
اگر مسلح به بازیکن تاپ نشویم رفتن به پیکار این تیمها (در سطح لیگ نخبگان آسیا) چنین حکمی دارد.
امید داشته باشیم زورمان به اماراتیها می رسد، با گندههای قطر هم میشود جنگید اما آن چند تیم سعودی واقعا برای فوتبال نیامدند. همین الهلال را ببینید در سالهای اخیر چگونه 7 مرتبه تیم های ما را حذف کردند.
اصلا فوتبال بهانه است، نه اینکه جام نخواهند چرا
، می خواهند خوبش را هم میخواهند اما هدف غایی شان این است که سالانه چند ده و یا خوشبینانه چند صد میلیون نفر توریست بیایند در قلب صحرای سعودی خلاصه با لباس و ابزار فوتبال به صورت تخت گاز در حال یک نمایش فرا منطقه ای اند.
چرا باید من به عنوان یک ایرانی برای تنه به تنه شدن با آنها ثانیه شماری کنم؟ بس نیست این همه شکست در وضعیت نابرابر؟
ندیدید چطور سپاهان را با 6 گل در هم کوبیدند؟
ندیدید چطور در آزادی 2 تا به پرسپولیس زدند؟
خب لعنت به این تورنمنت نابرابر.
ما ایرانیم. بحرین، امارات و قطر نیستیم که بگوییم آخر آخرش سعودی آقای ماست و ما هم این پایین دستی تکان دهیم و آقا هم سری به نشانه تائید.
نه! ما در رده ملی رقیب جدی آنهاییم. که حتی بالاتر. همین الان شاید تیم ملی فوتبال ما در یک بازی نه چندان سخت از سد سعودی بگذرد. خلاصه رقابت ما در رده ملی بسیار نزدیک است. اما در قصه پرغصه باشگاهی و زیر ساختها ما در لیگ دیگری رقابت میکنیم.
بر خلاف خیلی از هواداران فوتبال ایران، آرزو میکنم کنفدراسیون فوتبال آسیا با هر بهانهای به تیم محبوبم مجوز حضور در لیگ نخبگان را ندهد.
می شود یک نبرد چالدران در سال 2024 میلادی.
دلاور مرد قزلباش ما چون پهلوان بی ترس، با نفر کمتر قهرمانانه شمشیر می زد اما سرباز عثمانی تفنگ در دست داشت و توپخانه در پشت سر.
با یک اشاره انگشت روی ماشه تفنگ و خرج توپ خانه، فوج فوج دسته گل ایرانی پرپر این گلوله و توپهای پر باروت شدند.
چالدرون محل شرم ما از نداشته های مان از علوم جدید نظامی بود. البته بعدش ما هم رفتیم از غربی ها، توپ و تفنگ خریدیم و مهمتر از آن هنر ساخت آنها را یاد گرفتیم.
سوال این است تیم های باشگاهی ایران چهزمانی سراغ برادران شرلی می روند؟
زیاد شد و حوصله سر بر که چگونه از فوتبال به چالدران رسیدیم.
اما واقعیت نهفته در هر دو یکی است؛ باید خودت را به روز کنی تا در جنگی متعارف و برابر حرفی برای گفتن داشته باشی.
چه چالدران باشد، نبرد توپ و تن چه فوتبال باشد و مصاف پول و فن.
258 258
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1877275