پرچم حفظ محیطزیست بهدست کارگران
کامیار فکور - خبرنگار
درک این موضوع که محیطزیست یک موضوع طبقاتی است، اصلا پیچیده و دشوار نیست. کافی است یک دور چندساعته در جهان بزنید تا سهم بالای تخریب محیطزیست را توسط صاحبان سرمایه و سهم تاثرات کارگران و فرودستان را از این معضل جهانی ببینید. کشورهای اروپایی و ایالاتمتحده سهم 74 درصدی از مصرف مازاد منابع دارند که در این کشورها نیز سهم اساسی مصرف منابع مربوط به ثروتمندان و سرمایهداران است. آنجا هم که نقش طبقه کارگر و فرودستان در تخریب محیطزیست دیده میشود، باید آن را نتیجه زیستن در شیوه تولیدی دانست که نفع اول و آخر آن به سود جیب سرمایهداران است، گرچه روند تخریب گسترده طبیعت ناشی از شیوه تولیدی است که بنای خود را بر رشد و سودآوری ویرانگر گذاشته، اما «انتقام طبیعت» کور است و خانهخرابی آن بیش از هرچیز برای بیچیزان است.
طبیعت در واکنش به تخریب خود نمیبیند که سیلها و توفانها بیش از هر چیز خانههای فرودستان را هدف میگیرد، آلودگی هوا بیش از هر کجا در محلههای پایینشهر تشدید میشود و هزینههای درمانی خود را به کارگران تحمیل میکند و به کل، مشکلات محیطزیستی از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر و از طبقات فرادست به فرودستان «برونسپاری» میشود. استثمار کارگر و بهرهکشی از منابعطبیعی 2 بخش اصلی سودآوری و انباشت سرمایه هستند، اما در کنار این همسرنوشتی رهایی کارگر و بقای طبیعت، باید بر این نکته تاکید داشت که حفظ محیطزیست تنها به امر جنبش کارگری در سطح بینالمللی ممکن است، چرا که اگر بپذیریم حفظ محیطزیست به گذار از شیوه تولید سرمایهدارانه ممکن است، پیگیرترین مدافع این امر طبقه کارگر است. تلاش برای حفظ محیطزیست یک امر جهانی است و این طبقه کارگر است که مرزی ندارد و در سرتاسر جهان یک منفعت مشترک را برای خود میبیند. آگاهی کارگران از نقش خود در حفظ محیطزیست و پیوند هرچه بیشتر آنان در ابعاد بینالمللی میتواند ترمز قطار تاریخ را بکشد، قطار تاریخ را سبز و مسیری همسو با طبیعت آغاز کند، اما از سوی دیگر، گرهی در این مسیر ایجاد شده است که باید آن را گشود. معیشت بسیاری از کارگران به صنایع و مراکز کاری گره خورده که نقش اساسی در تخریب محیطزیست دارد. این معضل در کشورهای فقیر وخیمتر میشود. پژوهشهای گستردهای درباره تاثیر و تاثرات فقر بر محیطزیست انجام شده که نشان میدهد باوجود افزایش میزان فقر و مشکلات اقتصادی انسان به در دسترسترین منابع در محیط پیرامون خود متوسل میشود. همچنین، کارگرانی که سختترین شرایط کاری را با حداقلترین حقوقها میپذیرند، دغدغه محیطزیست شاید به آخرین اولویتهای آنها تنزل پیدا کند، از همینرو باید تاکید داشت که افزایش سطح معیشت و رفاه کارگران باعث فراتر رفتن آنان از مطالبات اولیه است که گاهی کارفرمایان از آنها دریغ میکنند. تامین رفاه کارگر، سطح آگاهی او را هم روز به روز بالاتر خواهد برد و میتواند او را نسبت به امر تاریخی خود برای ساختن جهانی پیوندخورده با طبیعت آگاهتر کند. سال گذشته بود که کارگران شرکتی در شیلی در کنار مطالبات معیشتی خود برای مطالبات محیطزیستی دست به اعتصابی 50 هزار نفره در 6 معدن کشور زدند. کارگران جادههای بیرون معادن را بستند، آتش روشن کردند و خواستههای خود را فریاد زدند. این مرکز صنعتی دارای نیروگاههای زغالسنگ و پالایشگاه نفت و مس است و از سال 1958 که توسعه یافته، همواره منبع تولید آلودگی هوا بوده است. ماجرا بر سر این بود که ذوبآهن مس ونتاناس وابسته به شرکت کودلکو تبدیل به آلایندهای شد که تنها در کمتر از یک ماه بیش از 100 نفر را دچار مسمومیت ناشی از گاز دیاکسید گوگرد کرد. بیشتر افرادی که دچار این مسمومیت شدند، دانشآموزان بودند و بههمیندلیل مدارس مجاور این ذوبآهن تعطیل شدند. در همان زمان، سازمان محیطزیستی صلح سبز از این فاجعه بهعنوان چرنوبیل شیلی یاد کرده است. سازمان صلح سبز اعلام کرد که تنها در سال 2018 حدود 600 نفر برای درمان این مسمومیت خدمات گرفتهاند. سال گذشته، گفته میشد حدود 50 هزار نفر در این منطقه در معرض خطر قرار داشتهاند. کارگران ادامه کار این ذوبآهن را تنها بهشرط سرمایهگذاری 54 میلیون دلاری دولت در راستای بهبود کیفیت محیطزیستی شرکت کودلکو و رعایت استانداردها خواستار شدند.
طبیعی است، پیشبرد خواسته حفظ محیطزیست توسط کارگران منجر به افزایش اعتمادبهنفس کارگران برای دخالت بیشتر در ایمنی، بهداشت و محیطزیستشان خواهد شد. همچنین راه آنها را برای دخالتگری هرچه بیشتر در کنترل محیط کار و تولید باز خواهد کرد. با این حال، پیشبرد این امر بدون ایجاد آگاهی، اتحاد و تشکلیابی تنها در سطح آرزو باقی خواهد ماند. در روز جهانی کارگر ضروری است بار دیگر بر این تاکید شود که اگر پرچم سبز حفظ محیطزیست بهدست کارگران بیفتد، نهتنها این طبقه، که کل آحاد جامعه از بلایای پیشرفت ویرانگر سرمایه مصون خواهد ماند.