پورمند: ماکیاولی؛ ریشههای نظری سکولاریسم مدرن و تفکیک اخلاق از کنش سیاسی / اعتراض به اقتدار پاپ؛ از اقتدار جمعی مردم تا حق برابری و وجدان فردی مارتین لوتر + فیلم
پژوهشگر حوزه علوم انسانی گفت: در دوره رنسانس، دو جریان مهم، بنیانهای اقتدار کلیسا و ساختار سیاسی را به چالش کشیدند. مارسیلیوس پادوآیی، متفکر معاصر اوکامی، برای اولین بار صریحاً اعلام کرد که منشأ اقتدار و قدرت سیاسی در خود مردم است و آنان باید با عقل جمعی خود، سرنوشتشان را رقم بزنند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رامین پورمند؛ پژوهشگر حوزه علوم انسانی در گفتگو با SNNTV گفت: ریشههای جهانبینی هیومنسنتریک (انسانمحور) در دوره رنسانس، با متفکرانی چون سر توماس مور آغاز شد.
وی افزود: مور در کتاب آرمانشهر، برای اولین بار اندیشه «حاکمیت قانون بشری» را در برابر قانونی که در قرون وسطی از متن کتاب مقدس برآمده بود، مطرح ساخت و در همین مقطع، نیکولا ماکیاولی به عنوان چهرهای محوری در سرآغاز سکولاریسم مدرن، به صورت منسجم برای اولین بار مرزگذاری میان «هیأت سیاسی برآمده از مسیحیت تاریخی» و «روشهای سیاسی اداره جامعه» را تئوریزه کرد.
پورمند اضافه کرد: دیدگاههای وی اندیشه لایتیسیته (تفکیک کامل دین از حیات سیاسی و اجتماعی) را تقویت نمود و با دکترین «هدف، وسیله را توجیه میکند»، حتی رد کردن اخلاق را نیز برای دستیابی به مقاصد سیاسی مجاز شمرد.