پیشفرضهایی که ممکن است نادرست باشند / گواردیولا، مورینیو، هاینکس و نکونام!
استقلال در دو فصل گذشته گرایشهای مختلفی از فوتبال را به نمایش گذاشته است. کدام نتیجه مورد پسند هواداران بوده است؟
به گزارش "ورزش سه"، قهرمانی استقلال در لیگ بیست و یکم پس از نه سال ناکامی در کسب جام اصلی فوتبال ایران آن قدر برای هواداران آبی شیرین بود که آنها به تفکرات کادر فنی در نتیجهگرایی احترام بگذارند. شاگردان مجیدی با کمترین گل دریافتی در تاریخ لیگ برتر، بیشترین امتیاز ممکن را کسب کردند و برند "نباز بودن" را روی استقلال برچسب زده و در نهایت به قهرمانی تاریخی بدون شکست دست پیدا کردند.
البته در همان زمان هم شاهد انتقادهای مختلفی مبنی بر ارائه ندادن فوتبال زیبا توسط استقلال مجیدی بودیم. انتقادهایی ناوارد از این نظر که اساسا قهرمان کردن بدون شکست یک تیم بعد از 9 سال با هرشکلی از بازی به دست بیاید، جای تحسین دارد تا انتقاد آن هم با چنین آمار و رکوردشکنیهایی که بعید است سالیان سال دسترسی به آن برای تیمی دیگر ممکن باشد.
با این حال، استقلال مدل ساپینتو در فصل گذشته فوتبال ایران بهترین خط حمله را به خود اختصاص داد و بازی های پرگل و جذابی در ورزشگاه های مختلف ارائه کرد که فقط در دو مورد آن در ورزشگاه آزادی برابر هوادار و تراکتور، پانزده گل رد و بدل شد اما در نهایت استقلال موفق به کسب جام نشد تا هواداران این تیم در پایان فصل، نمره قبولی به عملکرد کلی تیم ندهند.
حالا فصل جدید فوتبال استقلال با جواد نکونام آغاز خواهد شد و نمایش این سرمربی در فولاد با منابع انسانی محدودتر نسبت به استقلال، خیلی زود باعث شده تا گروهی به پیشواز رفته و از هم اکنون برای این چهره شاخص فوتبال ایران، نسخه بپیچند که به نظر پیروز قربانی، کاپیتان سابق استقلال هم از این قاعده مستثنی نیست.
قربانی در ابتدای صحبتهای خود در برنامه ورزشگاه ضمن اشاره به اینکه گزینههای مربیگری مطرح شده برای استقلال در حد نام این باشگاه نبودند، با لحنی تاملبرانگیز به صورت ضمنی میگوید "حالا که نکونام سرمربی شده، ما هم باید حمایت کنیم اما..." و در پس این اما، صحبتهایی مطرح میکند که مقایسه آن با شرایط روز فوتبال اروپا هم همخوانی ندارد. قربانی سبک بازی ارائه شده توسط فولادِ نکونام را مناسب استقلال نمیداند و میگوید ذائقه هوادار استقلال ارائه یک بازی تماشاگرپسند است و خودش شخصا این فوتبال را بیشتر میپسندد و البته این نظرش را به هواداران هم تعمیم داده و میگوید هوادار استقلال هم بازی زیبا را ترجیح میدهد.
مثال بازیکن دهه هشتاد استقلال که در این تیم به بازوبند کاپیتانی هم رسید، بایرن مونیخ و یوپ هاینکس است که پس از کسب سه گانه قهرمانی در آلمان و اروپا، به پایان راه رسیدند و پپ گواردیولا روی نیمکت این تیم آلمانی نشست. البته توجیه این تغییر از سوی قربانی، عدم رضایت مدیران بایرن از سبک فوتبالی هاینکس اعلام شد که با واقعیت فاصله معناداری دارد.
در آن سال، گواردیولا قصد داشت بعد از پشت سر گذاشتن بهترین دوره تاریخ بارسلونا و اشباع از فوتبال اسپانیا، به مربیگری برگردد و البته سن و سال یوپ هاینکس و در پیش بودن خداحافظی قریب الوقوع این سرمربی از دوران مربیگری باعث شد تا مدیران بایرن مونیخ در اقدامی کاملا منطقی فرصت را غنیمت شمرده و ضمن تقدیر درخور از این سرمربی، بهترین سرمربی دنیا را استخدام کنند. حال آنکه همین مربی هم ده سال بعد در فینال لیگ قهرمانان با منچسترسیتی، تیمی که احتمالا بهترین نمونه فوتبال تهاجمی در جهان را به نمایش میگذارد، برای کسب جام به یک بازی نتیجهگرایانه روی آورد و با یک فوتبال محتاطانه، نهایتا یک بر صفر از سد اینتر گذشت تا تجربه بازی بیمحابا (بخوانید تماشاگرپسند) مقابل چلسی در فینال دو سال قبل برایش تکرار نشود.
این در حالی است که صرف نظر از برخورداری نکونام از کاریزما و سابقهی لازم برای نشستن روی نیمکت استقلال، بودجه محدود باشگاه برای انتخاب سرمربی هم گستره گزینههای نیمکت این تیم را محدودتر میکند و این طبیعی است که باشگاه مطابق با توانایی مالی خود سرمربی تیمش را انتخاب کند که باز هم نمیتوان نکونام را با متر و معیار فوتبالش در فولاد در حد استقلال ندانست.
به هرحال باشگاهی مثل استقلال در تراز فوتبال آسیا و ایران کاملا شناختهشده و دارای اعتبار است و طبیعی است که هواداران این تیم هم خواهان تماشای فوتبالی رو به جلو باشند اما نکته این جاست که باشگاهی در سطح آ اس رم هم برای انتخاب سرمربی به سراغ مورینیویی رفت که در بین مربیان مشهور دنیا احتمالا تدافعیترین سبک ممکن را دارد اما نیاز به نتیجهگیری جالوورسی را به این مسیر کشاند که البته نتیجه آن را هم با قهرمانی در لیگ کنفرانس و حضور در فینال لیگ اروپا دیدند. چه اینکه این باشگاه با حضور مربیانی با فوتبال تهاجمی چون اسپالتی موفق به کسب دستاورد ویژه ای در سالهای گذشته نشده بود و البته مثال ملموستر آن برای هواداران استقلال همین مقایسه بین مجیدی و ساپینتو است که اولی با در اختیار گرفتن آمار بهترین خط دفاعی، به قهرمانی لیگ رسید و دومی با وجود دراختیار داشتن بهترین خط حمله فوتبال ایران، موفق به کسب لیگ یا حذفی نشد.
پر واضح است که واکنش تماشاگران استقلال و حس و حال آنها در پایان لیگ بیست و یکم و لیگ بیست و دوم، به خوبی نمایانگر ذائقه آنها است و بعید بهنظر میرسد در میان هواداران استقلال، درصد موافق با صحبتهای پیروز قربانی مبنی بر ترجیحدادن بازی زیبا و تماشاگرپسند به جام و قهرمانی چندان پرتعداد باشد. و صد البته این بحث باز است اما نظرات باید مبتنی بر فکتهایی باشد که نشود آن را به این سادگی زیر سئوال برد!