یک‌شنبه 4 آذر 1403

چرا انتقاد و نارضایتی از عملکرد رسانه‌ای دولت تمامی ندارد؟

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
چرا انتقاد و نارضایتی از عملکرد رسانه‌ای دولت تمامی ندارد؟

انتقادات از تیم رسانه‌ای دولت و رئیس جمهور، در فضای سیاسی ایران، مسبوق به سابقه است. این نوع انتقادات معمولا در همه ادوار وجود داشته و از چند ماه پس از استقرار دولت آغاز می‌شود. منتقدان معمولا موجودیت مبهمی به نام تیم رسانه‌ای دولت را خطاب قرار می‌دهند و از عملکرد آن انتقاد می‌کنند. برخی می‌گویند دولت در انعکاس موفقیت‌های خود به مردم الکن است و برخی دیگر در مواجهه با هر گونه جریان انتقادی نسبت به دولت یا رئیس جمهور، همه مسئولیت را متوجه بخش رسانه می‌دانند. برخی هم در مواجهه با هر نوع ناکارآمدی، چاره کار را در تهیه پیوست رسانه‌ای می‌دانند و گاهی هم در تحلیل شکست‌ها و مشکلات، در میان همه علل، صرفا عدم اتخاذ راهبردهای رسانه‌ای مناسب را مورد توجه قرار می‌دهند. در این میان انگیزه‌ها از طرح انتقاد از عملکرد رسانه‌ای دولت، یکسان نیست و افراد مختلف با انگیزه مختلف چنین مطالبی را بیان می‌کنند. در نوشتار پیش رو، به تبارشناسی انتقادات از تیم رسانه‌ای دولت پرداخته و خاستگاه‌ها و دلایل مختلف این گلایه‌ها احصا شده است.

یک - انتقادات دلسوزانه دولت حوزه عملکردی وسیعی دارد اما امکانات رسانه‌ای‌اش برای انعکاس این حجم از فعالیت‌ها و اقدامات محدود است. صداوسیما و سایر رسانه‌ها هم اولویت‌ها و خط مشی خاص خودشان را در انعکاس اخبار و رویدادها دارند که خیلی وقت‌ها با نگاه دولت منطبق نیست. در نتیجه معمولا میان آنچه در میدان انجام می‌گیرد و آنچه در رسانه بازنمایی می‌شود، فاصله وجود دارد. این فاصله معمولا هم بیشتر به چشم آنهایی می‌آید که در مصدر امور هستند و تا حدی در جریان اقدامات و رویدادها قرار دارند. به همین دلیل خیلی وقت‌ها از انعکاس رسانه‌ای فعالیت‌های دولت گلایه می‌کنند و آن را ناکافی می‌دانند. این نوع انتقادات، با انگیزه دلسوزانه طرح می‌شود و معمولا هدف آن ارتقای رابطه دولت و ملت و انعکاس بیشتر دستاوردهای دولت است.

دو - انتقادات رقابتی بخش عمده‌ای از انتقادات به عملکرد رسانه‌ای دولت، از سوی اهالی رسانه انجام می‌شود. بخشی از این انتقادات طبعا به دلیل شان کارشناسی و تخصصی که گویندگان برای خود قائلند طرح می‌شود و به دلیل اینکه افراد معمولا خود جزء کنشگران رسانه‌ای کشور هستند، در رسانه‌ها ضریب می‌گیرد. علاوه بر انتقادات کارشناسی اما بخش مهمی از این نوع انتقادات هم که در همه دولت‌ها مسبوق به سابقه است، با انگیزه تخطئه مدیران رسانه‌ای دولت انجام می‌شود چرا که گویندگان معتقدند خود در چنین موقعیتی احتمالا عملکرد بهتری می‌داشتند. به طور طبیعی دولت کرسی‌های رسانه‌ای محدودی دارد و نمی‌تواند به همه حامیان رسانه‌ای خود پست اختصاص دهد. بیرون ماندن از دایره انتصابات معمولا سبب سرخوردگی برخی افراد خصوصا در طیف حامیان می‌شود و باعث می‌شود، آنها مکررا در خصوص پست‌هایی که خود را شایسته تکیه زدن بر آنها می‌دانستند، مدام خرده بگیرند و گلایه کنند.

سه - انتقادات برای پوشش ناکارآمدی برخی مدیران دولتی منشاء بخشی از انتقادات از تیم رسانه‌ای دولت هستند.

این کار با هدف پوشاندن برخی کاستی‌ها و ناکارآمدی‌ها در عملکردها صورت می‌گیرد. این نوع انتقادات معمولا بعنوان یک مکانیسم دفاعی از سوی افرادی از درون دولت که عملکرد آنها در معرض انتقاد قرار می‌گیرد انجام می‌شود و مضمون محوری آن این است که عملکرد ما قابل دفاع بوده اما بخش رسانه‌ای دولت در انعکاس آن به مردم موفق نبوده است. این مدل انتقادات، خصوصا از سوی وزرا و مدیران ارشد دولتی در مواجهه با رئیس جمهور، خصوصا در زمانی که در معرض مطالبه و نقد وی قرار می‌گیرند، به کرات بیان می‌شود و به تدریج او را نسبت به مدیران رسانه‌ای دولت بدگمان می‌کند.

چهار - انتقادات با انگیزه دفاع گفتمانی از دولت این دسته از انتقادات معمولا از سوی حامیان گفتمانی دولت و در مواجهه با تخریب‌ها و انتقادات مخالفان دولت، بیان می‌شود. دال مرکزی استدلال در این نوع انتقادات معمولا این است که چون دستاوردهای دولت به درستی اطلاع‌رسانی نشده، عرصه برای بیان انتقاد از عملکرد دولت از سوی مخالفان و منتقدان فراهم شده است. اینگونه انتقادات معمولا به کرات و از سوی حلقه حامیان خارج از دولت در موقعیت‌های مختلف خطاب به رئیس جمهور طرح می شود.

پنج - انتقادات ناآگاهانه برخی انتقادات هم از سر ناآگاهی از ساختار رسانه‌ای دولت است. برخی تصور می‌کنند، دستگاه‌های رسانه‌ای دولت کاملا منسجم است و تحت راهبردها و دستورالعمل‌های خاصی به فعالیت می‌پردازد و در موقعیت‌های مقتضی آرایش دفاع یا حمله به خودش می‌گیرد و در عین حال، بدنه‌ای از حامیان پرو پاقرص حقیقی و حقوقی در حوزه رسانه، گوش به فرمان فرمانده رسانه‌ای دولت هستند تا جریان‌سازی نموده یا جریان‌سازی‌های انتقادی را خنثی نمایند.

شرایط اما در دنیای واقعی کاملا متفاوت است. در ساختار رسانه‌ای دولت، نهادهای مختلفی، مستقل از یکدیگر مشغول به فعالیت‌اند. در یک سو سخنگوی دولت قرار دارد، در سوی دیگر رسانه‌های وابسته یا متعلق به دولت مثل ایسنا یا ایرنا و روزنامه ایران و در سوی دیگر، معاونت ارتباطات دفتر رئیس جمهور. شورای اطلاع رسانی دولت هم ضلع دیگری از این چند ضلعی است که ساختار مجزایی دارد و مستقلا برای خودش فعالیت می‌کند.

رسانه‌های منتسب به دولت همچون برنا، پانا، روزنامه شهروند و رسانه‌هایی از این قبیل هم دیگر بازیگران اکوسیستم اطلاع رسانی دولت به شمار می‌آیند که مدیران هر یک از آنها در سازوکار متفاوتی منصوب می‌شود.

اگر حساب شورای اطلاع رسانی دولت را جدا کنیم که صرفا از زمان انتصاب علی ربیعی در دولت دوازدهم، تحت فرمان سخنگوی دولت قرار گرفته، در این آشفته‌بازار هیچ کدام از بازیگران ذیل دیگری فعالیت نمی‌کنند و هر یک مستقیما منسوب بخشی از دولت و بعضا حامی منافع بخشی همان بخش در فعالیت‌های رسانه‌ای خود هستند. در چنین شرایطی بدیهی است که انتظار عملکرد منسجم و یکپارچه عبث و انتقاداتی که به موجودیت مبهمی به نام تیم رسانه‌ای دولت مطرح می‌شود، ازحیز انتفاع ساقط است.