چرا باید شاهنامه بخوانیم؟
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلیسینا با بیان اینکه شاهنامه کتاب ارزشمند فردوسی، کارنامه هویت ملی ما است، گفت: شاهنامه، کتابی است اخلاقی که ارزشهای انسانی را به بهترین نحو ممکن، به خوانندهاش انتقال میدهد.
علی محمدی در گفتوگو با ایسنا، در رابطه با مضامین تشکیل دهنده شاهنامه مطرح کرد: برخی از دانشمندان شاهنامه را به سه بخش تاریخی، حماسی و اسطورهای تقسیم می کنند؛ پیش از فردوسی تاریخهایی به زبان عربی نوشته شدهبود و پس از فرودسی هم کتابهای تاریخی به زبان عربی و فارسی بسیار است اما نبوغ فردوسی در گزینش بخش تاریخی شاهنامه محصولی را به دست داده که میتوان آن را روح و گوهر تاریخ ایران قلمداد کرد.
وی افزود: پیش از سرودهشدن شاهنامه تنها کتابی که تاریخ را به زبان فارسی روایتمیکرد تاریخ بلعمی بود که خود ترجمه و چکیده تاریخ طبری است. با اینکه مترجم و نویسنده این کتاب، یعنی ابوالفضل بلعمی، خود یکی از بهترین نویسندگان و مترجمان سرآمد بود اما کار او در مقایسه با بخش تاریخی شاهنامه، اثری دست دوم به شمار میآید. داستان پادشاهان ساسانی در شاهنامه، از روایتی دقیقتر و علمیتر برخودار بوده و این یکی از شاخههای اهمیت شاهنامه فردوسی است.
محمدی اظهار کرد: بخش دیگر شاهنامه چنان که گفتیم به حماسهها اختصاص دارد؛ داستان جنگها و کشمکشهای نظامی میان ایرانیان و همسایگانشان و امپراتوریهای شناختهشده کهن است. به اینکشمکشها دیگر نباید از بعد تاریخی نگاه کرد. حماسهها از آن جهت اهمیت دارند که باورهای ملی و میهنی ما را فربه میکنند، غرور ملی را میپرورانند و حس هویت ملی را در دل مردم یک کشور زنده میکنند، همان حسی که انسانها به واسطه آن دل به آبادانی کشورشان میبندند و به تواناییهای خود باورمند میشوند.
وی اضافه کرد: در اینبخش هم مانند بخش تاریخی، شاهنامه یگانه و بینظیر است به طوریکه ما جز فردوسی، شاعران حماسهسرای دیگری هم داریم اما هیچکدامشان توفیق فردوسی را در سرودن حماسهها نداشتهاند. روایتهای حماسی فردوسی تنها حریفهای میهنی را عقب نمیگذارد بلکه در سراسر جهان حماسهپردازی، هیچاثری به گرد شاهنامه نمیرسد. از نظر هنر روایتپردازی و تکنیکهای حماسهسازی در میان حماسههای موجود در جهان شاهنامهی فردوسی یگانه و بینظیر است.
محمدی در رابطه با بخش سوم یعنی اسطوره ای بیان کرد: اسطورهها از آن رو اهمیت بسیار دارند که سرنوشت و شایستگی و بایستگی حماسه و تاریخ به آنها بازبسته است. در گذشته به سبب عدم آگاهی مردم از اسطورهها برخی آنها را دروغ و فسانه میخواندند، خرافه میپنداشتند و با مقایسه آنها با تاریخ، اغراق و مبالغه را نمیپسندیدند اما امروزه دانش اسطورهشناسی به قدری گسترش پیدا کرده که در دانشگاهها، دانشکدههای اسطورهشناسی وجود دارد و رشتههای گوناگون اسطورهپژوهی در دانشگاههای جهان پدید آمده و اسطورهها را با سازوکارهای علمی میسنجند.
وی درباره اهمیت مطالعه اسطورهها تصریح کرد: ملتی که از اسطوره های خود آگاهی داشته باشد در حقیقت از روح جمعی خویش، آرزوها، باورها و ایمان خود آگاهی دارد و برعکس اگر ملتی با اسطورههای خود انس نداشته باشد، یعنی جان و روان جمعی خویش را نمیشناسد، در واقع اسطورهها هیچوقت از بین نمیروند و در قالبهای تازهتری در جان و روان ملتها جاری و ساری میشوند، از این رو برای مردمشناسان و محققان بزرگ اهمیت فوقالعادهای دارند. شناخت اسطورههای یک ملت، شناخت روح و روان و خواست و آرزوی آن ملت است به همین علت برخی از سیاستمداران، با مطالعه اسطورههای ملتها در به انقیاد کشاندن روح آن ملتها توفیق بیشتری دارند.
این پژوهشگر حوزه ادبیات خاطرنشان کرد: به علت اینکه کشور ایران دارای مرز و بومی وسیع و امپراتوری گسترده بوده، از اسطوره های غنی تری برخودار بوده است. حال که به گونهای مختصر از اهمیت اسطوره سخن گفتیم، نوبت این است که بپرسیم کدام اثر گرانبهایی را سراغ داریم که به نحو عالی اسطورههای ما را در دل خود جای داده باشد؟ و اگر بخواهیم به اسطورههای خویش دسترسی داشتهباشیم به چه کتابی رجوع کنیم که بهتر از شاهنامه این اسطورهها را در دل خود جای داده باشد؟ شاهنامه فردوسی، این توفیق بزرگ را دارد که به گونهای بسیار حرفهای و سنجیده، اسطورههای ما را در خود منعکس کرده و در میان کتابهای ایرانی و غیرایرانی، در روایت اسطورهها شاهنامه گرانسنگ و یگانه است.
وی درباره جلوههای پرشکوه دیگری از شاهنامه مطرح کرد: یکی از آن جلوههای پرشکوه، پرداختن به ارزشهای انسانی و مسائل اخلاقی در این کتاب است به طوریکه اخلاق در شاهنامه رویکردی دوجانبه دارد؛ یکی آنجا که به طور مستقیم از شایست و نشایستهای انسان سخن در میان است و دیگر آنجا که شایست و نشایست انسان در قالب داستانها و روایتها و کنش و منش شخصیتها خودش را نشان میدهد بنابراین آنچه اهمیت دارد همین بخش دوم است که شاهنامه فردوسی معرکه و مجلای چنینگزارههایی است.
محمدی ادامه داد: اهمیت کار فردوسی در شاهنامه، یکی همین است که در قالب داستانها و شخصیتها، اخلاق درست و انسانی را به نمایش میگذارد، بدون اینکه قصد موعظه و نصیحت داشته باشد. در شاهنامه، شخصیتهایی مانند طوس، گرسیوز، پیران ویسه و فرود و سیاوش هستند که هر یک گوشهای از روان پیچیده ما را نمایش میدهند. آن پالایش جان و روانی که ارسطو در قبال دیدن نمایشنامه از آن سخن می گوید، در قبال خواندن سرگذشت شخصیتهای شاهنامه، خواننده را نصیب میآید که دستاوردی بینظیر است. در نتیجه شاهنامه، کتابی است اخلاقی که ارزشهای انسانی را به بهترین نحو ممکن، به خوانندهاش انتقال میدهد.
وی در ادامه به بعد زبانی و اهمیت زبان در شاهنامه اشاره کرد و گفت: شاهنامه در برههای از تاریخ پدید آمد که زبان فارسی در وضعیت ناگواری واقع بود، در دوره ای که فردوسی شاهنامه را به زبان پاکیزه فارسی سرود، در نظامیه ها و مدرسه ها این زبان فراموش و به مردم القا شده بود که زبان فارسی قادر به این نیست که بار اندیشه های علمی و حکمی را بکشد اما وقتی شاهنامه سرودهشد و مردم آن را خواندند، به این نتیجه رسیدند که زبان فارسی نمرده است. مردم با خواندن شاهنامه به این نتیجه رسیدند که می شود اندیشه های حکیمانه، روایتهای پهلوانی و داستانهای اخلاقی و اسطوره ای را به زبان فارسی نگاشت در واقع مطالعه شاهنامه از بعد زبانی از آن جهت مهم است که این اثر ارزشمند باعث ادامه حیات زبان فارسی شده و ما با مطالعه شاهنامه به برخی از ترکیب ها، قیدها، فعل ها، سازوکارهای زبانی و معادل های فارسی کلمات دست پیدا می کنیم که خود یک گنجینه عظیم زبانی است.
محمدی به جنبه هنری شاهنامه نیز پرداخت و اظهار کرد: شاهنامه یک اثر هنری مثل دیگر آثار بزرگ هنری جهان است، هنر شاهنامه جهات گوناگون دارد. شاهنامه، در هنر روایتپردازی بینظیر است، بلاغت زبان در شاهنامه بیداد می کند. درست است که حدود 600 هزار بیت شعر دارد که در بادی امر بسیار میآید اما در هنر چکیدهگویی و بیان سخنان قصار هیچ اثر حماسی دیگری در کتابهای ما به گرد آن نمیرسد. در حوزه آرایشهای ادبی و صنعتهای شعری، چهرهای درخشان دارد و ریتم و موسیقی زبان در آن بیهمتا است.
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینا درباره اینکه چرا باید شاهنامه بخوانیم؟ گفت: علاوه بر تمام نکات ذکر شده، شاهنامه کتاب ارزشمند فردوسی، کارنامه هویت ملی ما است. هیچ اثر دیگری در این زمینه نیروی همسنگی با آن را ندارد. هیچ کتابی از جهت مؤلفههای هویتی و ملیتی چنین شکوه و هیبتی را ندارد. امروزه دانشمندان بزرگ از ضرورت یک ناسیونالیسم سالم و متعادل در وجود ملت ها سخن میگویند. ناسیونالیسمی که در فرجام، به ارزشهای والای انسانی قد میکشد و آنها را به خویشتن خویش باورمند میسازد. باور به خویش، یعنی امید به سازندگی، امید به حیات و امید به آفرینش و تولید. کشوری که از باورهای ملی و هویت خویش تهی و بیگانه شود، ملت مرده و واداده است از این رو باز شاهنامه فردوسی، یگانه و بینظیر است. هیچکتابی از جهت فربهسازی روح و جان ملیت در دل مردم کشور ایران، قابل مقایسه با شاهنامه نیست. شاهنامه تنها کتاب ملی و میهنی ما است. کتابی که ضرورت دارد مردم ایران پیوسته آن را بخوانند و با روح زنده و پویندهای که در آن جاری است، جان خویش را فربه، استوار و سالم بدارند.
انتهای پیام