دوشنبه 19 خرداد 1404

چرا دست بر نمی‌دارند؟!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
چرا دست بر نمی‌دارند؟!

پس از اعلام دستگیری قاتل مرحوم «الهه حسین نژاد» و همدلی گسترده مردم و انتقادها از وقوع چنین حوادثی، برخی افراد یا حتی رسانه‌های رسمی که در تحلیل این قبیل حوادث اجتماعی دایما با نظر به سیاست آن هم در سطحی ترین شکل ممکن اظهار نظر می کنند بلافاصله و بر خلاف ملاحظات کلان اعلام شده در حکمرانی کشور نوشتند و گفتند که چرا و چطور در قتل خانم «زهره میرزایی» کارشناس مجری یکی از برنامه‌های تلویزیون که حجاب کامل تری داشته چنین واکنش و همدلی شکل نگرفت و..!

در پاسخ به این بدفهمی آشکار زیاده‌گویی نیاز نیست. افزون بر آن، به قول مشهور، «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» و صاحبان این نوع طرز تفکر که متاسفانه همواره هم در پوشش دفاع از ارزش ها ظاهر می شوند نشان داده اند که هر چه بگویی مرغ شان همیشه یک پا دارد. اما از جهت روشنگری برای کسانی که ممکن است به دلیل ضعف در تشخیص و استدلال و عواطف مذهبی شان اسیر این قبیل دو قطبی های سطحی شوند باید گفت قتل مرحوم «زهره میرزایی» و سرقت صورت گرفته از منزلشان چنانکه در خبرها آمده بود توسط یکی از اقوام بسیار نزدیک و در منزل آن مرحوم رخ داده و دلایلی چون اختلافات پیشین خانوادگی در میان بوده. اما قتل مرحوم «الهه حسین نژاد» در حوزه خصوصی و با انگیزه های خانوادگی نبوده و روشن است که حساسیت اجتماعی حادثه دوم که در «فضای عمومی» رخ داده و نوع برخورد با آن به دلیل اثراتی که برای دیگران در پی دارد از اهمیت بیشتر برخوردار است و حساسیت عموم مردم هم هیچ ربطی به نوع حجاب قربانیان ندارد! هر دو مرحوم ایرانی و مسلمان بودند و پلیس هم در هر دو مورد به وظیفه خود عمل کرده است. وانگهی در قتل مرحوم حسین نژاد هم فقط بی باوران به حجاب یا معتقدان به شعار زن، زندگی، آزادی ناراحت نشدند! چنین دریافت ها و برداشت های سطحی نشان می دهد ظاهرا در ذهن و ضمیر صاحبان آن اساس چیزی به نام عقلانیت یا درک عمومی مشترکی که حافظ حقوق همه شهروندان با هر سلیقه ای باشد جایی ندارد. بماند که براساس این نوع نگاه تقابلی بی وجه، طرف مقابل نیز می تواند نمونه‌هایی را شاهد مثال بیاورد که صاحبان این نگاه قطبی ساز چنین حساسیتی را نسبت به شهروندان دیگری که سبک زندگی شان باب طبع نیست روا نداشته اند! نکته بسیار مهم دیگر به نوعی جهان نگری نادرست بر می گردد. گمان می کنند در هر زمینه و رویدادی حتی چنین حوادث پیش بینی نشده و بی ارتباط با حساسیت های سیاسی دست هایی از قبل در کارند که هر چه اراده کنند و هر چه در روایت گری شان از این حوادث بخواهند همان می شود و دشمن می تواند همه مردم را دایما بفریبد و احساسات شان را به هر سویی که می خواهند بکشاند! تاجایی که مثلا در مورد اخیر باعث برانگیختن شدید حساسیت و توجه مردم به حادثه قتل مرحوم «الهه حسین نژاد» و برعکس تخفیف قتل مرحوم «زهره میرزایی» شود! از نظر اینان، گویی که اساس جهان هستی بر غلبه دروغ و پلیدی قرار گرفته و در جهان طبیعی و انسانی که حکم قانون و فطرت و حقیقت جاری است هر که هر چه بخواهد می کند و توفیق هم می یابد! در حالی که بر اساس جهان بینی ما، باطل اساسا مانند کف روی آب است و دوامی ندارد؛ حتی اگر برای زمانی محدود خروشیده باشد و کفی به هم زده باشد. به همین دلیل هم در مواجهه عقلانی با دروغ افکنی ها، در کنار روشنگری معقولانه برای رسیدن به حقیقت، همیشه این صبر و تحمل است که باید سرلوحه حقیقت طلبان باشد نه مداخله های سطحی آشکار و پرتوانی که بر پایه فرض های نادرست و توسط افراد بدون صلاحیت و با روش های غیر قابل دفاع صورت می گیرد!

بله، در فضای سیاست دشمنی وجود دارد و دشمن هم دست از دشمنی بر نمی دارد و از هر رویدادی به نفع خود بهره برداری می کند اما ادعای حضور دشمن در هر حادثه و رویداد یا توفیق دشمن در روایتگری هر حادثه ای و نسبت دادن میزان توجه و اقبال مردم به تلاش های دشمن در فریبکاری به معنی آن است که عموم مردم ما به سان مخاطبانی منفعل و تحت اراده دشمن عمل می کنند و از خود هیچ اختیاری ندارند!