سه‌شنبه 6 آذر 1403

کتاب شاعر مشهور پاکستانی در راه ایران

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
کتاب شاعر مشهور پاکستانی در راه ایران

احمد شهریار از ترجمه رمانی از وحید احمد، شاعر پاکستانی، خبر داد و گفت: وحید احمد را می‌توان اولین رمان‌نویس بین شاعران پاکستانی در نظر گرفت.

- اخبار فرهنگی -

احمد شهریار، شاعر و مترجم پاکستانی، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از ترجمه رمانی از اردو به زبان فارسی خبر داد و گفت: کتاب حاضر اثر دکتر وحید احمد است، او از آن دست شاعران پاکستانی است که علاوه بر شعر، در فضای رمان نیز فعالیت کرده و در این زمینه آثار موفقی تألیف کرده است.

وی ادامه داد: وحید احمد را می‌توان اولین رمان‌نویس بین شاعران پاکستانی در نظر گرفت. دغدغه‌های اجتماعی، عرفانی و تاریخی در آثار او به چشم می‌خورد و با توجه به اینکه نویسنده خود یک پزشک است، در آثارش به ویژه در حوزه رمان، از دانش پزشکی خود نیز بهره می‌برد. با توجه به محتوای آثار و دغدغه‌های او در کتاب‌هایش، رمان او می‌تواند برای مخاطب فارسی‌زبان جذابیت داشته باشد. از سوی دیگر، ترجمه آثار اردو به زبان فارسی و بالعکس می‌تواند همانند پلی، این دو فرهنگ را به یکدیگر نزدیک کند. ایرانی‌ها از ادبیات پاکستان فقط اقبال را می‌شناسند؛ این در حالی است که باید دو ملت و دو همسایه از طریق ترجمه یکدیگر را بیش از پیش بشناسند.

سفر «دختران حوا» به کشور همسایه

شهریار با بیان اینکه ترجمه رمانی از وحید احمد به زودی در ایران منتشر خواهد شد، به ویژگی‌های شعری او نیز اشاره و اضافه کرد: از او تاکنون بیش از 15 اثر منتشر شده است که همگی در زمینه شعر، داستان و رمان بوده‌اند. وحید احمد از بهترین شاعران نیمایی امروز پاکستان است. «شاه‌کلید» از جمله اشعار اوست که از کتاب «پریان فرود می‌آیند» انتخاب شده است:

خانه جدیدی که اجاره کردم (مثل کوه) پژواک زیادی داشت و میانِ دیوارهای نم‌دار از سرما به خود می‌لرزید ناگهان دری را در حیاط خلوت دیدم که قفل بود و روی آن کسی با خط بدی نوشته بود: «یکشنبه» شاه کلیدی را با زحمتی فراوان داخل قفل زنگ‌زده چرخاندم در آهی کشید و باز شد از در که گذشتم وارد اتاق قوس‌داری شدم که در آن باز هم دری بود که رویش نوشته شده بود: «دوشنبه» آن هم قفل بود باز شاه کلید را انداختم در هق‌هق‌کنان باز شد وارد شدم باز هم همان اتاق و همان در بود من از میان نیم‌دایره‌ها با شنیدن صداهای آه و هق هق و بیهوشی و سرمستی و نابودی و قهقهه و یکنواختی‌سنگ‌شده عبور کردم و پس از تکمیل یک دور کامل دوباره ساکن و ساکت خودم را رو به روی در اولی یافتم دری که همچنان قفل بود با همان قفل زنگ‌زده