«کهنه فروش»؛ داستانی اجتماعی بر اساس واقعیت
کتاب «کهنه فروش» داستانی اجتماعی و بر اساس واقعیت نوشته میترا مهدی پور بیرگانی است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ کتاب «کهنهفروش» نوشته میترا مهدیپور بیرگانی، داستانی اجتماعی بر اساس واقعیت است که از بغضهای گرفته و خفه ننه مشمریم میگوید و صدای فریاد مادری دلشکسته و بیکس که آرزوهای فراوان در دلش مانده را بازگو میکند.
در بخشی از متن کتاب «کهنه فروش» میخوانیم:
خانواده جعفر میدانستند اگه دیر بجنبند فردا که خانواده مریم به ییلاق بروند، همانجا مریم عروس کدخدا خواهد شد. خانواده جعفر سریع دست به کار شدند، گوسفندی کشتند، برنج و آبگوشتی مهیا شد. میهمانان و افراد روستا همه جمع شدن، ساز و دهل، آواز موسیقی محلی بختیاری برپا شد. پیراهنی گلی، دامن قری چیندار، مینا و لچک که همان روز به وسیله چند زن روستایی بریده، دوخته و آماده تن مریم پوشاندند. چادری سفید گلدار با کل، گاله و دست زدن روی سرش انداختن. خطبه و صیغه محرمیت به وسیله ملای محلی بین جعفر و مریم خوانده شد.
آن روز مریم با دخترای همسن و سال خودش جستوخیزکنان با لباسهای محلی دختران بختیاری این ور و اون ور دنبال پروانهها میدویدن و با خوشحالی پروانههای شکار شده رو در میان گندمزار که پر از جیرجیرک و قورباغهها بود با شوق و ذوق به همدیگه نشان میدادن. صبح خروسخوان مادربزرگ به همراه پدربزرگ برای خداحافظی از مریم و اهالی خانه و رفتن به ییلاق آمدند. مادربزرگ با غرور همیشگی رو به مریم کرد و گفت مراقب خودت باش و کنار مادرشوهرت بمون، دور نشی از مال (روستا) و خانه. تنهایی سرچشمه نری... مادربزرگ و پدربزرگ سفارش مریم را به تمام اهل خانه و همسایهها کردند و در آخر رو به ننه زهرا و دده خاتون کرد و گفت دخترم کوچیکه تو رو خدا مراقبش باشید.
گفتنی است کتاب «کهنه فروش» نوشته میترا مهدی پور بیرگانی از سوی نشر عطران راهی بازار کتاب شده است.