گناهکاران بیگناه
آیا حکم 2خطاکار در فتنه88 در مقایسه با اغتشاش 1401یکی است؟ پیشنهاد میکنم تا پایان متن همراه باشید.
به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: آیا حکم 2خطاکار در فتنه88 در مقایسه با اغتشاش1401یکی است؟ پیشنهاد میکنم تا پایان متن همراه باشید.
مهمترین تفاوت فتنه88 با اغتشاش1401 در همین عنوان فتنه است. سال88 بهمعنای واقعی کلمه فتنه بود. فتنه یعنی امتزاج حق و باطل؛ یعنی شرایط چنان غبارآلود بود که حق از باطل قابلتشخیص نبود. آنچه رهبر معظم انقلاب در آن سالها بهعنوان «این عمار» میفرمودند بهواسطه همین غبار سیاسی بود. نقش جنابعمار در جنگ صفین همین بود که شبهه را برای صحابه رفع کند تا حق از باطل نمایان شود.
در آن سال 2دسته افراد داشتیم؛ یا اهل فتنه یا مفتون و فتنهزدهها. در آن شرایط عدهای حق داشتند دچار فتنه و خطا شوند اما خواص خیر. برای همین آنروزها روز آزمایش خواص بود.
اما سال1401 فتنه نبود. همهچیز عیان بود؛ از لحظه اول باطل از حق جدا شد و باطل در نمایانترین حالت خودش جلوه کرد. پس ظاهرا خطا در این سال نابخشودنیتر است.
اما واقعا چنین است؟!
به این فهم، آن کس که در سال1401 دچار خطا شد نسبت به فتنهگر88، گناهش قابل گذشت است؛ اما چرا؟ اگر سال1401 ماجرا فتنه نبوده و همهچیز شفاف و آشکار بوده است پس چرا گناه خطاکاران آن سال کمتر است؟ دلیل را باید در جبر رسانههای اجتماعی دید؛ جبری که منجر به مسخ رفتاری آدمها میشود؛ رفتار و نه علم. اساسا افراد در این جبرشناختی به درستی و غلطی امور توجه نمیکنند. اینجا اساسا عرصه حق و باطل نیست. زیستگاه شبکههای اجتماعی عرصه اقدام شبکهای است. افراد بیآنکه بفهمند و بخواهند در یک تونل شبکهای از افراد یکشکل و یکصدا، تبدیل به روبات میشوند؛ تبدیل به انسانهای مسلوبالاراده میشوند که نمیفهمند چطور گرفتار خطای شناختی و حتی رفتاری میشوند.
این خطای شناختی ناشی از همگرایی و همگروهی و همرنگی، مختص نوجوانان و جوانان کمسنوسال نیست. در این جماعت ضریب خطا بیشتر است چون زمان بیشتری در فضای مجازیاند؛ اما متأسفانه باید گفت که همه را درگیر میکند؛ حتی خواص؛ ولو افرادی که حق و باطل برای آنها روشن است.
برای اینکه یک مثال نسبتا روشن بزنم، به ادراک و رفتار یک پزشک که در جمع رفقا دست به سیگار یا قلیان میزند، توجه کنید. او حتما عوارض دخانیات را میداند اما در جمع دوستان و فامیل که همه به او سیگار تعارف میکنند ممکن است دچار خطای جمعپذیری شود.
یا فردی را تصور کنید که میداند مرده ترس ندارد چون علم دارد که هیچکاری از او ساخته نیست اما حاضر نیست کنارش باشد. این ترس غیر از علم اوست. دقت کنیم که خطای شناختی غیر از خطای علمی و اعتقادی است... بیشترش بماند...
اغتشاش1401 را از این منظر ببینید. سهم شبکههای اجتماعی و جبر ناخواسته در شکلگیری ذهنیت غلط و رفتار نادرست را دقیق اندازهگیری کنید؛ خواهید دید که ماجرا در این سال متفاوت از آشوب همه دورههای گذشته است. برای همین است که اصلاح و قانونمند کردن فضای مجازی مهمتر از بگیر و ببند امنیتی و قضایی است.
شاید علت اینکه رهبر معظم انقلاب از روز اول اغتشاش1401 با این ماجرا متفاوت از فتنههای گذشته رفتار کردند و متهمان این عرصه را مورد بخشش قرار دادند از همین جهت باشد.
این همه را نوشتم تا همین یک جمله؛ اگر فکری برای حکمرانی مجازی نکنیم با «گناهکاران بیگناهی» مواجه میشویم که از نزدیکترینها یا مورد اعتمادترینهای ما هستند. وحشتناک است؛ نیست؟