گپی کوتاه با یک معلم خاص
![گپی کوتاه با یک معلم خاص](https://cdn.isna.ir/d/2020/05/05/3/61628349.jpg)
زندگی معلمان عشایری رنگ دیگری دارد؛ زندگی شان با عشایر پیوند خورده و همراه آنها ییلاق و قشلاق می کنند. هماهنگ کردن زندگی شخصی و زندگی کاری از آن امور مشکلی است که هر کسی از عهده آن بر نمی آید. معلمان عشایری منحصر به فرد و پرتلاشاند؛ معلمان نجیبی که باید بیشتر دیده شوند.
به گزارش ایسنا، "زهره قوامی"، 20 سال سابقه تدریس دارد؛ 10 سال به دبیرستانیها درس داده و 10 سال اخیر معلم دوره ابتدایی و دانش آموزان عشایری بوده است. اهل خراسان شمالی و ساکن شهرستان شیروان است اما با عشایر کوچ رو از شیروان ییلاق و قشلاق می کند و ماههایی از سال را به شهرستان مراوه تپه استان گلستان می رود. البته می گوید در کنار عشایر گاهی دامداری هم می کند و گویی زندگی عشایری با زندگی خودش هم عجین شده است. یک فرزند هم دارد که شاگرد خودش است.
خودش در این باره توضیح می دهد: ایل از مراوه تپه که برمی گردند به کوه شاه جهان که به بام خراسان شمالی معروف است می روند. خودم در کنار عشایر دامداری می کنم و همراه ایل هستیم. عشایر کوچ رو هستند و بین راه اتراق می کنند. موقع حرکت با بچهها می روم و با آنها هم برمیگردم و وقتی در نزدیکی شیروان اتراق می کنند به خانه خودم در شیروان میروم.
زندگی، کار و مشق عشق خانم معلم برای 5 دانش آموز
این معلم عشایر، از سختیهای کارش و نبود امکانات آموزشی می گوید اما هربار تاکید می کند با عشق و علاقهای که به بچههای عشایر و شغل معلمی دارد همه این سختیها برایش تمام می شود، احساس خستگی نمی کند و سختیها را با جان و دل می خرد. او می گوید: از شیروان تا محل اسکان عشایر باید 20 کیلومتری مسافت طی کنم تا به بچه ها برسم، درس بدهم و دوباره به خانه خودم برگردم.
او امسال یک کلاس پنج دانش آموزه دارد؛ در هر پایه یک دانش آموز دوره ابتدایی.
تصور دقیقی از درس دادن به عشایر کوچ رو که محل زندگی ثابتی ندارند، ندارم؛ از قوامی درباره وضعیت برپایی کلاسهای درس می پرسم و او با حوصله یک معلم مهربان توضیح می دهد: در مراوه تپه بچهها دور هم جمع می شوند البته هرکدام یک تا دو کیلومتر هم با هم فاصله دارند ولی باز در یک کانکس دور هم جمع می شوند.
او ادامه می دهد: اما وقتی از مراوه به شیروان برمی گردیم؛ تک تک به چادر شاگردهایم می روم و به آنها درس می دهم. گاهی همه یک جا و در یک چادر جمع می شوند و گاهی هم پیش آمده اگر نزدیک شهر اتراق کنند همه با هم به خانه من آمدهاند. البته در همین شیروان هم همه یکجا اتراق نمی کنند و کنار هم نیستند و بعضا 20 تا 30 کیلومتر هم با هم فاصله دارند. در واقع تنها جایی که بچه ها دور هم جمع میشوند در مراوه تپه است.
قوامی با بیان اینکه وقتی عشایر به خراسان برمی گردند پراکنده و در چادر هستند و در چادر تدریس می کنم می گوید: تازه خانوادهها با هم و در یک زمان هم کوچ نمی کنند، یکی امروز کوچ می کند و یکی فردا. مثلا یکی از دانش آموزانم هنوز از مراوه تپه نیامده و چهار نفرشان اینجا در شیروان هستند.
هماهنگی تدریس به دانش آموزان مشکل است و این معلم گاهی کل روز و تا ساعت 4 و 5 عصر هم مشغول آموزش به تک تک بچه هاست. او دوزبانگی شاگردانش را نیز یکی از سختیهای تدریس می داند و در این باره توضیح می دهد که بچهها گویش کرمانجی دارند؛ دانش آموزی دارم که هنوز رنگ تلویزیون را ندیده است. برخی کمتر مشکل دارند و حتی در خود شهرستان شیروان هم خانه دارند و ایامی از سال را در شهر ساکن هستند و تا حدودی امکانات دارند. برخی دیگر هم هیچ فارسی متوجه نمیشوند.
او می افزاید: دانش آموزی دارم که با گویش فارسی آشنا نبود؛ اما حالا به خوبی فارسی حرف می زند و از روی کتاب روانخوانی می کند. استعداد همه بچهها یکی نیست و باید با تک تکشان هماهنگ بشویم.
از قوامی میپرسم در این روزهای کرونایی با بچهها چگونه کار کرده است؟ که در جواب می گوید: در ابتدا بستههای آموزشی تهیه می کردم و میبردم در منزلشان تحویل میدادم؛ اما دیدم فایدهای ندارد. برخی حتی شبها برق ندارند و چراغ روشناییشان فانوس قدیمی است و امکاناتی موجود نیست. اکثرشان گوشی تلفن همراه معمولی دارند که اغلب هم خاموش است. تصمیم گرفتم حضوری تدریس کنم. وسایل ضدعفونی کننده و دستکش و ماسک بردم؛ کلاس را ضدعفونی میکنیم و با رعایت فاصله اجتماعی تدریس میکنم.
انتهای پیام
![گپی کوتاه با یک معلم خاص 2](https://cdn.isna.ir/d/2020/05/05/3/61628347.jpg)
![گپی کوتاه با یک معلم خاص 3](https://cdn.isna.ir/d/2020/05/05/3/61628348.jpg)