یادداشت | انتخابات 1400 چه تاثیری بر وضعیت اصلاح طلبان گذاشته است؟
یک مدرس نوشت: در شرایط فعلی چپ میانه منحل نمیشود بلکه بلاموضوع میشود و چه بسا در شرایط نرمال شدن اصلاحات دوباره امکان ظهور بیابد. فعلا پاییز برای چپ میانه فرا رسیده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، سعید آجورلو مدرس دانشگاه در یادداشتی تحت عنوان «انتخابات 1400 چه تاثیری بر وضعیت اصلاح طلبان گذاشته است؟ پاییز چپ میانه» نوشت:
انتخابات سال 1400 به صورت ویژه موقعیت چپ میانه را در فضای سیاسی کشور تضعیف کرد. در این نوشته به صورت کوتاه به دو سوال پاسخ میدهم؛ اول اینکه چرا موقعیت "چپ میانه" ضعیف شد و دوم اینکه چپ میانه چه سرنوشتی خواهد داشت؟
قبل از پاسخ به سوال اول باید گفت که مراد از چپ میانه حد فاصل میان عملگرایان راستگرا در کارگزاران و طیف رادیکال یا آرمانگرای اتحاد ملت است. شاخصترین فرد در این طیف بهزاد نبوی است که به عنوان رییس شورای عالی اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سعی کرد که میان دو سر اصلاحات ائتلاف ایجاد کند.
حزب ندای ایرانیان، اعتماد ملی و حامیان عارف را هم میتوان بخشی از این طیف قلمداد کرد. چند پاره شدن شورای عالی اصلاحات در انتخابات اخیر را باید به حساب عدم کارکرد ایده چپ میانه دانست. در واقع در شرایط بهار 1400 هرگونه ایده ائتلافی که کرباسچی و تاجزاده را به تصمیم مشترک برساند امری ممتنع بود.
به همین واسطه حتی اعتبار نبوی نزد اتحاد ملت و همدلی با راست مدرن نتوانست شورای عالی را به تصمیم مشترک برساند و البته مهمتر اینکه بهزاد نبوی به عنوان سیاستمداری کهنهکار و باتجربه در اداره این شورا دستاوردی نداشت و در نهایت با طعن جوانان رادیکال هم مواجه شد.
تضعیف موقعیت چپ میانه بیشتر از هر چیز حاصل عملکرد دولت روحانی از یک طرف و مستقیم شدن رادیکالهایی چون تاجزاده و موسویخویینیها با حاکمیت بهجای پاسخگویی به عملکرد 8 ساله دولت بود. به تعبیری چپ میانه اعتبار خود را از سویی نزد بدنه و از سوی دیگر در ائتلافسازی میان اصلاح طلبان از دست داد و در چنین شرایطی با بنبست سیاستورزی مواجه شد.
از همینجا پاسخ به سوال دوم را آغاز کنیم که در آینده چه بر سر چپ میانه خواهد آمد. به گمانم چپ میانه در کوتاهمدت و حتی میانمدت شانسی برای بازگشت نخواهد داشت و همچنان با چالش مشروعیت و مقبولیت مواجه خواهد بود. تا زمانی که اصلاحات به عنوان منتقد دولت و مجلس از اعتبار و سرمایه اجتماعی برخوردار نباشد نه سایر اصلاح طلبان به چپ میانه نیاز پیدا میکنند و نه این طیف توان و قدرت و عزم سیاستورزی خواهد داشت.
کارکرد این طیف، سیاستورزی رسمی و معطوف به قدرت است که فعلا در عرصه واقعی دارای ما به ازا نیست. رفتن راستگرایان اصلاحات به مسیر همپیمانی با لاریجانی و ایستادن در جایگاه میانه از یک سو و هژمون شدن رادیکالها در جناح چپ خود دو عاملی است که چپ میانه را آچمز خواهد کرد.
اساسا اگر ضمانتنامه گفتمانی و اجتماعی رادیکالها و سیاستمداران بوروکرات راست میانه پشتوانه چپ میانه نباشد، این طیف شانسی برای بروز و ظهور نخواهند داشت و پاسخ هیچ سوال و حل هیچ مسالهای در این طیف جستجو نخواهد شد.
در شرایط فعلی چپ میانه منحل نمیشود بلکه بلاموضوع میشود و چه بسا در شرایط نرمال شدن اصلاحات دوباره امکان ظهور بیابد. فعلا پاییز برای چپ میانه فرا رسیده است.