یک نفس با ما نشستی، خانه بوی گل گرفت
سرزمین و تمدن دیرسال ایران، به گواه تاریخ و تاریخ نویسان، بزرگان فراوانی را در عرصههای مختلف علمی، فکری و هنری در دامن خود پرورانده و به جامعهی بشری تقدیم کردهاست. از کوروش کبیر در عالم سیاست و حکومت داری گرفته تا ابن سینا و رازی در طب و علوم طبیعی، و از فردوسی، نظامی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ در هنر شعر و ادب، تا حلاج، بایزید، ابوسعید و خرقانی در عالم عرفان، همه ستارگان پرفروغ و...
بر این باورم که سخن قابل تامل و حکیمانه ی فردوسی بزرگ که: "هنر نزد ایرانیان است و بس"، رسالتی مضاعف بر دوش همهی کسانی قرار داده که به این آب و خاک تعلق خاطری داشته و دارند؛ یکی از این ایرانیان اصیل که ما افتخار هم عصری با او را داشتیم، محمدرضا شجریان استاد پرآوازهی موسیقی و آواز است. او نیز همچون بزرگانی که نامشان ذکر شد، برگ زرینی، بر دفتر افتخارات این سرزمین افزود و نهایتا بنا به سنت الهی، به جریان جاودانهی حیات پیوست. البته آنچه محمدرضا شجریان را متفاوت از بسیاری از هنرمندان این عرصه کرده بود و محبوبیتی دوچندان برایش به ارمغان آورده بود - صرفنظر از هنر فاخری که داشت و عاشقانه آن را به علاقهمندان، پیشکش میکرد - فروتنی نسبت به دوستداران خود و همدردی با عموم هموطنانی بود که شرافتشان در گرو هیچ ثروت و قدرتی نبود؛ به نحوی که او، همواره خود را "خاک پای ملت ایران" مینامید. بی گمان نام و یاد شجریان نیز به عنوان هنرمندی از هنرمندان جامعهی بشری، تا همیشه در دلها زنده خواهد ماند؛ همان گونه که یاد و نام فردوسی، شکسپیر، گوته، حافظ، سعدی، بتهوون، حسین بهزاد، کمال الملک و... زنده مانده است.
شجریان در عمر پربار خود و با استفاده از هنر اصیل و ارزشمندش، ضمن معرفی بیش از پیش شعر شاعران فارسی، طالبان و علاقهمندان عرصهی موسیقی و آواز را از گرایش پیدا کردن به ابتذال نجات داد و گامی موثر در معرفی موسیقی اصیل ایرانی و هویت بخشی به آن برداشت؛ بنابراین هر چند که معتقدم ایشان نیز همچون سایر بزرگان عرصهی دانش و فرهنگ، هرگز فراموش نخواهد شد، لیکن لازم میدانم که ثلمهی فقدان ایشان را به همه کسانی که عاشق هنر ارجمن، و اخلاق اصیل انسانی هستند، تسلیت عرض کنم و آرزو کنم که شاگردان برومندش، مجدانه و متعهدانه، راه و سیرهی این هنرمند فرهیخته و استاد فاضل را ادامه دهند.
*مدرس ادبیات فارسی در دانشگاه
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*