یک نیسان آبی طنز کلیشه ای!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان؛ در سالهای اخیر شاهد تنوع ژانرها در شبکه نمایش خانگی بودیم. اکنون توجه جدی پلتفرمها بر روی ژانر جنایی و معمایی است. اما همچنان ذائقه مخاطب و توجه جدی او بر روی آثار کمدی و طنز است. حال این روزها فصل دوم سریال نیسان آبی به کارگردانی مسعود اطیابی در حال پخش است. فصل اول این سریال که به کارگردانی منوچهر هادی جلوی دوربین رفت و توانست...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - زهرا قربانی رضوان؛ در سالهای اخیر شاهد تنوع ژانرها در شبکه نمایش خانگی بودیم. اکنون توجه جدی پلتفرمها بر روی ژانر جنایی و معمایی است. اما همچنان ذائقه مخاطب و توجه جدی او بر روی آثار کمدی و طنز است. حال این روزها فصل دوم سریال نیسان آبی به کارگردانی مسعود اطیابی در حال پخش است. فصل اول این سریال که به کارگردانی منوچهر هادی جلوی دوربین رفت و توانست مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. اکنون در فصل دوم شاهد حضور سازنده آثار کمدی هستیم که فیلمهای او سالهای گذشته توانست گیشهای پرفروش داشته باشد.
داستان سریال ادامه فصل اول است. جمشید که تمام سرمایه خود را در استانبول از دست داد و دستگیر شد و به ایران بازگردانده میشود. حال در فصل دوم ادامه همان اتفاق را شاهد هستیم که چندسال گذشته است و جمشید برای آنکه عشق خود را به همسرش زری ثابت کند نیسان آبی را میفروشد. داستان از شب عروسی ممد چاخان یکی از دوستان جمشید آغاز میشود که همه در مراسم جمع هستند، اما اتفاقی میافتد که تنش و گره شروع میشود.
در اولین برخورد با سریال میبینیم که شخصیتها همان هستند که در فصل اول با آنها آشنا شدیم و میتوان از نکات مثبت آن تداوم و انسجام در روایت را بیان کرد. از همان ابتدا فضای سریال با مراسم عروسی و موقعیت شاد شروع میشود که بتواند مخاطب را تا انتها نگه دارد و نوید دهنده یک کمدی شاد باشد. طنزهایی که در ابتدا شاهد آن هستیم برای تماشاگر آشنا هستند مخصوصا که بعضی مشخصا مربوط به کلیپهای اینستاگرامی است و تکرار آن در سریال گویا از منظر نویسنده دارای بار کمدی بوده که چنانچه در تیزر ابتدایی سریال میبینیم دقیقا همین بخش استفاده شده است. مه لقا باقری در نقش اشرف براساس یک فیلم اینستاگرامی از یک عروس، دقیقا با همان دیالوگها و گریم و طراحی لباس دیالوگی را تکرار میکند و اینجاست که سطح کمدی نیسان آبی در حد یک کلیپ اینستاگرامی پایین میآید.
از نکات دیگر سریال تلاش برای آن است که شخصیتها در تیپ باقی نمانند و هرکدام کاراکتری مستقل را به نمایش بگذارند. اشرف با بازی مه لقا باقری در قالب زنی پولدار است که طلاق گرفته و بار دیگر ازدواج میکند، اما با شخصی کوچکتر از خود، شاید موقعیتهای نمایشی بین شوهراش که تحت سیطره او است راهی برای خنداندن مخاطب باشد و لحظهای را بسازد، اما دوباره مخاطب شاهد نماهایی کلیشهای و تکراری است. بهناز جعفری در نقش پری که در فصل اول یکی از چشمانش مشکل داشت اکنون در فصل دوم چشم خود را عمل کرده و حال با دو چشم سالم و باز از شوهرش طلاق میگیرد. در برخورد اول با این شخصیت شاهد مشاجره پری و رضا هستیم که پری به یکباره شروع میکند دیالوگهایی را با عصبانیت و بی هیچ سکوتی میگوید و هر لحظه عصبانیت اش بیشتر میشود و در آخر میگوید که دیگر خسته شده و طلاق میخواهد. اینبار هم شاهد ضعف نویسنده در ایجاد فضای کمدی هستیم.
نویسنده برای ساخت موقعیت قصد دارد یک دعوا و مشاجره بین زن و شوهر را به یک لحظه کمیک تبدیل کند آن هم با اغراق در دیالوگ گویی و بازیگری! علم تاج شخصیتی دیگر است که نویسنده برای خلق لحظات کمیک دست به دامان آن شده است. همیشه در سریالها در میان محلات شلوغ و یا پایین شهر هستند کسانی که کنجکاوی میکنند و خبرچین هستند. همین کاراکتر نیز در سریال نیسان آبی سعی در خلق فضایی طنز دارد.
صدای راوی که در اصل زبان نیسان آبی جمشید است روایت گر هر لحظه داستان و ماجراها است. تنش از جایی شروع میشود که جمشید به دلیل بدهی مجبور میشود نیسان آبی را بفروشد و ناگهان پس از مدتها بصورت اتفاقی با نیسان آبی روبه رو میشود. اینجاست که جمشید به اتهام قتل روانه زندان میشود.
اکنون برای جذب مخاطب و با توجه به مسئله سانسور نویسندگان برای بیان طنزهای خود باید بتوانند بصورتی از این مسئله عبور کنند. نیسان آبی همچون فصل اول خود برای بیان لحظات طنز، دیالوگها و شوخیها و موقعیتها بیانی دو پهلو دارد که در میان الفاظ نامناسب بیان میشود و میتوان گفت توصیه نمیشود در جمع خانوادگی به تماشای آن نشست.
پافشاری طراحان لباس و کارگردانان آثار سینمایی و سریالها در ژانر کمدی و طنز برای استفاده از مدلهای دهه شصتی آنقدر دم دستی و تکراری است که دیگر تبدیل به کلیشه شده است. مرگ خلاقیت را میتوان در طراحی لباس و طراحی صحنه آثاری که رو به دهه شصت میآورند مشاهده کرد. شوخی با نوستالژیهای دهه شصت آنقدر تکراری است که برای پرداختن به این دهه حداقل باید با فکری خلاق درآمیخته باشد.
با نگاهی کلی به آثار طنز ساخته شده میتوان گفت یکی از ارکان مهم در فیلم سازی نقش مهم فیلمنامه و قصه است که کشش کافی را داشته باشد همچنین به هر دلیلی برای خنداندن مخاطب دست ساخت موقعیتها و الفاظ نامناسب نزد. اکنون باتوجه به استقبال مخاطبان از ژانرهای کمدی و درام خانوادگی باید توجه داشته که چه محصولی در سبد فرهنگی عامه مردم قرار میگیرد.