«آتش و باد»؛ روایتی عاشقانه و حماسی از عشایر ایران
یک کارشناس گفت: حساسیت های زیادی بر روی ساخت مجموعه نمایشی درباره اقوام وجود دارد و تولید این آثار مستلزم تحقیق و مطالعه فراوانی است.
با پایان یافتن پخش سریال «آتش و باد»، مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما در نشستی با حضور محمد عارف، دانشیار انسانشناسی هنر دانشگاه آزاد اسلامی و محمد نجاری، معاون مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مجتبی راعی، کارگردان، حسن نجاریان، تهیهکننده و منصور ابراهیمی، نویسنده از منظر ظرفیتهای نمایشی و انسانشناسی هنر، به نقد و بررسی این سریال پرداخت.
در این نشست محمد عارف، دانشیار انسانشناسی هنر با اشاره به اهمیت اقوام ایرانی، این اثر را از منظر قومشناسی بررسی کرد و گفت: همواره حساسیت های زیادی بر روی ساخت مجموعه نمایشی درباره اقوام و قومیتها وجود دارد و تولید این آثار مستلزم تحقیق و مطالعه فراوانی است.
وی افزود: این مجموعه تلاش کرد از روایت مستقیم تاریخ حذر کند و بیشتر به حال و هوای خانها و اقوام محدوده فارس در دوران مشروطه بپردازد و در دل قصه خود، عاشقانهای را هم روایت کند.
عارف با اشاره به اینکه در ایران، اقوام دارای ریشه هستند و در این میان قوم قشقایی نیز برای خودش اعتباری دارد، گفت: آنها اهل علم و مطالعهاند؛ پس اگر قرار باشد به این قوم بپردازیم باید ملاحظات زیادی را در نظر بگیریم. هرچند باید از پرداختن به اقوام در صداوسیما استقبال کنیم و آن را ارج بنهیم، چراکه هر اثر در این مورد میتواند معرف سرمایههای فرهنگی ما به مردم باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت مطالعه مردمنگاری برای تولیدات سینمایی و تلویزیونی تصریح کرد: باید به گروه تولید این مجموعه نمایشی تبریک گفت که وارد این حوزه شدهاند و به نوعی با دم شیر بازی کردهاند، چراکه این اثر نیاز به ژرفنگری و احاطه کامل به تاریخ ایران، فرهنگ اقوام مختلف و شناخت جغرافیای فارس داشت. وی با بیان اینکه که ما هنوز نیازمند تولید این آثار در حوزه قومشناسی و معرفی تاریخ ایران هستیم اظهار داشت: ایران با همین ویژگیهای قومیتی، کشوری متفاوت و متمایز است و پراکندگی قومیبا آیینهای مختلف، کار را برای کارگردان سخت میکند.
عارف یکی از ویژگیهای این اثر را ترکیب داستان عاشقانه با بیان وقایع تاریخی و نبرد میان قوم پازن و خانها و حکومت مرکزی دانست و گفت: مجموعه نمایشی در دو لبه عشق و جنگ و خشونت باید تکلیف خودش را روشن میکرد و غلبه عشق و گسترش روابط عاطفی میتوانست از میزان خشونت این مجموعه بکاهد.
این استاد دانشگاه با تأکید بر نگاه پژوهشگر و نویسنده سریال بر جامعهنگاری گفت: ما با جامعهای روبهروییم که مبتنی بر نظام خان و رعیت است و مناسبات سیاسی اجتماعی آن دوره را نیز مشاهده میکنیم، اما جای فرهنگنگاری در این مجموعه خالی است، چراکه مخاطب دوست داشت فضای فرهنگی این قوم بر میزان جنگ و خشونت آن غلبه کند.
وی بر لزوم قومنگاری در مجموعههای تاریخی تأکید و تصریح کرد: اقوام ایرانی پیچیدگیهای زیادی دارند و توجه به آنها در مجموعههای تلویزیونی میتواند جذاب و ارزشمند باشد.
همبستگی ملی در نمایش اقوام ایرانی
در ادامه محمد نجاری ضمن قدردانی از تولید این مجموعه نمایشی گفت: سالهاست که جای خالی این گونه آثار که به دور از فضای آپارتمانیاند در صداوسیما حس میشود و این اثر همانند مجموعه «روزی روزگاری» تا دو دهه آینده مخاطب خواهدداشت.
این پژوهشگر با اشاره به اهمیت نمایش آیینهای قومی در کشور گفت: سالهاست که جشنواره آیینی و نمایشی برگزار میشود، اما این مجموعه توانست به اندازه این جشنوارهها مؤثر باشد و با نمایش آیینهای قومی و منطقهای در این فضا ادای دین کند.
وی افزود: پرداختن به اقوام ایرانی مهمترین مشخصه این مجموعه بود که باعث همبستگی ملی شد؛ و از آنجاکه مجموعه نمایشی با پختگی به آن پرداخت، توانست شناسنامه این فرهنگ قومیتی را بهدرستی ثبت کند.
معاون مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به شخصیت «بهادر»، قهرمان اصلی مجموعه گفت: بهادر کدخدای ایل است و ایل دارای چهارچوب اعتقادی و اخلاقی است. ایل برای زیستجهانِ اقتصادی و اجتماعی و سیاسیاش نیازمند تصمیماتی است که بهادر باید در قامت یک بزرگ طایفه آنها را اتخاذ کند و عواقبش را پذیرا باشد؛ اما تمام هنجارهای زیستی ایل که بهادر باید آنها را یکجا و در کنار هم در نظر بگیرد، یکطرف و شوق بهادر به آزادیخواهی و بعد مشروطهخواهی طرف دیگر روایت میشود و اینگونه قصه پیش میرود که بهادر قهرمان ایل میشود.
نجاری با اشاره به تصویر درستی که از زن عشایر در این سریال ارائه شدهاست، گفت: «بیبی کتا» همسر بهادر، زنی دانا و قوی است. زنی که سواد خواندن و نوشتن ندارد، اما انسانی داناست که از تجربیات خود برای راهنمایی ایل استفاده میکند؛ یک زن اثرگذار که هر چه سریال جلو میرود نقش او پررنگتر میشود و در جایی از قصه، مدیریت ایل را هم بر عهده میگیرد.
این پژوهشگر، فیلمبرداری مجموعه «آتش و باد» را تحسین کرد و افزود: ایرج عاشوری، فیلمبرداری این مجموعه را بر عهده داشتهاست و کار او در این مجموعه نمایشی یک سر و گردن از کارهای مشابهش بالاتر و مشخص است که برای پلانها بسیار وقت گذاشتهاست.
نجاری انتخاب بازیگران سریال را شایسته قدردانی دانست و گفت: چقدر همهچیز سر جای خودش است و چقدر احساس میکنیم مجموعهای بهغایت دقیق و درست انسانهایی را به تصویر میکشد که با ایستادن در جای درست، تاریخ را رقم زدند؛ چقدر حسین محجوب، محمود پاکنیت، بیوک میرزایی و لاله اسکندری خوب انتخاب شدهاند؛ آنگونه که ما امروز بگوییم، مردگان آن روزها، عاشقترین زندگان بودند.
بازخوانی تاریخ در هیاهوی آتش و باد
در ادامه، منصور براهیمیبا اشاره به شرایط تولید مجموعههای تاریخی گفت: من و عبدالرسول گلبن در این سریال بر دو نکته تأکید داشتیم. اولین موضوع، قصهگو بودن اثر بود، چون ایرانیها از دوران کهن، یک ملت قصهگو بودهاند و فرهنگ چندهزارساله خود را در بستر همین قصهها به آیندگان منتقل کردهاند.
وی ادامه داد: ما شاهنامه را داریم که در دنیا نظیر ندارد. اتفاقاً در فرهنگ ایلیاتیها، شاهنامهخوانی جایگاه ویژهای دارد که در محتوا و عنوانبندی «آتش و باد» هم به آن اشاره میشود. علاوه براین، این اثر در بستر دشت و صحرا میگذرد و در آن روستاییان و عشایر محوریت دارند و ما میخواستیم مناسبات اجتماعی و تاریخی را کنار آنها نمایش بدهیم.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون