شنبه 10 آذر 1403

آزاداندیشی و آزادی تفکر یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
آزاداندیشی و آزادی تفکر یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی

آزاداندیشی و آزادی تفکر از منظر رهبر معظم انقلاب، یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است [1]، هدفی که زمینه گسترش و توسعه واقعی فرهنگ، اندیشه و علم می‌گردد [2]. نتیجه آزاداندیشی یک اندیشه کاربردی است، این اندیشه کاربردی (1) موجب شناسایی و حل مشکلات می‌گردد، (2) باعث حصول یک فکرِ متقن برآمده از نظرات مختلف می‌شود، (3) باعث افزایش مشارکت و ارتقای نسل جوان و نخبه می‌شود، (4) فرایند عقلانی‌شدن مسئله‌سازی را تسهیل می‌کند، (5) مسئولیت‌پذیری و اعتماد اجتماعی را افزایش می‌دهد و (6) نهایتاً منجر می‌شود که نقطه تعادل و جایگاه ثبات اندیشه مشخص گردد.

در این نگاشت به دنبال پاسخ به این مسئله هستیم که احیای کرسی‌های آزاداندیشی چه ضرورتی دارد و چگونه می‌توان آن را به یک باور عمومی تبدیل نمود.

کرسی‌های آزاداندیشی مقدمه‌ای برای تحقق جهاد تبیین

جهاد تبیین یک فریضه قطعی و فوری است [3]. از این جهت قطعی است که در صورت نبودش، قلب حقیقت صورت می‌گیرد و واقعیت درست به ضد خودش تبدیل می‌شود و از این جهت فوری است که در صورت نبود چنین فرایندی، دروغ‌ها انباشته می‌شود و بعداً به‌عنوان منبع عظیمی برای تطبیق دروغ‌های آینده قابل استناد خواهند شد. در واقع ترک چنین فریضه‌ای موجب سیاه‌نمایی گام اول انقلاب و بازداشتن از گام دوم می‌گردد. در این زمان آنچه می‌تواند موجب دفاع از آماج حملات امپراتوری رسانه‌ای استکبار گردد، کرسی‌های آزاداندیشی است. چراکه (1) جریان اصلی رسانه‌ای توسط غرب مدیریت می‌شود و در تضاد با انقلاب اسلامی است، (2) پیامدهای ارتباط یک‌طرفه امپراتوری دروغ با مخاطبین داخلی، تنها با یک ارتباط دوطرفه و عمیق، از بین می‌رود، (3) مانایی تأثیر ارتباط غیرمجازی و مستدل کرسی‌های آزاداندیشی، بیش از تبلیغات منفی امپراتوری رسانه‌ای استکبار است و (4) ثمره آزاداندیشی یک اندیشه کاربردی است.

اکنون در چه شرایطی هستیم؟

بیان شد چرا باید کرسی‌های آزاداندیشی احیا گردد، اما سؤال مهم‌تری باقی می‌ماند که چگونه باید این کرسی‌ها را احیا نمود. برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید مختصات شرایط کنونی را ترسیم کرد. رهبر معظم انقلاب دراین‌خصوص می‌فرمایند: «آزاداندیشی در جامعه‌ی ما یک شعار مظلوم است. تا گفته می‌شود آزاداندیشی، عده‌ای فوری خیال می‌کنند که بناست همه‌ی بنیان‌های اصیل درهم‌شکسته شود و آن‌ها چون به آن بنیان‌ها دلبسته‌اند، می‌ترسند. عده‌ای دیگر هم تلقی می‌کنند که با آزاداندیشی باید این بنیان‌ها شکسته شود. هر دو گروه به آزاداندیشی - که شرط لازم برای رشد فرهنگ و علم است - ظلم می‌کنند» (بیانات رهبری در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم: (1381/11/8).

اکنون در شرایطی که اجرای کرسی‌های آزاداندیشی برای سال‌ها مغفول بوده و این کرسی‌ها تشریفاتی شده است، با وجود دو تفکر جمودگرای یاد شده، لازم است تا دلالت‌هایی مدنظر قرار گیرد. این دلالت‌ها در قالب دو بخش (1) اصول و رویکردها و (2) منبهات اجرای طرح، به شرح ذیل خواهد بود.

1. اصول و رویکردها:

تجدید نظری در عنوان صورت گیرد. این اقدام به‌مثابه احیای برند «آزاداندیشی» است و از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است. برای مثال عناوین دیگری چون «آزاداندیشیم»، «گفتاورد»، «گفتاورد آزادی»، «بازاندیشی» و «باهم‌اندیشی» به کار رود؛

آزاداندیشی باید به‌مثابه گفتگو به‌عنوان یک فضیلت اجتماعی مطرح شود، این فضیلت در مقام معنادهی لازم است که توسط پژوهشگران حوزه و دانشگاه و در مقام بنیادی، موردتوجه قرار گیرد و اهمیت، ضرورت و حتی بایسته‌های یک آزاداندیشی درست تبیین گردد؛

آزاداندیشی باید از مفاهیم پشتیبانی چون «گفتگو»، «ارتباط مردم - مردم»، «تعامل نسل‌ها»، «جامعه مدنی» و «انزوازدایی» بهره‌گیری نماید، تا به‌این‌ترتیب بتواند از قوت برند آن‌ها، جهت تقویت خود استفاده نماید؛

آزاداندیشی و فرصت شرکت در کرسی‌های آن باید به‌عنوان یک حق عمومی مطرح شود؛

آزاداندیشی باید به‌عنوان یک فعالیت اجتماعی و مدنی در مدارس به دانش‌آموزان و در دانشگاه به دانشجویان تعلیم داده شود؛

آزاداندیشی باید توسط بزرگان حوزه و دانشگاه به‌عنوان گروه مرجع، مورد حمایت و بازنشر قرار گیرد؛

تلاش شود که آزاداندیشان به‌عنوان یک گروه و با یک برچسب شناخته شوند و تلاش گردد با تهیه خط تاریخی این مسئله، مشروعیت این عمل مضاعف گردد (نشان داده شود که آزاداندیشان در طول تاریخ چه انسان‌های دیگری بودند)؛

کرسی آزاداندیشی باید قاعده‌مند باشد، به این صورت که میثاقی وجود داشته باشد تا چارچوب‌های اخلاقی و معنوی حفظ شود؛

کرسی‌های آزاداندیشی باید در محیطی تخصصی و در گام نخست در یک محیط نخبگانی به اجرا در بیاید. برای آنکه چنین القایی ایجاد شود که آزاداندیشی، سخنرانی نیست، باید در قالب عناوین دیگری چون «محفل آزاداندیشی»، «فضای آزاداندیشی» و یا... باز تعریف شود؛

. پلتفرم‌هایی {سکوهایی} برای تسهیل چنین ایده‌ای طراحی شود؛

کرسی‌های آزاداندیشی به‌گونه‌ای باشد که فرصت مشارکت به همه اطراف شرکت‌کننده داده شود؛

آزاداندیشی باید به‌عنوان یک راه مؤثر مردمی برای مشارکت سیاسی معرفی شود. یک راه که فاصله‌های مردم - مردم را کاهش می‌دهد و تأثیرگذاری بالا و سریعی دارد؛

آزاداندیشی یک فرایند برای آگاهی نخبگان است، لذا عموماً نیازی به بازنشر تلویزیونی ندارد، چراکه اساساً همه افراد خود باید در قالب چنین بسترهایی فعالیت داشته باشند نه آنکه نظاره‌گر باشند؛

کرسی آزاداندیشی باید در صورت امکان با رعایت تفکیک جنسیتی زن و مرد، برای جلوگیری از هیجان‌زدگی، برگزار گردد؛

نتایج کرسی‌های آزاداندیشی برای اجرا باید مورد حمایت بخش‌های متولی از جمله نهاد دانشگاه، حوزه، بنیاد ملی نخبگان، سازمان‌های مختلف کشوری و لشکری قرار گیرد و از تضمینی در قالب یک فرایند شفاف ارزیابی برخوردار باشند؛

محصولات محتوایی از جمله کتاب، فیلم، دوره و... با ملاک‌هایی ارزیابی شود و پس از کسب حداقل‌های لازم، برچسب‌های آزاداندیشی به آن‌ها اعطا شود و همچنین این دست از تولیدات، مورد حمایت قرار گیرد؛

مدام باید ثمرات چنین محافلی در سطوح مختلف بازنمایی شود و عیوب احتمالی با سازوکارهای بازخورد شناسایی و رفع شوند و این فرایندها باید به‌صورت شفاف به اطلاع مشارکت‌کنندگان برسد.

البته این نکته مفروض است که سلامت کرسی‌ها، قائم به شرکت‌کنندگان آن است.

2. منبهات اجرای طرح:

منبهات شامل دلالت‌هایی می‌شود که بی‌توجهی به آنان باعث ایجاد اختلال در مسیر آزاداندیشی می‌شود:

نباید متصلب بودن ساختاری و اجرایی از اجرای چنین ایده‌ای برداشت شود. باید با شعارهایی این مسئله تبیین گردد. برای مثال شعار «آزاداندیشیم» تا حدودی می‌تواند چنین تعبیری را منتقل نماید. چراکه اگر انسان مفسر با خود بیندیشد که چنین ساختاری تغییرناپذیر است، اعتمادش به آن کاهش خواهد یافت؛

آزاداندیشی نباید یک امر تشریفاتی و اداری تلقی شود؛

آزاداندیشی نباید به معنی جدل و نزاع تلقی شود؛

آزاداندیشی نباید به معنی مدرسه و یا محل انتقال یک‌طرفه محتوا به ذهن متبادر شود، چراکه در این صورت مقاومت جدی در مقابل آن به وجود خواهد آمد، بشر مفسر امروزی، سخت‌تر از هر زمانی خود را نیازمند تعلیم می‌داند؛

آزاداندیشی نباید یک امر از پیش تعیین شده تلقی شود؛

آزاداندیشی نباید برچسب حکومتی بخورد، چراکه اساساً فضاهای اندیشه‌ورزی که چنین برچسب و پرچمی بر آن‌ها باشد، به‌عنوان یک محفل محافظه‌کار که در صدد شستشوی مغزی و حقنه مطالبی است، شناخته می‌شوند؛

نباید فرصت مشارکت از افراد شرکت‌کننده در کرسی گرفته شود؛ چراکه در این صورت تنها برخی مطالب به‌صورت گزاره‌هایی به آنان می‌رسد که حتی اگر ناشی از استدلال طرفین درگیر باشد، به دلیل تفاوت گزاره‌های ذهنی افراد، خبری است و نه استدلالی، ازاین‌رو یک اندیشه متقن حاصل نمی‌شود؛

برای آنکه سوء استفاده‌هایی از هر کرسی نشود، باید قوانینی از جمله حفظ مطالب درون کرسی و عدم ضبط و پخش بدون اجازه همه افراد مدنظر قرار گیرد، تا افراد بتوانند ضمن صراحت، احساس آرامش نمایند و در صورت انحراف کرسی، این مطلب به سایر بخش‌های جامعه منتقل نشود؛

کرسی‌های آزاداندیشی نباید هیجانی شود، درصورتی‌که هیجانی شود از بار عقلانیت این کرسی‌ها کاسته می‌شود و نزاع و جدل احتمالی شدت می‌یابد؛

مهم‌ترین نکته در خصوص آزاداندیشی آن است که به یک «تاریخ عمومی» تبدیل گردد، ازاین‌رو لازم است که: (1) روایت آغاز آزاداندیشی بیان شود، (2) روایت بیان شده گویا و شفاف باشد، (3) حمایت نخبگانی از آن مورد تأکید قرار گیرد و (4) روند آزاداندیشی مکتوب شود و رخدادها ثبت گردد.

جمع‌بندی

آزاداندیشی برای آنکه احیا گردد، باید مسئله شود، یعنی لزوم وجودش تبیین گردد، این تبیین بایستی فراگیر شود، به‌گونه‌ای که بسیاری، حل بخشی از مشکلات امروز را در گرو آن بدانند، همچنین آزاداندیشی باید از نظر عموم جامعه قابل دستیابی باشد و عاملیت انسان مفسر در آن پررنگ فهم شود. بعد از آن که آزاداندیشی مسئله شد، این انگیزه ایجاد خواهد شد که باید «آزاداندیشیم» و این خود سرآغاز یک باور عمومی است.

--------------------------------------------------------------------------------------------------- [1]. آزادی تفکر، قلم و بیان‌، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است (پاسخ رهبری به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی: 16/11/1381). [2]. اگر بخواهیم در زمینه گسترش و توسعه واقعی فرهنگ و اندیشه و علم حقیقتاً کار کنیم، احتیاج داریم به این که از مواهب خدادادی و درجه اول از آزاد اندیشی استفاده کنیم (بیانات رهبری در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم‌: 8/11/1381). [3]. «جهاد تبیین» یک فریضه‌ی قطعی و یک فریضه‌ی فوری است و هر کسی که می‌تواند [باید اقدام کند] (بیانات رهبری در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش: 19/11/1400).