آغاز یک مسیر تازه برای سینمای کوتاه با قهرمانهای مردمی

فیلم کوتاه از دیرباز یکی از مهمترین بسترهای خلاقیت در سینما بوده است؛ مدیومی که هم امکان تجربه گرایی به فیلمسازان میدهد، هم فرصتی است برای بیان ایدههای پیچیده با زبانی موجز و تاثیرگذار.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ فیلم کوتاه از دیرباز یکی از مهمترین بسترهای خلاقیت در سینما بوده است؛ مدیومی که هم امکان تجربه گرایی به فیلمسازان میدهد، هم فرصتی است برای بیان ایدههای پیچیده با زبانی موجز و تاثیرگذار. سینماگران بزرگی همچون مارتین اسکورسیزی، عباس کیارستمی، کریستوفر نولان و اصغر فرهادی، مسیر خود را با فیلمهای کوتاه آغاز کردند و امروز نیز در سراسر جهان، فیلم کوتاه نه تنها وسیلهای برای آزمودن زبان و تکنیک است، بلکه گاه در تاثیرگذاری اجتماعی از بسیاری از آثار بلند سینمایی نیز پیشی میگیرد.
در این میان، حضور نهادها و سازمانهای فرهنگی در عرصه تولید فیلم کوتاه، اگر هوشمندانه باشد، میتواند به خلق آثار جسورانه، صادقانه و مسئله محور کمک کند. چراکه نهادهایی مانند سازمان هنری رسانهای اوج، سازمان سینمایی سوره و... امکان ریسک پذیری بالاتری دارند؛ امکان ورود به حوزههایی که شاید چندان در گفتمان رسمی مطرح نیست، اما در دل جامعه، زخم خورده و حیاتیاند.
سازمان هنری رسانهای اوج از بدو تاسیس تولید فیلم کوتاه را به عنوان یک سرفصل مهم در دستور کار خود قرار داد و طی سالیان اخیر ورودی پررنگتر به مباحث اجتماعی از طریق این ژانر دارد. مهمتر این که به اذعان فیلمسازان حوزه کوتاه، اوج از سفارش مستقیم محتوا به حمایت از دغدغههای اجتماعی فیلمسازان مستقل رسیده است.
امسال، در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، حضور 8 فیلم کوتاه با حمایت و نیز مشارکت سازمان اوج، یک ویژگی مشترک دارند و آن پرداختن غلیظ به مسائل اجتماعی است.
به عنوان مثال فیلم کوتاه «تایپیست» که درباره نوشتن، تخیل و مقاومت به کارگردانی هادی نوری است اثری است درباره استبداد و سانسور در دوره پهلوی، اما لایه پنهانتری دارد؛ دفاع از قدرت تخیل، روایت و مقاومت از دل نوشتن. دختر عریضه نویس در متن فیلم، نه فقط تایپیستی در برابر ظلم، که نویسندهای بالقوه است که با الهام از زندگی مردم، جهان تازهای میسازد. حمایت اوج از چنین روایتی، یعنی پذیرش صدای متفاوت، حتی در دل تاریخ رسمی.
یا مثلا فیلم کوتاه «تخطی» ساخته میکائیل دیانی یکی از برجستهترین نمونههای این رویکرد است. «تخطی» با ورود به ژانر پلیسی - معمایی، به معضل اجتماعی خفتگیری و پیامدهای آن میپردازد؛ موضوعی که سالهاست جامعه ما را متاثر کرده و در سینما کمتر به آن پرداخته شده است. فیلم با پرداختی حساب شده، فضا و شخصیتهایی باورپذیر ارائه میدهد و با تمرکز بر چالشهای قانونی، عدالت و ترس خانوادهها، مخاطب را به تامل عمیق دعوت میکند.
فیلم کوتاه «دریچه» که تنهایی، جنگ، عاشقانهای خاموش را به زیبایی در قاب تصویر محمدابراهیم شهبازی به نمایش در میآورد نیز فیلمی مینیمال با یک شخصیت، یک لوکیشن بسته و هزار حرف ناگفته. «دریچه» به جای تصویر مستقیم جنگ دوازده روزه اخیر، اثر روانی آن بر یک مرد تنها را به تصویر میکشد که در پس صدای تلویزیون همسایه، رگههایی از همدلی و عشق میجوید. انتخاب اوج برای تولید و پشتیبانی چنین فیلمی، نشانهای روشن از میل این سازمان به بیان بحرانهای انسانی از مسیر هنر است.
در فیلم کوتاه «بیست و یک» نیز فرزاد رنجبر تلاش کرده است تا جا به جایی نقشها در خانوادهای گرفتار اعتیاد را به نمایش درآورد. در این فیلم، پسر نوجوان پدرش را برای ترک اعتیاد زندانی میکند. این جا به جایی نقش کودک در جای والد استعارهای دردناک از خانوادهای است که درهم شکسته و بچهها بار بزرگترها را به دوش میکشند. حضور اوج در تولید چنین اثر تلخ و رئالیستی، بار دیگر نشان میدهد دغدغههای اجتماعی در دستور کار این سازمان قرار گرفتهاند.
«بیگودی» مصطفی اکبرزاده نیز یک سوررئال، طنز و تناقض است؛ فیلمی پر از نماد که از وصیت پدر تا خصومت با مردان کچل را بهانه میکند تا به چرخه تناقضهای درونی و اجتماعی بپردازد.
در فیلم کوتاه «سلامون» نیز رئالیسم جادویی در جنوب ایران با نگاه اجتماعی جاری است. کمیل ارجمندی در فضای استعاری جنوب، جنازهای از دل دریا بیرون میآورد که همه چیز را به هم میریزد. فضاسازی راز آلود، نمادپردازی و تاثیرات روانی جمعی، «سلامون» را به فیلمی استعارهای و متفاوت بدل کرده است.
توسعه مخاطبین جشنواره فیلم کوتاه نتیجه دوران پسابلوغ آن است«آبه» روایت مادرانه زنی از نگاه سارا طالبیان است؛ فیلم مستندی که در جشنواره حقیقت هم درخشید. طالبیان داستان مادری از حاشیه جامعه را روایت میکند که با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم کرده است. این روایت زنانه و عمیق از مقاومت بیصدا در جامعه، یکی دیگر از وجوه اجتماعی پررنگ در سبد محتوایی اوج است. در واقع این سازمان به جای ساختن صدا، شروع به شنیدن صداهای دیگر کرده؛ صداهایی که گاه زنانهاند، گاه تلخ، گاه غریب و سورئال، اما همیشه برآمده از دل جامعهاند.
این نگاه، اگر ادامه پیدا کند، میتواند مسیر سینمای کوتاه ایران را بازتر، جسورتر و مردمیتر کند. چه بسا دیگر سازمانها و نهادهای مشابه نیز از این الگو پیروی کنند و به جای نسخه پیچی ایدئولوژیک، به حمایت از فیلمسازانی بپردازند که با نگاه انسانی، صادقانه و دغدغه مند، مسائل جامعه را به تصویر میکشند.
فیلم کوتاه، همانطور که تاریخ نشان داده، میتواند سکوی پرتاب سینماگران آینده و تریبونی بیواسطه برای بیان واقعیتهای اجتماعی باشد. حمایت نهادهایی حاکمیتی از این قالب، اگر با همین مسیر ادامه پیدا کند، نه تنها به رشد سینمای ایران کمک میکند، بلکه امکان شکل گیری گفتمانهای تازهای در دل جریان رسمی فرهنگی کشور را نیز فراهم میسازد. آنچه امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدیم، بیتردید آغاز یک مسیر تازه است.