یک‌شنبه 4 آبان 1404

آقای رئیس جمهور! نیازی به دعوت شما از نخبگان برای حل مشکلات نیست

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
آقای رئیس جمهور! نیازی به دعوت شما از نخبگان برای حل مشکلات نیست

هرازچندگاهی رئیس محترم جمهوری (مانند دیگر رؤسای جمهوری) دعوت خود را از نخبگان و دانشگاهیان برای کمک به حل مسائل کشور تکرار می‌کند. اگر سازوکارهای مدیریت دانش در دفاتر دولت و نهادهای پژوهشی وزارتخانه‌ها نهادینه شود، دیگر نیازی به دعوت هرروزه از نخبگان در تریبون‌های عمومی ندارید.

به گزارش خبرآنلاین کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: یک دانشگاهی معمولا در کار تولید علم است و نه تولید سیاست. این وظیفه دستگاه‌های مطالعاتی در دولت است که علم تولیدشده را پردازش کنند و گزینه‌های سیاستی از آن برسازند.

تولید علم ضرورتا با «پردازش مدیریتی دانش» یکی نیست. اساسا کار یک دانشگاهی پردازش مدیریتی و سیاستی علم نیست، راه را اشتباهی نروید! باید فرایندی سیاسی - سیاستی طی شود که علم به دانش سیاست‌گذاری و مدیریت دولتی تبدیل شود. تخصص قلب ضرورتا برای اداره وزارت بهداشت کافی نیست؛ مگر آنکه آن متخصص دوره‌های مدیریتی گذرانده باشد یا اینکه قابلیت‌هایی را تجربه کرده باشد.

اینکه در یک منطقه بیمارستان تخصصی بسازیم یا درمانگاه؛ اینکه ما از حمل‌ونقل ریلی استفاده کنیم یا همچنان سیستم حمل‌ونقل جاده‌ای در جریان باشد؛ اینکه قیمت بنزین سه هزار تومان باشد یا 30 هزار تومان؛ اینکه باغداری را ترویج دهیم یا گندم‌کاری را و هزارگونه تصمیم دیگری که در حکومت گرفته می‌شود، هیچ‌کدام ظرفیت علمی‌بودن (یعنی یقین علمی) ندارند. این انتخاب‌ها بسته به مصلحت می‌توانند متفاوت باشند. از همین روست که در دانش سیاست‌گذاری عمومی گفته می‌شود که این انتخاب‌ها اساسا سیاسی - اجتماعی و ترکیبی از دانسته‌های موجود است. از همین روست که از واژه دانش استفاده می‌شود و نه از واژه علم. اساسا بسیاری از تصمیم‌های دولت‌ها انتخاب از میان منافع متزاحم است و ربطی هم به علم و دانش و دانشمندی ندارد.

از سوی دیگر، تصمیم‌های دولت‌ها ضرورتا به نفع همه مردم نیست. هر تصمیمی تنها و تنها یک اقلیت را (اقلیتی بزرگ یا کوچک) منتفع می‌کند؛ بنابراین اینکه ما بتوانیم یک تصمیم علمی به نفع همه مردم بگیریم، در بسیاری از موارد منتفی است. در تصمیم‌های دولتی اساسا یک پویایی و رقابت سیاسی هم وجود دارد. در دولت راه‌حل‌های فنی (نه به معنای دقیق علمی) با یکدیگر رقابت می‌کنند؛ یعنی رقابتی سیاسی، منفعتی، اجتماعی و گاه فرهنگی برای به کرسی نشاندن راه‌حل‌های فنی در جریان است. آنچه یک راه‌حل فنی را جذاب می‌کند و در دستور کار دولت می‌نشاند، قدرت سیاسی - اجتماعی آن راه‌حل است و نه علمی‌بودن آن. خودآگاهی به این نکته سبب می‌شود که تصمیمات سیاسی را در زیر زرورقی از علم، نخبگی، اندیشمندی و الفاظی از این دست نپوشانیم.

به‌این‌صورت رئیس‌جمهور یا تیم مشاوره او باید بتواند دانش‌های فنی را مدیریت کند و در معرض رقابت منافع گروه‌های اجتماعی قرار دهد تا به اتخاذ تصمیم نهایی برسد. اصلی‌ترین مهارت دستگاه رئیس‌جمهور (از دفتر رئیس‌جمهور تا مراکز مطالعاتی وابسته به ایشان) همین مهارت مدیریت دانش و تدوین سناریوهای گوناگون برای رئیس‌جمهور است. مدیریت حوزه دانش کاری است منسجم که با درک و پذیرش تزاحم منافع و نسبیت دانش در عرصه عمومی درآمیخته است؛ بنابراین ضرورتی ندارد که در سخنرانی‌های‌شان تکرار کنند که اندیشمندان و نخبگان بیایند و مسائل را حل کنند یا برای حل مشکلات کشور پیشنهاد دهند. این کار باید از طریق نهادهای ذی‌ربط مدیریت دانشی به صورت نظام‌مند انجام شود. مراکز مطالعاتی وابسته به دولت مسئول تولید علم نیستند، بلکه مسئول همین کار هستند و فعالیت کانونی آنان جمع‌بندی نظرات کارشناسی و سناریونویسی‌های مرتبط با آن است.

این دستگاه‌ها ظرفیت تولید علم ندارند و البته ضرورتی هم ندارد که چنین ظرفیتی داشته باشند. در دانشگاه بر مسئله علمی، آزمون فرضیات و بهره‌برداری از نظریه‌ها برای پیشبرد علم همت می‌گمارند. درحالی‌که در دولت بر مشکل اجتماعی متمرکزیم که روش آن به‌کلی متفاوت است. در دولت یک مشکل را مطرح و گزینه‌های گوناگون را سناریونویسی می‌کنیم و خبری از آزمون فرضیه نیست. دانشگاهیان هم اگر بخواهند دانش خود را به سیاست تبدیل کنند، باید همین فرایند را طی کنند؛ یعنی دانش را با روش‌شناسی سیاست‌گذاری وارد عرصه دولت کنند، نه با تخصص‌های فنی رشته خود.

درواقع از قرن نوزدهم تحت تأثیر علم‌گرایی ساده‌لوحانه چنین تصور می‌شد که برنامه‌ریزی بخش دولتی یک علم است که در انحصار متخصصان فنی است. اما به‌تدریج و با توسعه خودآگاهی به پیچیدگی و پویایی جامعه صنعتی افزوده شده و با وقوع جنگ جهانی اول چنین رویکردی کنار گذاشته شد و به این واقعیت آگاه شدند که برنامه‌ریزی بخش دولتی اساسا سیاسی - اجتماعی است. کلید تحول و مدیریت دانش عبارت است از مهارتی که بتواند ترکیبی از نهادهای فنی، نهادهای مدنی توسعه و تجارت، انجمن‌های علمی - حرفه‌ای و منافع گروه‌های اجتماعی را برای دستیابی به نسبتی از خیر عمومی پدید آورد. مهم‌ترین وظیفه مراکز مطالعاتی دولت این است که دانش سیاستی را از علم استخراج کنند.

17302

کد خبر 2133998