آینده ای تاریک در انتظار ایرانیان | خانوارها به مرز ورشکستگی نزدیک میشوند
همهگیری بحران اقتصادی و رشد سرسامآور قیمتها نشان میدهد که طبقات متوسط و فقیر ایران در معرض خطرهای جدیتری قرار دارند. با افزایش مداوم قیمتها، از جمله در اقلام اساسی خوراکی، خانوارها مجبور خواهند بود تا دست به انتخابهای سخت بزنند. این شرایط به وضوح نشان میدهد که قدرت خرید مردم کاهش چشمگیری داشته است. بسیاری از خانوادهها برای تأمین نیازهای اولیه خود به ناتوانی رسیدهاند و گسترش...
در آستانه پایان سال، بحران معیشتی در کشور به شدت، اوج گرفته و زندگی بسیاری از خانوادهها به مرز تحملناپذیری رسیده است.
طبق گزارشهای جدید مرکز آمار، نسبت هزینههای خانوار برای خرید کالاهای خوراکی در آذرماه به 56.8 درصد از حداقل حقوق رسیده است. این در حالی است که در سال گذشته این رقم 65.6 درصد بود. با وجود این به ظاهر بهبود جزئی، واقعیت تلخ این است که فشارهای اقتصادی به ویژه بر طبقات متوسط و فقیر به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری شده است.
افزایش قیمتها؛ یک بحران رو به وخامت
در حالی که برخی شاید از بهبود جزئی این نسبت خوشحال باشند، واقعیت این است که این تغییرات نهتنها نشانهای از بهبود وضعیت اقتصادی نیست، بلکه تاییدی است بر بحرانهای بیشتر که در افق پیش رو قرار دارند. افزایش قیمتها، به ویژه در بخش خوراکیها، به سرعت در حال افزایش است. خانوارهای ایرانی دیگر نمیتوانند حتی مواد غذایی اولیه را با قیمتهای موجود تهیه کنند. بسیاری از خانوادهها در حال حاضر مجبور به کاهش مصرف و اولویتبندی در خریدهای خود شدهاند، و این روند در ماههای آینده بیشتر خواهد شد.
افزایش 0.5 واحد درصدی هزینههای خوراکی نسبت به آبانماه، تنها یک نمونه از بیثباتی قیمتی است که اقتصاد ایران را به بحران سوق داده است. بسیاری از مردم در شرایطی زندگی میکنند که از نظر معیشتی، عملاً در مرز فقر قرار دارند و تورم به شدت بر قدرت خرید آنان فشار وارد میکند.
نوسانات ارز و بیثباتی اقتصادی؛ فاجعهای در افق
در کنار این وضعیت بحرانی، نوسانات بیپایان نرخ ارز نیز به بحرانهای اقتصادی دامن میزند. شاخص دلار به بالاترین سطح خود از نوامبر 2022 رسیده است، و این در حالی است که تأثیرات این افزایش، فقط بر قیمت کالاهای وارداتی محدود نمیشود، بلکه تمام ابعاد اقتصادی ایران را تحتالشعاع قرار داده است. هر افزایش جدید در قیمت دلار، به معنای افزایش قیمت تمام کالاها است و از آنجا که بسیاری از کالاها در ایران وارداتی هستند، این افزایشها باعث بالا رفتن بیشتر قیمتها میشود.
نتیجه این وضعیت، فشار بیش از پیش بر خانوادهها است؛ بهویژه آنهایی که در طبقات پایینتر قرار دارند و دیگر نمیتوانند حتی نیازهای اولیه خود را تأمین کنند. این افزایش قیمتها تنها بر اقلام خوراکی محدود نمیشود بلکه به تمام جنبههای زندگی مردم، از جمله مسکن، آموزش، بهداشت و حملونقل نیز آسیب وارد کرده است.
آیندهای تاریک برای طبقات متوسط و فقیر
همهگیری بحران اقتصادی و رشد سرسامآور قیمتها نشان میدهد که طبقات متوسط و فقیر ایران در معرض خطرهای جدیتری قرار دارند. با افزایش مداوم قیمتها، از جمله در اقلام اساسی خوراکی، خانوارها مجبور خواهند بود تا دست به انتخابهای سخت بزنند. این شرایط به وضوح نشان میدهد که قدرت خرید مردم کاهش چشمگیری داشته است. بسیاری از خانوادهها برای تأمین نیازهای اولیه خود به ناتوانی رسیدهاند و گسترش فقر و بیعدالتی اجتماعی، به شدت در حال گسترش است.
اگر این روند ادامه یابد، میتوان انتظار داشت که بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در ماههای آینده به اوج خود برسد. نارضایتیها و فرسایش بیشتر طبقه متوسط، بحرانهایی است که در افق پیش رو قرار دارد. بحران معیشتی در ایران نه تنها یک مشکل اقتصادی، بلکه یک چالش اجتماعی است که آینده کشور را تهدید میکند.
پایان سال 2025 و در آستانه سال 1404 نقطهای است که بسیاری از ایرانیان با حس شکست و ناامیدی به آن مینگرند. افزایش قیمتها، کاهش قدرت خرید، نوسانات ارزی و عدم ثبات اقتصادی شرایطی را ایجاد کرده است که به نظر میرسد هیچ افق روشنی برای بهبود وجود ندارد. این بحرانها تنها به طبقات فقیر و متوسط محدود نمیشود، بلکه کل جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. اگر دولت نتواند تدابیر مؤثر و فوری برای مهار این بحرانها اتخاذ کند، ایرانیان باید خود را برای یک سال دیگر از ناملایمات و بحرانهای اقتصادی آماده کنند.
بحران اقتصادی و اجارههای نجومی زندگی مردم را به خاک میکشد!
وقتی 56.8 درصد از حقوق یک خانوار تنها صرف تأمین نیازهای خوراکی شود، عملاً فشار اقتصادی به شدت افزایش مییابد و خانوارها به شدت با محدودیتهای مالی مواجه خواهند شد. این میزان از هزینه برای خرید مواد غذایی، فرصتی برای تأمین سایر نیازهای ضروری مانند بهداشت، آموزش یا حملونقل باقی نمیگذارد. بسیاری از خانوادهها مجبور به کاهش کیفیت زندگی و حذف بسیاری از هزینهها میشوند و این وضعیت میتواند به کاهش سلامت جسمی و روانی آنها منجر شود. در نتیجه، خانوادهها برای بقای خود باید اولویتبندیهای سختی داشته باشند که بیشتر بر اساس نیازهای فوری نظیر خوراکیها صورت میگیرد و این مسأله موجب ایجاد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی میشود.
از سوی دیگر، زمانی که بیشتر خانوارها مستاجر هستند (بر اساس آخرین آمار منتشر شده، بیش از 55 درصد از خانوارهای شهری و بیش از 25 درصد از خانوارهای روستایی به عنوان مستاجر در حال زندگی هستند.) و با اجارههای نجومی مواجه میشوند، هزینههای مسکن به بار مالی سنگینی تبدیل میشود که فشار مضاعفی بر آنها وارد میکند. این وضعیت باعث میشود که خانوارها علاوه بر مبارزه برای تأمین خوراکی، در تأمین مسکن و پرداخت اجاره نیز با مشکلات جدی روبهرو شوند. بالا رفتن اجاره بها به معنای کاهش فضای مالی برای هر نوع پسانداز یا سرمایهگذاری در آینده است. این معضلات به تدریج باعث فروپاشی اقتصادی طبقات متوسط و فقیر خواهد شد و شکاف اجتماعی و اقتصادی بین اقشار مختلف جامعه را عمیقتر میکند.