از حذف بازیگر نقش اصلی تا گرفتن همه سکانسها با یک بازیگر ناشناخته / 64 جلسه فیلمبرداری در گرمای 53 درجه!
فیلم سینمایی «سامی» بهکارگردانی حبیب باویساجد عصر جمعه 9 آبان 1404 در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران روی پرده رفت و نشست نقد و بررسی آن با حضور جواد طوسی و طهماسب صلحجو و با اجرای سامان بیات برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از اتاق خبر خانه هنرمندان ایران، فیلم سینمایی «سامی» بهکارگردانی حبیب باویساجد عصر جمعه 9 آبان 1404 در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران روی پرده رفت و نشست نقد و بررسی آن با حضور جواد طوسی و طهماسب صلحجو و با اجرای سامان بیات برگزار شد.
این فیلم سرگذشت عاشقانه مردی را روایت میکند که فقدان بیست ساله همسرش را باور ندارد.
حبیب باویسجاد کارگردان فیلم «سامی» معتقد است هر آنچه امروز در کارش نمود دارد، ریشه در سالهای کودکی و علاقهاش به سینما دارد. او در این مورد گفت: «من از بچگی زیاد سینما میرفتم، فیلمهای کیمیایی و آثار خارجی میدیدم. ما نسل خوششانسی بودیم که فیلم خارجی زیاد میدیدیم. هر چه امروز در ذهنم مانده، ترکیبی از تمام آن چیزهایی است که عاشقشان بودم یک کولاژ از همهی دوستداشتنیهای سینماییام.»
او توضیح داد که پیش از شروع هر پروژهای، به نوعی «آمادهسازی ذهنی» نیاز دارد. باویساجد در این مورد اشاره کرد: «قبل از این که دست به کار بشوم، چند فیلم و کتاب خاص را میبینم و میخوانم. مثل وزنهبرداری که دوپینگ میکند تا آماده شود، من هم با دیدن و خواندن آنها ذهنم را شارژ میکنم. بعد تازه میروم سراغ کار. معمولاً ناخدا خورشید، آثار احمد محمود و همسایهها را چندین بار مرور میکنم تا بهتر بفهمم آدمها چه هستند و چهطور رفتار میکنند.»
حبیب باویساجد با خنده از روزهای طاقتفرسای فیلمبرداری یاد کرد و افزود: «تولید این فیلم اصلاً معمولی نبود. 64 جلسه فیلمبرداری داشتیم، در گرمای 53 درجه! آمبولانس همیشه کنارمان بود که اگر کسی غش کرد، سریع برسانند بیمارستان. تدوین فیلم هم یک سال طول کشید. در معادلات فیلمسازی چنین چیزی اصلاً تعریفشده نیست.»
کارگردان از اتفاقی عجیب در مرحلهی پستولید هم گفت: «یک سال بعد از پایان فیلمبرداری، وقتی با تدوینگر نشستیم پای فیلم، زل زدیم به هم و گفتیم: «این بازی اصلاً به فیلم نمیخوره.» پس بازیگر نقش اصلی را حذف کردیم و دوباره با یک بازیگر ناشناخته تمام سکانسها را گرفتیم! این یعنی همهچیز علیه قواعد سینمای کلاسیک بود.»
او اضافه کرد که در فرایند کار، هیچچیز قطعیت نداشت و توضیح داد: «برخلاف فیلمهایی که سهماهه فیلمبرداری و ششماهه تدوین میشوند، ما مدام برمیگشتیم و تغییر میدادیم. مثلاً شش ماه بعد میفهمیدیم فلان پلان بد از آب درآمده، دوباره میرفتیم سر صحنه. حتی طراحی صحنهی خاصی هم نداشتیم. محیط و آدمها برایم مهمتر از دکور بودند.»
در ادامه گفتوگو، بحث به تأثیرپذیری ناخودآگاه از سینمای ایران و جهان رسید. او این موضوع را کاملاً طبیعی دانست و ادامه داد: «ما همیشه تحت تأثیر دیدهها و تجربههایمان هستیم، حتی اگر خودمان ندانیم. مثلاً وقتی شخصیت سامی را نگاه میکنم، ناخودآگاه یاد زارمحمد میافتم؛ آدمی که در تنهایی خودش میجنگد. یا در نیمه بسته حسِ انتظار امیر نادری را میبینم. بعضی دیالوگها هم مرا یاد ناخدا خورشید میاندازد همان ناخدایی که یک دستش را ندارد. اینها همه در ذهن فیلمساز میماند و بعدها، ناخودآگاه به شکل الهام در کارش ظاهر میشود.»
او در پایان با تواضع از منتقدان و مخاطبان یاد کرد: «گاهی خودِ فیلمساز از این تأثیرات بیخبر است و این منتقدان و تماشاگراناند که آنها را کشف میکنند. خوشحالم که دربارهی این موضوعها گفتوگو میکنیم. و در آخر، از آقای طوسی عزیز هم تشکر میکنم؛ خوشحالم دوباره دیدمتان. چند جلسه با هم صحبت کردیم و همیشه از نظراتتان بهرهمند شدم.»
نگاهی منتقدانه به «سامی»؛ سینمایی مستقل با ریشه در جنوب
جواد طوسی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «من حدود 25 سال است که آقای حبیب باویساجد را میشناسم. در این سالها در موقعیتهای مختلف با ایشان برخورد داشتهام. حبیب همیشه توانسته تصمیمات شخصی و نگاه خاص خودش را در آثارش اعمال کند و در نهایت خروجی کارش همواره یک دستاورد فرهنگی بوده است.»
این منتقد در ادامه با یادآوری نخستین دیدار خود با باویساجد گفت: «چند سال قبل، در یکی از جشنوارههای سینمای اجتماعی در جنوب، به اتفاق آقای کیانوش عیاری، خانم میلانی، خانم کریمی و جمعی از سینماگران حضور داشتیم. همانجا بود که آشنایی جدی من با او شکل گرفت. آن زمان، سال 1378، ایشان مشغول ساخت فیلم مستندی دربارهی احمد محمود بود و من هم با نگاه محدود خودم در آن پروژه دربارهی این نویسنده برجسته صحبت کردم.»
این منتقد با اشاره به مسیر حرفهای باویساجد ادامه داد: «در تمام فیلمهای مستند، کوتاه و حالا فیلم بلندش، یک دغدغهمندی جدی وجود دارد. او هیچگاه یکدفعه اثری را تولید نمیکند. برایش مهم است که موضوع محوری را درست بفهمد و زبان مناسبی برای روایت آن پیدا کند. این تداوم تجربه و آزمون و خطا را میتوان در سامی بهوضوح دید.»
این منتقد دربارهی نسخهی فعلی فیلم توضیح داد: «ورژنی که من دیدم با نسخهی ابتدایی که او بهصورت خصوصی نمایش داده بود، تفاوت زیادی دارد. تدوین جدید، نگاه تازهای به اثر داده و فیلم را بسیار منسجمتر کرده است. اکنون سامی فیلمی یکدست و دارای انسجامی چشمگیر است که از ابتدا تا انتها تکلیف مخاطب را روشن میکند و او را با شخصیت اصلی همراه نگه میدارد.»
او با اشاره به موقعیت جغرافیایی فیلم گفت: «در طول فیلم، پرسهزنی سامی را در جغرافیایی میبینیم که در تضادی تاریخی قرار گرفته است. بدون آنکه کارگردان بخواهد شعار بدهد، از دورانی میگذرد که پر از التهاب، تخریب و تبعات انسانی بوده است. یکی از سکانسهای بهیادماندنی فیلم، صحنه قهوهخانه است؛ جایی که بحث بیکاری و اعتصاب کامیونداران مطرح میشود. سامی، برخلاف دیگران، از درگیری فاصله میگیرد چون دغدغههای شخصی و عمیقتری دارد.»
او افزود: «مشکلات اقتصادی برای سامی هم وجود دارد، اما دوربین با هوشمندی از خلال پرسهزنیهایش، لایههای عمیقتری از زندگی او را نشان میدهد. در پسزمینه، لولههای نفت، پالایشگاهها و ماشینهای مدرن در مقابل فقر و فرسودگی، تضادی گویا میسازند؛ تصویری از جنوبی که جنگ را پشت سر گذاشته اما آثارش هنوز بر زندگی مردم سایه انداخته است.»
این منتقد با اشاره به ویژگیهای بصری و نمادگرایانه فیلم گفت: «کابوس ذهنی سامی، که گاه با رویا درهم میآمیزد، از بهترین لحظات فیلم است. حضور همسر از دسترفتهاش بهشکلی استعاری و از طریق زبان تصویر حس میشود. در پایان فیلم، صحنهای هست که سامی دستی بر یال اسب میکشد و انگار با همان انگشتر عقیق همسرش، او را در کنار خود حس میکند. این قرینهسازیهای تصویری از نقاط قوت فیلم است که بدون هیچ دیالوگ اضافی معنا میگیرد.»
او سپس به جایگاه سامی در سینمای مستقل ایران پرداخت: «این فیلم تعریفی تازه از سینمای مستقل ارائه میدهد. اهمیتش در فرم است، اما این فرم هرگز به نمایش تصنعی یا اگزوتیک تبدیل نمیشود. باویساجد عناصر فرهنگی و اجتماعی جنوب را هوشمندانه در دل روایت جای داده و فضا و جغرافیا را به بخشی از شخصیت فیلم بدل کرده است.»
در بخش دیگری از صحبتها، او اشاره کرد: «در نگاه سامی، گاهی میتوان ردپایی از قهرمانان آثار ناصر تقوایی، بهویژه «ناخدا خورشید» دید. اما تفاوت اینجاست که قهرمان باویساجد بسیار آسیبپذیرتر است؛ انسانی که میخواهد قهرمان باشد، اما زمین و زمان علیه اوست.»
طوسی با تحسین فیلمنامه و دیالوگنویسی اثر گفت: «یکی از ویژگیهای برجستهی فیلم، دیالوگنویسی حبیب باوی ساجد است. گفتوگوها گاه لحنی شاعرانه دارند، بهویژه میان مادر و پسر، که به نوعی بازتاب پیکره درونی سامی هستند. او انسانی است در میانه تضادی تاریخی و اجتماعی که هنوز ادامه دارد.»
پرسه در جنوب میان واقعیت و رؤیا
طوسی در نشست فیلم «سامی» در ادامه سخنانش، به جنبههای تصویری و محتوایی اثر پرداخت و گفت: «در پسزمینهی فیلم، طبقهای دیگر از جامعه خود را به رخ میکشد. صحنهای که موتور سامی در میان انبوه ماشینهای مدرن خاموش میشود، بازتابی از واقعیت انسان جنوبی است که جنگ را پشت سر گذاشته، اما هنوز تبعات آن بر زندگیاش سایه دارد.»
او با اشاره به فضای ذهنی فیلم افزود: «کابوسهای ذهنی سامی که گاه با رؤیا درهم میآمیزند، از نقاط برجسته اثرند. در پایان، جایی که او دستی بر یال اسب میکشد، همسر از دسترفتهاش را با انگشتر عقیق در ذهنش میبیند؛ قرینهای تصویری که با زبان سینما، پیوندی میان عشق، فقدان و زمان برقرار میکند.»
این منتقد «سامی» را تعریفی تازه از سینمای مستقل دانست و ادامه داد: «فیلم در عین ادای دین به فیلمسازان مورد علاقهی بابیساجد، هرگز به فرمگرایی تحمیلی یا ظاهرسازی نمیافتد. او از دل جغرافیا و اقلیم جنوب الهام گرفته و لوکیشن را به بخشی از شخصیت فیلم تبدیل کرده است. فضا و جغرافیا در این اثر زندهاند و هویت دارند.»
او در ادامه با اشاره به تأثیرات سینمای کلاسیک ایران گفت: «در نگاه سامی میتوان رگههایی از «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی دید، اما قهرمان باویساجد بسیار آسیبپذیرتر است؛ انسانی که میخواهد قهرمان بماند اما زمین و زمان علیه اوست.»
طوسی همچنین بر نشانهشناسی درونی فیلم تأکید کرد: «زمین و اسب در فیلم نقش نمادین دارند. اسب یادآور تنهایی و استقامت است، اما در اینجا، بیش از آنکه نشانهی قدرت باشد، بازتابی از فرسودگی و انزواست. هرچه پیش میرویم، این نشانهها یکییکی از سامی گرفته میشوند.»
وی با اشاره به دیالوگنویسی شاعرانه اثر گفت: «یکی از ویژگیهای شاخص فیلم، لحن شاعرانهی گفتوگوهاست. مکالمات میان مادر و پسر، زمزمههایی از درون سامیاند؛ انسانی که در میانهی تضادهای تاریخی و اجتماعی جنوب، به دنبال معنای بودن است.»
او سخنانش را چنین به پایان برد: «سامی» بازتاب تضادی انکارناپذیر است؛ میان رؤیا و واقعیت، میان جنوبِ جنگدیده و مردمانی که هنوز در جستوجوی هویتاند. و این همه، تنها با زبان تصویر و سینما روایت میشود.»
روایتی انسانی از جنگ بیپایان
طهماسب صلحجو در این نشست گفت: «واقعیتش قرار نبود صحبت کنم، اما بعد از دیدن فیلم، نمیتوانستم چیزی نگویم. در یک جمله ساده میخواهم بگویم که «سامی» فیلم خوبی است؛ هم از نظر ساختار و هم از نظر ویژگیهای فنی و تکنیکی.»
او در ادامه افزود: «این فیلم درباره یک تراژدی انسانی در تاریخ معاصر ماست، اما نکتهی قابل توجه این است که از دل رنج، تهدید و مرگ، زیبایی خلق میکند. «سامی» درباره جنگ است، اما از طریق تصاویر زیبا و قاببندیهای دقیق، مخاطب را به تأمل وادار میکند، نه به اندوه محض. در واقع، سیاهی را فریاد نمیزند، بلکه آن را در ذات روایت پنهان میکند و همین کار ارزشمند و دشواری است.»
این منتقد با اشاره به جنبههای بصری فیلم گفت: «استفادهی هوشمندانه از دوربین و لانگشاتهای چشمنواز از جغرافیای جنوب، نشان میدهد که ما سرزمینی زیبا داریم سرزمینی دوستداشتنی که گرفتار جنگ شده است. در پس این قابهای زیبا، حقیقت تلخی نهفته است: زیباییای که زیر سایهی جنگ اسیر مانده.»
او در ادامه با طرح نگاهی تأملبرانگیز گفت: «فیلم به ما یادآوری میکند که جنگها آغاز مشخصی دارند، اما پایان ندارند. شاید بدانیم فلان جنگ چه سالی شروع شد، اما هیچوقت نمیتوان گفت کی تمام میشود. جنگ ادامه دارد، در زمین، در ذهن، در نسلها.»
صلحجو با اشاره به یکی از صحنههای تأثیرگذار فیلم توضیح داد: «در یکی از صحنهها، مادری روی مین میرود، میمیرد، اما فرزندش زنده میماند با پایی از دسترفته. این استعارهای تکاندهنده است؛ جنگ حتی با کودکِ بهدنیانیامده هم کار دارد. این صحنه نشان میدهد که زخم جنگ از نسلها عبور میکند.»
او تأکید کرد که زیبایی فیلم در بیان همین مفاهیم تلخ است: «وقتی میگویم فیلم زیباست، منظورم این نیست که رنج را تزیین کرده؛ بلکه منظورم این است که توانسته است از دل فاجعه، معنا و انسانیت بیرون بکشد. ارزشهایی که جنگ از ما میگیرد، در این فیلم دوباره احیا میشوند.»
در پایان، طهماسب صلحجو ابراز امیدواری کرد که «سامی» در سطح جهانی دیده شود: «امیدوارم این فیلم بتواند در جشنوارهها بدرخشد. چون درباره مسئلهای جهانی حرف میزند؛ مسئلهای که فقط مختص جنوب یا ایران نیست، بلکه درد مشترک تمام ملتهایی است که طعم جنگ را چشیدهاند. این فیلم یادآور این است که جنگ، اگرچه در جغرافیایی خاص رخ میدهد، اما زخمهایش مرز نمیشناسد.»
اهمیت مکان و تداوم در آثار
امرالله احمدجو فیلمنامهنویس و کارگردان گفت: «تبریک به حبیب عزیز برای ساخت این فیلم، هرچند میتوان درباره آن بسیار صحبت کرد، اما تجربه اولین فیلم او یک موفقیت بزرگ است. در آثار اول، طبیعی است که تمرکز گاهی پراکنده باشد و همه عناصر داستانی، تجربی و شاعرانه با هم ترکیب شوند، اما با تمرکز بیشتر میتوان در کارهای بعدی جزئیات را به شکل دقیقتر مدیریت کرد.»
او ادامه داد: «یکی از نقاط قوت فیلم، حضور برجسته مکانها است؛ مکان میتواند شخصیت داشته باشد و عشق ورزیدن به جایی که در آن زندگی میکنیم، در کنار شخصیت اصلی، اثر را غنیتر میکند. امیدوارم این نگاه تداوم داشته باشد و در آثار بعدی، تصمیمهای روشنتری درباره ترکیب عناصر داستانی و تجربی گرفته شود.»
باویساجد و سینمایی که از تجربه و زندگی میجوشد
سیفالله صمدیان با نگاه تحلیلی خود گفت: «در این فیلم، ترکیبی از مستند، تجربی و داستانی را میبینیم. اما از ابتدا تا انتهای فیلم، من بدون هیچ تعارفی و بدون نیاز به میکروفون و بازیهای صحنهای، خودِ حبیب را میدیدم؛ مسیری که او از روزهای جنگ تا امروز طی کرده است.»
او با اشاره به تجربه و مسیر سینمایی حبیب ادامه داد: «فکر میکنم اینکه این جوان با این همه حس، تجربه و توانایی، در چنین مسیر دشواری گرفتار شده و همچنان با همه محدودیتها کارش را ادامه میدهد، قابل تحسین است. حبیب نشان میدهد که ارزش واقعی فیلم کوتاه، حتی از فیلمهای بلند متوسط، بسیار بالاتر است؛ چرا که در آن احساس، تجربه و زندگی سینما موج میزند.»
این هنرمند سپس به ارتباط حبیب با ادبیات و هنر اشاره کرد: «حبیب تمام حیاتش با سینما گره خورده است. از شعر و ادبیات گرفته تا عکاسی و تجربههای مختلف، همهچیزش با سینما در ارتباط است. مثل حرفی که کیارستمی درباره امیر نادری زد، که میگفت او زندگیاش را در سینما گذاشته، میتوان درباره حبیب هم گفت: او تمام زندگیاش را وقف سینما کرده و هر لایهای از تجربهاش را در فیلمهایش بازتاب میدهد.»
او با تأکید بر حس همدلی و نگاه انسانی حبیب گفت: «من از دور نگاهش میکردم، اما خیلی به او نزدیک بودم. بهخصوص اینکه بسیاری از صحنهها و تصاویر فیلم، از جهان معلولین و قربانیان جنگ گرفته شده است. موضوعی که من در کارهای قبلی حبیب و سایر همکاران هم دیدهام. حبیب خواست خودش، با تمام داشتهها و حتی نداشتههایش، تواناییهایش را در عرصه سینمای بلند داستانی نشان دهد؛ و به نظر من در کل فیلم، این کار را به بهترین شکل انجام داده است، بدون آنکه مستقیم از خودش سخن بگوید یا فیلمش را وسیلهای برای نمایش خودش کند.»
نیمه مستند، نیمه داستانی
مجید جوانمرد درباره فیلم «سامی» گفت: «فیلم حبیب را میتوان یک اثر نیمه مستند و نیمه داستانی دانست. ساختمان دراماتیک سنتی ندارد، اما از نظر بصری و فضاسازی جای تقدیر دارد. در جاهایی که سامی به دنبال کسی میرود تا زمینش را پاکسازی کند، بیننده انتظار دارد داستان به سمت کشمکش و اتفاقات دراماتیک برود، اما فیلم به فضاها و موضوعات دیگری هم میپردازد و همین انعطاف، از ویژگیهای خاص آن است.»
او افزود: «این فیلم از سینمای بدنه و داستانی رایج فاصله زیادی دارد. با این حال، حبیب موفق شده تجربه و نگاه شخصی خود را به تصویر بکشد و به ما سرزمین و جنگ را نشان دهد. امیدوارم در آینده بتواند یک فیلم سینمایی درست و حسابی بسازد و این استعداد بصری و فضاسازی را در داستانی کاملتر به نمایش بگذارد.»
او در پایان با نگاهی شخصی به مسیر حبیب گفت: «من به حبیب تبریک میگویم؛ چه از نظر تجربه شخصی و چه از نظر توانایی خلق این فیلم که به رغم نداشتن فرم کلاسیک داستانی، بیننده را با خود همراه میکند.»
هوشنگ گلمکانی منتقد نیز مهمترین ویژگی این فیلم را جنوبی بودن آن دانست و گفت: «یکسری موضوعات غریزی است، در فیلم شما حس جنوبی بودن احساس میشد، این فیلم کاملا جنوبی است به این خاطر که حس و احساس را به صورت کامل منتقل میکند و پلانهای طولانی آن نیز ما را یاد امیر نادری دونده میاندازد.»
59243
کد خبر 2136670