از مغایرتهای تاریخی تا ایرادهای شکلی مجسمه «زانو زدن والریانوس»/ باید دید مانعتراشیها در روز کوروش متوقف میشود؟
استفاده از نمادهای ملی و رجوع به میراث ایران باستان چه در صداوسیما و چه در المانهای شهری، پس از جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران، نکتهای نیست که بتوان کتمانش کرد. تازهترینش، مجسمهای که نامش را «زانو زدن والریانوس امپراتور روم در مقابل شاپور ساسانی» گذاشتهاند.
نرگس کیانی: استفاده از نمادهای ملی و رجوع به میراث ایران باستان چه در صداوسیما و چه در المانهای شهری، پس از جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران، نکتهای نیست که بتوان کتمانش کرد. از عکس رستم، پهلوان شاهنامه در پسزمینه استودیوی شبکه دو صداوسیما تا بیتی از شاهنامه فردوسی؛ «شگفت آمدش گفت از ایران سپاه / چنین دختر آید به آوردگاه؟» همراه با تصویری از سحر امامی نصب شده بر دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج). مثالهایی از این دست بسیارند و تازهترینشان مجسمهای که نامش را «زانو زدن والریانوس امپراتور روم در مقابل شاپور ساسانی» گذاشتهاند. این مجسمه که جمعه 16 آبان در میدان انقلاب رونمایی شد قرار است حدود 20 روز در این میدان بماند و پس از آن در میدان آزادی نصب شود.
از مغایرتهای تاریخی تا ایرادات شکلی
«زانو زدن والریانوس امپراتور روم در مقابل شاپور ساسانی» از فایبرگلاس ساخته شده و بیش از هفت متر ارتفاع دارد. این مجسمه طی سه ماه توسط پیام قانع طراحی و اجرا شده است. ازجمله ایراداتی که از زمان رونمایی به مجسمه مذکور وارد شده است، یکی دوری آن از واقعیت تاریخی است. نکتهای که علی نیکویی، کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان در یادداشتی برای خبرآنلاین به آن اشاره کرد و نوشت: «برخی از باستانشناسان و پژوهشگران تاریخ بر این باورند که آنکس که در تصویر نقشرستم زانو زده امپراتور روم فلیپ عرب بوده و آن که دستانش به عنوان اسیر در دست پادشاه ایران است والریانوس است که این نظر با توجه به متن کتیبهها شاید بهدرستی نزدیکتر باشد.» با این حساب شاید بهتر باشد نام این اثر را «زانو زدن فیلیپ عرب در مقابل شاپور ساسانی» گذاشت. هرچند با توجه به عنوان برنامه رونمایی از این مجسمه «زانو زنندگان برابر ایران»، صرف زانو زدن کفایت میکرده و تفاوتی نداشته است والریانوس باشد یا فیلیپ عرب. ازجمله نکات دیگر، طبق گزارش ایسنا، میتوان به این نکته اشاره کرد که پروژه بدون برگزاری فراخوان تخصصی، بدون مشارکت انجمن مجسمهسازان و بدون شفافیت در روند انتخاب و اجرا پیش رفته است.
در کنار اینها جمشید مرادیان، هنرمند مجسمهساز ضمن تاکید بر این که هنوز مجسمه مذکور را ندیده است، به خبرآنلاین گفت: «مجسمههای شهری که این اواخر شاهد ساخت و نصب آنها بودیم، متاسفانه، آثاری بدون عیب و ایراد نبودهاند. چراکه عموما به دست اهل فن ساخته نمیشوند.» او متواضعانه، با تاکید بر این که خود را اهل فن نمیداند، به نکاتی چون اشتباهات آشکار در آناتومی مجسمهها اشاره کرد که به چشم هر بینندهای میآید. مرادیان بر این نکته نیز تاکید کرد که سهلانگاری در ساخت اثر هنری چنان ضربهای به روح مردم وارد میکند که نساختنش صد برابر ارجح بر ساختنش است. او ادامه داد: «مجسمهای که قرار است در مهمترین میدان شهر (میدان آزادی) نصب شود باید فوق تخصصی اجرا شده باشد.» مثال مرادیان در این خصوص 20 سال مطالعهی مجسمهسازی بود که قرار بود مجسمه آبراهام لینکلن را بسازد. او با اشاره به این نکته گفت: «در حالی که در کشور ما مجسمهسازهایی، مجسمههایی را میسازند که خودشان 20 سالشان نیست.» مرادیان همچنین عمل «زانو زدن انسانی در برابر انسان دیگر» را مفهومی جالب برای ساخت مجسمه نداشت. چه امپراتور روم در مقابل شاه ایران زانو زده باشد، چه هر انسان دیگری در برابر انسان دیگر.
منشاء تعارض و تناقضی که میبینیم، کجاست؟
سعید معیدفر، جامعهشناس، کارشناس دیگری است که از زاویهای متفاوت با او صحبت میکنیم. او صحبتهای خود را در این مورد چنین آغاز میکند: «ضمن ابراز تاسف، تلقی عمومی این است که کشور، به هر دلیلی؛ اعم از فقدان کارآمدی یا مدیریت غلط، درگیر بحرانهای متعددِ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، بینالمللی و منطقهای است. بحرانی که رئیسجمهور بعضا نام آن را «ناترازی» میگذارد. یک بحران یا یک ناترازی بسیار محسوس که هر آینه با گوشت و پوست و استخوانِ خود احساسش میکنیم و قابل کتمان نیست.»
معیدفر از آنچه توضیح داد به عنوان شرایطی نام برد که رونمایی از مجسمه مذکور در بستر آن اتفاق افتاد و تصریح کرد: «با این حساب ما در حال پرداختن به اموری در مدیریت شهری هستیم که کاملا متناقض و متعارض با رویکرد پیشین، است. این تناقض و تعارض اما از کجا نشات میگیرد؟»
او در ادامه توضیح داد: «پیشتر تلاش بر این بود که از طریق نمادهای دینی و مذهبی، به بسیج باورمندانِ انقلاب، در زمینههای گوناگون پرداخته شود. اما پس از جنگ 12 روزه ناگهان نمادهای باستانی یا ملیِ مربوط به پیش از ظهور اسلام در ایران، مورد استفاده «ابزاری» قرار گرفتند.» اما معیدفر چرا این استفاده را ابزاری میداند: «چون میخواهند چنین القاء کنند که حتی اگر به نمادهای دینی و مذهبی باور ندارید، باورتان به «ایران» را مرجع حرکت خود قرار دهید؛ کشوری که در تاریخی مستمر، با تمدنِ موثرش، تاثیراتی کمنظیر به جا گذاشته است.» معیدفر دلیل این کار را آن میداند که در نهایت، باور به هر دوی این نمادها؛ چه دینی و مذهبی و چه باستانی وملی، به یک نتیجه میانجامد.
نمادهایی که پیشتر برابرنهاد آنها بودیم
معیدفر معتقد است وقتی نمادهایی را که قبلا خودمان برابرنهادِ آنها بودهایم برجسته میکنیم، آدمها میفهمند که داستان چیست. مضاف بر این که استفاده از این نمادها الزاما به معنی تغییر رویکرد نیست. چرا که به عنوان مثال در روز منتسب به کوروش (7 آبان) شاهد برخوردهای پیشین با کسانی هستیم که میخواهند با رساندن خود به مقبره او میراث باستانی و تاریخی به جا مانده را پاس بدارند. اکنون باید دید مانعتراشیها در روز کوروش متوقف میشود؟ از طرف دیگر به عقیده معیدفر نمادهای ملی چون شب یلدا، چهارشنبهسوری، عید نوروز و سیزده به در نیز همواره با نوعی مقابله و تلاش برای نادیده گرفته شدن همراه بودهاند. معیدفر در ادامه پرسید: «آیا با وجود این شرایط همچنان میتوان افکار عمومی را به نحوی تحت تاثیر قرار داد که عرق ملیاش به جریان بیفتد و استفاده از نمادهای مذکور را تغییر رویکرد به حساب آورد؟» پاسخ معیدفر به این پرسش منفی و معتقد است: «این اقدامات در نهایت به تخریب میراث ملی میانجامد. به عبارت دیگر، چنین به نظر میرسد نخست نمادهای دینی را بد مصرف کردیم. حالا نیز به سراغ نمادهای ملی و باستانی رفتهایم تا همان کار را با آنها نیز انجام دهیم.» این در حالی است که طبق گفته این جامعهشناس نه میراث ملی و نه میراث دینی ما، چیزی نیست که به سادگی به دست آمده باشد. بلکه ثمره کوشش فراوان نسلهای گوناگون مردم این سرزمین است که این میراث را برای بقای خود حفظ کردهاند و استمرار ببخشیدهاند.
242242
کد خبر 2140295