شنبه 10 آذر 1403

از هواداری سیاه تا جان‌فداهای امام خمینی ره

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
از هواداری سیاه تا جان‌فداهای امام خمینی ره

هواداری در انتخابات یک ارزش است؛ به شرط آنکه به آدابش وفادار باشیم؛ وگرنه به دعوای پرهیاهوی تیفوسی‌ها در ورزشگاه تقلیل می‌یابد.

به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت:

هواداری در انتخابات یک ارزش است؛ به شرط آنکه به آدابش وفادار باشیم؛ وگرنه به دعوای پرهیاهوی تیفوسی‌ها در ورزشگاه تقلیل می‌یابد. خاصه در این انتخابات که میراث شهیدجمهور حکم می‌کند اخلاق انتخاباتی تا پای صندوق رأی حاکم باشد؛ بلکه بی‌اخلاقی‌های انتخابات گذشته ازجمله مجلس تا حدی از حافظه مشترک اجتماعی حذف شود.

اما مرز هواداری ممدوح با مذموم چیست؟

یکم. هواداری برای کسب هویت

هواداری ممدوح زمانی است که فرد، برای تحقق یک ارزش یا آرمان، هوادار می‌شود؛ چنین هواداری هیچ گاه در مسیر طرفداری دچار تعصب کور و تعطیلی خرد نمی‌شود، اما برعکس، هواداری مذموم زمانی است که فرد با هواداری، برای خود هویت اجتماعی کسب می‌کند. در اینجا ملاک خودش است، نه آرمانش.

هواداری وقتی تبدیل به هویت اجتماعی شود، هر نوع پیروزی یا شکستی منجر به انطباق حس مثبت و منفی در عزت نفس او می‌شود؛ با هواداری حس سرخوشی پیدا می‌کند و قدرت توهمی و عزت خیالی می‌گیرد؛ لذا از هر نوع مانعی برای پیروزی هراسناک است.

دوم. کوررنگی و دوقطبی اهورا - اهریمن

هواداری سیاه جز در دوقطبی‌ها زیست نمی‌کند؛ دوگانه‌هایی از جنس اهریمن و اهورا، دیوان و پریان. در این دوقطبی‌ها، بُرد در حذف دیگری است نه رقابت با او. در رقابت سازنده برخلاف دوقطبی شکننده، حذف صورت نمی‌گیرد؛ بلکه رقابت‌ها منجر به رشد آگاهی و انتخاب مخاطب می‌شود.

هواداری سیاه باعث کوررنگی و ندیدن اشکالات می‌شود و تعصب شدیدی در مقابل نقدها پیدا می کند. هرکس با او همراه شود، به او عشق می‌ورزد و حتی تفاوت‌ها را نمی‌بیند و هرکس او را نقد کند، به او نفرت می‌ورزد و حتی مشترکات را نمی‌بیند.

نکات مثبت رقیب را نمی‌بیند و به کمتر از تکفیر او فکر نمی‌کند. برای او کل کل بسیار جذاب‌تر و دلنشین‌تر از گفت‌وگو است. با کل‌کل رجز می‌خواند و خود را به رخ می‌کشد و تلاش می‌کند قدرتش را تحمیل کند.

سوم. هواداری و جهل مشترک اجتماعی

افراد با هواداری، همدیگر را یافته و حس قدرت مشترک پیدا می‌کنند؛ حسی فراتر از حس فردی. بغض جمعی و حیرت جمعی و لذت جمعی و نفرت جمعی و غیره... حس مشترک جمعی، قدرتی فراتر از حس فردی دارد. نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم؛ به خاطر حس مقاومت جمعی است که فراتر از حس تاب‌آوری فردی است. کارکرد اصلی حس مشترک جمعی این است که فرد خود را از فکر کردن بی‌نیاز می‌بیند و مأموریت فکر کردن را به جمع می‌سپارد و هرکاری که جمع انجام می‌دهد، برایش مشروع می‌شود. مثلا خیلی اوقات افراد در اعتراضات خیابانی دست به خشونت‌هایی می‌زنند که اگر در خلوت رفتارشان را مرور کنند، دچار پشیمانی می‌شوند. در فضای مجازی نیز همین است؛ می‌بیند همه یک نفر را تکفیر می‌کنند و او چشم بسته همراه آنها می‌شود.

دست آخر اینکه؛

هواداری ممدوح مثل جان‌فداهای امام خمینی (ره) هستند که پای منبرش از شدت علاقه، اشک می‌ریختند اما آنقدر امام به عقلانیت آنها اعتماد داشت که می‌گفت اگر از من خطایی سر بزند، همین مردم جلوی من را خواهند گرفت.

و نکته ظریف و نهایی ماجرا همین‌جاست؛

اینکه نامزدهای انتخاباتی روی هیجان هوادار حساب و رفتار غیرارادی او را تحریک کنند یا روی عقلانیت و اراده منطقی او تاثیر بگذارند.