اعتراض به اقتدار پاپ؛ از اقتدار جمعی مردم تا حق برابری و وجدان فردی مارتین لوتر + فیلم
پژوهشگر حوزه علوم انسانی تأکید کرد که اندیشههای نیکولاس کوزایی و مارتین لوتر با محوریت عقل و وجدان فردی، نه تنها اقتدار سنتی کلیسا را به چالش کشیدند، بلکه مسیر تازهای برای شکلگیری اندیشه سیاسی مدرن و پیوند آن با الهیات پروتستان گشودند.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو، رامین پورمند، پژوهشگر حوزه علوم انسانی در گفتگو با SNNTV با موضوع «دموکراسی و امکان تحقق آن در ایران» درباره نقش نیکولاس کوزایی و مارتین لوتر در تقویت وجدان فردی و تضعیف اقتدار کلیسا گفت: «در این دوره متفکر تأثیرگذار دیگری به نام نیکولاس کوزایی مطرح است که مسئله وجدان فردی را تقویت کرد. او تأکید داشت انسانها عقل و وجدان دارند و میتوانند با اتفاق نظر جمعی، حیات سیاسی و اجتماعی مطلوبی برآمده از خواستههای جمعی شکل دهند. نیکولاس شخصیت مهمی در قرن پانزدهم و نزدیک به تحولات اساسی دوره میانی رنسانس است.»
وی افزود: «در همین مقطع زمانی، نهضت اصلاح دینی با رهبری مارتین لوتر و ژان کالون در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم شکل گرفت. این مسیر اعتراضی علیه فرهنگ حاکم بر کلیسا و رفتار کشیشان، اسقفها و حتی پاپ، پیش از لوتر نیز آغاز شده بود؛ نمونههایی، چون جان ویکلیف در انگلستان و اعتراضات در چک سهمی در این جریان داشتند، هرچند به ثمر نرسیدند.»
وی گفت: «نهضت اصلاح دینی با مارتین لوتر و ژان کالون در اوایل قرن شانزدهم به ثمر رسید. اهمیت این نهضت در آن است که لوتر، با وجود کشیش بودن و آموختن الهیات، نگرشهایی ارائه داد که راهگشا در بست لیبرالیسم و اومانیسم بود. او بر وجدان فردی، آزادی اعتقاد و برابری انسانها در برابر خدا تأکید کرد و با فاصله گرفتن از سنتهای عقلگرایانه اسکولاستیک، اصالت عقل را به خود انسان بازگرداند.»
وی افزود: «لوتر اعلام کرد هر فرد میتواند مستقیم با خدا ارتباط بگیرد و نیازی به واسطهگری کشیشان و اسقفان نیست. این رویکرد اقتدار کلیسا را بهطور جدی تضعیف کرد؛ هرچند کلیسا همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، اما اقتدار آن قابل مقایسه با دوران قرون وسطی نیست.»
وی گفت: «اندیشههای مارتین لوتر همانقدر در شکلگیری جهانبینی هیومن سنترالیسم مدرن اهمیت دارند که اومانیستها سهم داشتند. بعدها متفکرانی، چون ریچارد هوکر با بهرهگیری از الهیات پروتستان، ایدههای اندیشه سیاسی مدرن را ترکیب کردند و مسیر تازهای در پیوند میان الهیات پروتستانی و اندیشه سیاسی مدرن گشودند.»