اغراق در روایت دارالفنون؛ مدرسه فیلمسازی یا کارگاه انتقال تجربه؟

دارالفنون یک کارگاه برای انتقال تجربه در جشنواره جهانی فیلم فجر است اما اصرار بر اینکه این بخش یک مدرسه سینمایی یا کمپ استعدادیابی عنوان شود بیشتر یکی از بهانههایی است که دستاویز برگزاری این جشنواره به صورت جداگانه قرار گرفتهاست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امسال چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار میشود؛ جشنوارهای که متأسفانه یکبار از جایگاه اصلی خود خارج شد و اگرچه سه سال در محفل اصلی خود قرار داشت بار دیگر نظر به صلاحدید مدیران جدید مستقلا برگزار میشود.
به نظر میرسد حالا که قرار است بار دیگر این فستیوال به طور جداگانه برگزار شود، عملکرد آن را از زاویه بخشهای گوناگون بررسی کنیم تا ببینیم عملاً این بخش چه نتایج و دستاوردهای قابل قبولی داشته است؟ باید پیش از هرچیز در نظر داشت که برگزاری جداگانه یک بخش به عنوان جشنواره مستقل بودجه، هزینه، امکانات و حساب و کتاب کاملاً متفاوتی را طلب میکند. پس باید حتماً کارنامه جشنواره جهانی فیلم فجر نتیجه کاملاً متفاوت و خاص باشد که تصمیم دوباره بر برگزاری جداگانه آن شده است.
بخش اول: دارالفنون
جشنواره جهانی فیلم فجر طی سالهایی که برگزار شده کوشیده است با بخشهای متنوعی فضای جشنواره را جذاب و جایگاه خود را در عرصه بینالمللی تثبیت کند. یکی از این بخشها، «دارالفنون» است؛ عنوانی که بهظاهر یادآور نخستین مدرسه مدرن ایران است و بار معنایی سنگینی از «آموزش» و «پرورش» را با خود حمل میکند. اما پرسش اصلی این است: آیا دارالفنون جشنواره واقعاً یک مدرسه فیلمسازی است یا بیشتر باید آن را کارگاهی برای انتقال تجربه دانست؟
روایت رسمی: مدرسهای برای فیلمسازان جوان
طبق تمامی اخباری که ستاد خبری جشنواره در سالهای قبل از ادغام مجدد جشنواره با بخش ملی منتشر کرده است، دارالفنون با هدف آموزش سینما به 100 دانشجوی مستعد از ایران و جهان آغاز شد. مازیار میری، مدیر این بخش، تأکید کرده بود که اغلب شرکتکنندگان دانشجوی سینما یا فیلمسازان کوتاه و مستند هستند و بر اساس کیفیت آثارشان انتخاب شدهاند. در دورههای مختلف، ترکیبی از جوانان ایرانی و خارجی (برای نمونه 68 فیلمساز از 32 کشور در کنار 52 ایرانی) در این کارگاهها حضور داشتهاند.
مسئولان جشنواره بارها از «مدرسه پربار فیلمسازی» سخن گفتهاند؛ جایی که قرار است نسل تازهای از فیلمسازان تربیت شوند. حتی برخی گزارشها از «استقبال جهانی» از این بخش خبر دادهاند و آن را نشانهای از اعتبار بینالمللی جشنواره دانستهاند.
واقعیت عملی: کارگاه انتقال تجربه
با این حال، وقتی به ساختار دارالفنون نگاه میکنیم، تصویر متفاوتی شکل میگیرد. این بخش معمولاً در قالب چند روز کارگاه برگزار میشود؛ کارگاههایی که استادان داخلی و خارجی در آن تجربههای خود را در زمینه ورود به سینمای حرفهای، تولید فیلم کوتاه، یا مدیریت پروژههای سینمایی منتقل میکنند.
روحالله حسینی، دبیر وقت جشنواره، به تازگی صریحاً گفته است که دارالفنون شامل سهمیههایی برای دانشجویان ایرانی و خارجی است و حتی برخی فارغالتحصیلان که فیلم اولشان را ساختهاند، در این کارگاهها شرکت میکنند. مدت زمان این دورهها معمولاً شش روز است. روشن است که در چنین بازه کوتاهی، هیچ «مدرسه فیلمسازی» به معنای واقعی نمیتواند شکل بگیرد.
بنابراین اگرچه در سالهای قبل مدیران جشنواره از کمپ استعدادیابی این بخش سخن گفتهاند - جایی که قرار است استعداد کشف شود - بیشتر جوانان فیلمساز یا دانشجویان هنر برای کسب تجربه و آموختن بیشتر به آنجا میروند. بر همین اساساً کمپ استعدادیابی و یا مدرسه فیلمسازی محل تردید است.
پرسش کلیدی: خروجی دارالفنون چه کسانیاند؟
یکی از نقاط مبهم در روایت رسمی، معرفی «خروجیهای دارالفنون» بهعنوان فیلمسازان تربیتشده است. اما آیا جدای از این سؤال که آیا واقعاً میتوان در چند روز، فیلمساز «تربیت» کرد، مشخصاً خروجیهای این کمپ چه کسانی هستند؟
توجه داشته باشیم که بسیاری از شرکتکنندگان پیش از ورود به دارالفنون، تجربه ساخت فیلم کوتاه یا مستند داشتهاند. آنها اغلب دانشجوی سینما هستند و آموزشهای دانشگاهی یا تجربی خود را پشت سر گذاشتهاند. بنابراین، اگر بعدها فیلمی بسازند یا در جشنوارهای بدرخشند، نمیتوان این موفقیت را صرفاً به دارالفنون نسبت داد. در واقع، دارالفنون بیشتر یک «ایستگاه» در مسیر حرفهای این جوانان است، نه نقطه آغاز یا عامل تعیینکننده.
ارزش واقعی دارالفنون
البته این نقد به معنای بیارزش دانستن دارالفنون نیست. برعکس، کارگاههای انتقال تجربه در سینما اهمیت فراوان دارند و بسیاری از فیلمسازان جوان با شنیدن روایتهای عملی از زبان استادان و حرفهایها، افق تازهای پیدا میکنند. هر ساله نیز در جشنوارههای گوناگون کارگاههای انتقال تجربه بسیاری برگزار میشود. نمونه تازه آن چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران است که نشستهای آموزشی و انتقال تجربه برگزار میکند اما اسمش را کمپ استعدادیابی یا مدرسه فیلمسازی نمیگذارد.
دارالفنون فرصتی برای شبکهسازی بینالمللی است؛ جوانان ایرانی و خارجی در کنار هم قرار میگیرند و ارتباطاتی میسازند که میتواند در آینده به همکاریهای مشترک منجر شود. این بخش میتواند الهامبخش باشد؛ شنیدن تجربههای موفق یا شکستهای حرفهای، به جوانان جرئت میدهد مسیر خود را ادامه دهند. همچنین، دارالفنون میتواند اعتبار نمادین برای جشنواره ایجاد کند؛ نشان دهد که جشنواره فقط محل نمایش فیلم نیست، بلکه به آموزش و آینده سینما هم میاندیشد.
مشکل اصلی: اغراق در روایت
مسئله آنجاست که دارالفنون بهعنوان «مدرسه فیلمسازی» معرفی میشود؛ تعبیری که انتظاراتی غیرواقعی ایجاد میکند. مدرسه فیلمسازی نیازمند: برنامه آموزشی بلندمدت، استادان ثابت و پیگیر، امکانات تولید و تمرین عملی، و ارزیابی مستمر دانشجویان است. هیچیک از این عناصر در دارالفنون به معنای کامل وجود ندارد. بنابراین، بهتر است این بخش همانطور که هست معرفی شود: یک کارگاه انتقال تجربه.
اما با وجود این همه ارزش افزودهای که دارالفنون میتواند برای جشنواره داشته باشد، اصرار فراوان برای مدرسه فیلمسازی و کمپ استعدادیابی جای سؤال دارد.
انتقاد اصلی این است که جشنواره با استفاده از عنوان «دارالفنون» و تعبیر «مدرسه فیلمسازی»، تصویری بزرگتر از واقعیت ارائه میدهد. این نوع اغراق، در بلندمدت میتواند به بیاعتمادی منجر شود. در حالی که اگر صادقانه گفته شود «دارالفنون کارگاهی برای تبادل تجربه است»، هم ارزش واقعی آن حفظ میشود و هم انتظارات منطقی شکل میگیرد. فیلمساز شدن فرآیندی طولانی، پیچیده و پر از تجربههای عملی است که در چند روز به دست نمیآید. خروجیهای دارالفنون، همان جوانانی هستند که پیشتر در مسیر فیلمسازی بودهاند و این کارگاه تنها یکی از ایستگاههای مسیرشان است.
البته مشخص است که برای برگزاری جداگانه جشنواره جهانی فیلم فجر صرفاً به یک کارگاه انتقال تجربه نیاز ندارد به مدرسه فیلمسازی نیاز دارد تا بتواند ضرورت ایجاد یک رویداد هنری مستقل را ایجاد کند.
در هر حال این بخش امسال توسط استاد ایرج طهماسب برگزار میشود؛ چهرهای نامدار در سینمای ایران. امیدواریم که کارگاههای انتقال تجربه با حضور این هنرمند عزیز کشور به خوبی برگزار شود.