افسوس بر گذشته و ترس از آینده عمر را هدر میدهد
ترس از آینده نیز همانند افسوس بر گذشته، مایه نگرانی، باعث اتلاف عمر و سد راه فعالیتهای مفید و ثمربخش است. آینده هر انسانی به وضع کنونی او بستگی دارد، کسی که از فرصت موجود بدرستی استفاده میکند و وظایف امروز خود را بخوبی انجام میدهد، علیالقاعده فردای خوب و درخشانی خواهد داشت.
روزنامه ایران نوشت: « پیروی از عقل و منطق ایجاب میکند آدمی از قوانین خلقت پیروی نماید و خویشتن را با مقررات نظام آفرینش هماهنگ کند. آرزوهای ناشدنی در سر نپروراند و متوقع نباشد که جهان بر وفق مراد او بوده و تمام خواستهها و تمایلاتش برآورده شود بلکه باید خود را با سنتهای عالم منطبق کرده و خواستههای خویش را با موازین و معیارهای نظام تکوین موافق سازد تا بتواند به نسبت از منافع و نعمتهای دنیا برخوردار شود و به قدر ممکن از زیانها و نقمتهای آن برکنار ماند. با توجه به اینکه هیچکس از بلایا و آفات جهان ایمن نیست، لازم است هر فرد خود را به شایستگی بسازد. روح و اراده را تقویت کرده و ملکه صبر و شکیبایی و تسلط بر نفس را در خود به وجود آورد. تنها در این صورت است که در ناملایمات زندگی فرومایه و زبون نشده، خود را نباخته، مقهور نگرانی و تشویش خاطر نگشته و نیرومندانه در مقابل مصایب و آلام مقاومت میکند.
دست یافتن به چنین حالت روحی و نیل به این کمال معنوی جز با مهار کردن غرایز و تمایلات نفسانی و غلبه بر نیروی وهم و خیال میسر نیست. البته این کار بسی دشوار است و انجام آن مستلزم مجاهدت و کوشش مدام و اجرای برنامههای روانی و عملی همهجانبه است. روانشناسان و معلمین اخلاق بیش و کم درباره نگرانی بحث کرده و برای مبارزه با تشویش خاطر راههایی را ارائه کردهاند ولی تاکنون این مشکل بزرگ آنطور که باید حل نشده و بشر از این بلای بزرگ رهایی نیافته است.
اولیای گرامی اسلام چهارده قرن قبل با اتکا به نیروی ایمان و تحلیل حالات روحی انسان راه مبارزه با نگرانی را به مردم آموختهاند و برای آنکه پیروانشان قوی و بااراده بار بیایند، در مقابل مشکلات زندگی مقاوم و بردبار باشند و مقهور نگرانی و تشویش خاطر نشوند، وظایفی را برای آنان معین کرده و برنامههایی را تعلیم دادهاند. افسوس بر گذشته و ترس از آینده از جمله عوامل نگرانی و تشویش است. اگر کسی تسلیم این دو عامل زیانبار شود و صفحه خاطر را میدان تاختوتاز تخیلات دیروز و امروز قرار دهد به واقعیتهای زندگی آنطور که باید توجه نکرده و از انجام وظایفی که در حال حاضر به عهده دارد، باز میماند. بدینترتیب عمر گرانبها با اندیشههای پوچ و اوهام رنجآور و دردناک طی شده و زندگی با تلخکامی میگذرد. برای نجات از این وضعیت باید انسان تصمیم قاطع بگیرد، فکر گذشته و آینده را از سر بهدر کند، به امروز بپردازد و از فرصتی که در اختیار دارد حداکثر استفاده را بنماید.
امام صادق (ع) در این مورد میفرماید: «ایام زندگی سه روز است؛ روزی که گذشته و برگشت ندارد، روزی که اکنون موجود است و باید مغتنمش شمرد و فردایی که نیامده و تنها آرزوی آن پیش روی مردم است.»
عمر گرانقدر که دستمایه موفقیتها و سعادت انسان است، به جبر سپری میشود. اگر دوران عمر را با واحد تنفس محاسبه کنیم نتیجه آن میشود که در هر نفس یک واحد از نقد عمر ما کم میشود و به قدر یک نفس به پایان زندگی نزدیک میشویم. این ما هستیم که میتوانیم واحدهای عمر را در اعمال ثمربخش و مفید صرف کنیم و بهرهمند شویم یا در مجاری بیهوده و احیاناً زیانبار به کار اندازیم و متضرر شویم. کسی که وقت خود را در افسوس بر گذشته صرف میکند، نهتنها امروزش تلخ طی میشود بلکه زمینه نگرانی و بدبختی فردای خود را نیز فراهم میآورد. حضرت علی (ع) چه خوب فرمود: «خود را به گذشته مشغول کردن و بر چیزی که از دست رفته افسوس خوردن، عمر را ضایع کرده و به هدر میدهد.»
ترس از آینده نیز همانند افسوس بر گذشته، مایه نگرانی، باعث اتلاف عمر و سد راه فعالیتهای مفید و ثمربخش است. آینده هر انسانی به وضع کنونی او بستگی دارد، کسی که از فرصت موجود بدرستی استفاده میکند و وظایف امروز خود را بخوبی انجام میدهد، علیالقاعده فردای خوب و درخشانی خواهد داشت. ترس از آینده در وضع فعلی فرد اخلال ایجاد کرده، آدمی را از فعالیت صحیح باز میدارد. ترس از روزهای نیامده همچنین ناراحتی و رنج روحی به بار میآورد و فردا را نیز تیره و تار میکند. امیرالمؤمنین علی (ع) در اینباره میفرماید: «شیرینی آرامش فکر و ایمنی خاطر را تلخی ترس از آینده تیره و کدر میکند.»