شنبه 22 شهریور 1404

اقدامات جنایتکارانه کلثوم اکبری از زبان خانواده مقتولان + فیلم

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
اقدامات جنایتکارانه کلثوم اکبری از زبان خانواده مقتولان + فیلم

پرونده هولناک «کلثوم اکبری»، زن 56 ساله‌ای که طی 2 دهه 13 شوهر خود را با خوراندن قرص‌های قند و در مواردی خفه کردن به قتل رسانده، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است.

به گزارش مشرق، دومین جلسه علنی دادگاه این قاتل سریالی قرار است 23 شهریور 1404در محمودآباد مازندران با حضور بیش از 40 شاکی و خانواده قربانیان برگزار شود. در ادامه گفتگو با 2 نفر از فرزندان قربانیان این قاتل سریالی را باهم می خوانیم.

در شهریور 1402، خبری شوکه‌کننده در رسانه‌های محلی منتشر شد: مردی 82 ساله در محمودآباد مازندران به‌طرز مشکوکی جان باخت. پسر این مرد پس از بررسی‌های پزشکی قانونی متوجه شد که پدرش به دلیل مصرف زیاد قرص‌های قند به کما رفته و در نهایت جان باخته است. این موضوع باعث شد تا او از همسر پدرش، کلثوم اکبری، که به تازگی با او ازدواج کرده بود، شکایت کند. بخشی از

در نخستین جلسه بازپرسی، دست این زن میانسال رو شد. او که اهل روستای ملک‌آباد مازندران بود، در جریان بازجویی‌ها به قتل 11 نفر از شوهرانش اعتراف کرد. او در تمامی قتل‌های سریالی که انجام داده بود، همسرانش را با قرص‌های قند زیاد به کما برده و اگر فوت نمی‌کردند، با حوله آنها را خفه کرده و به قتل می رسانده.

با رسانه‌ای شدن این پرونده، تعدادی از خانواده‌های همسران قبلی او با شنیدن این موضوع و دیدن چهره‌اش در رسانه‌ها، به مرگ یک‌دفعه‌ای پدرشان شک کرده و به پلیس شکایت‌شان را ثبت کردند. در نهایت، تحقیقات نشان داد که او در طول 20 سال گذشته، 13 شوهر خود را به قتل رسانده است.

پرونده این قاتل سریالی در دادگاه محمودآباد به‌صورت ویژه بررسی شد و صحنه‌هایی از برخی از قتل‌ها با حضور خانواده‌ها بازسازی شد. قرار است در دومین جلسه علنی دادگاه که در 23 شهریور 1404 برگزار می شود، بیش از 40 نفر از شاکیان و خانواده قربانیان حضور داشته باشند.

در ادامه، گفتگویی با دختر یکی از خانم عمرانی و آقای بخشی فرزندان 2 قربانی این پرونده، ارائه می‌شود تا از جزئیات بیشتر این پرونده مطلع شویم.

گفت‌وگو با آقای بخشی، یکی از شاکیان پرونده کلثوم اکبری

وضعیت پرونده خانم کلثوم اکبری چطور است؟

ببینید، ماجرای ما کمی متفاوت است. این خانم اکبری 13 نفر را به قتل رسانده، اما تعدادی دیگر از شاکیان، از جمله خانواده ما، قربانیان مالی او هستیم؛ یعنی افراد زنده‌اند اما پول و دارایی‌هایشان به سرقت رفته که بیشترشان خانواده همسران کشته شده این زن هستند.

یعنی جمع کل شاکیان حدوداً چند نفر هستند؟

جمعاً 40 نفر از ورثه و خانواده‌های قربانیان مالی شکایت کرده‌اند.

پدر شما چندمین همسر خانم اکبری بود؟

هفتمین همسر او بود.

میزان پول یا دارایی که از پدر شما گرفته شده چقدر بوده؟

ما زیاد دارایی نداشتیم، اما حدود سه میلیون تومان گرفته بود، به همراه چند سکه. علاوه بر آن، یک یخچال فریزر و یک ماشین لباسشویی نو هم با کل وسایل ما برده بود.

مدت زمانی که پدر شما با خانم اکبری زندگی کرده چقدر بوده است؟

حدود دو ماه.

شما کجا با او مواجه حضوری داشتید؟

ابتدا در محل خودمان برای بازسازی صحنه و بعد هم در دادگاه محمودآباد.

در دادگاه، خانم اکبری پشیمانی خود را ابراز کرد یا حرف خاصی زد؟

نه، هیچ حرف خاصی نزد و هیچ نشانه‌ای از پشیمانی نشان نداد.

تا حالا چند جلسه دادگاه برای این پرونده برگزار شده و آخرین جلسه کی بوده است؟

تا حالا چندین جلسه برگزار شده، آخرین جلسه هم 23 شهریور است.

شما در آن جلسه حضور پیدا می‌کنید؟

صد در صد، حتماً خواهیم رفت.

گفت‌وگو با خانم عمرانی، دختر یکی از قربانیان پرونده کلثوم اکبری

پدر شما چه زمانی با خانم کلثوم اکبری ازدواج (عقد) کرد؟

سال 92 عقد پدرم انجام شد. دقیقاً تاریخ عقدشان سیزدهم خرداد بود.

و پدرتان چه زمانی فوت کردند؟

خیلی سریع، تقریباً یک ماه بعد. تشییع پیکر پدرم سیزدهم تیر بود؛ یعنی درست حدود یک ماه پس از عقد.

در آن بازه زمانی، این خانم چه اموالی از خانواده شما برداشتند؟ چه منقول و چه غیرمنقول و نقدی؟

تقریباً همه چیز را بردند. اموال منقول و غیرمنقول، حتی چیزهای خیلی ساده و ضروری خانه را، از وسایل آشپزخانه تا خوراکی‌ها. پول نقد هم بردند. واقعاً خنده‌دار و ناراحت‌کننده است که بگویم حتی برنج و تخم‌مرغ و چیزهای خوردنیِ ساده را هم برداشتند و بردند.

در آن لحظات چه اتفاقی در محل افتاد؟ آیا کسی جلوی رفتن آن‌ها را گرفت؟

نه، کاری از دستمان برنمی‌آمد. آن‌روز داماد و دختر این خانم آمدند دم در خانه‌مان، درست سرِ کوچه‌مان و هر چه در دل و دهان‌شان بود به ما گفتند و رفتند.

آیا از همان ابتدا شک نکردید که فوت پدرتان مشکوک است؟

اوایل نه.

چطور با این خانم آشنا شدند؟ آیا کسی او را به عنوان معرف معرفی کرد؟

2 نفر او را معرفی کردند؛ یکی دوست من و دیگری همکارِ همان دوستم.

در رابطه با حال پدرتان و رفتن او به بیمارستان چه توضیحی دارید؟ پدرتان همان‌جا چه گفته بود؟

از اینکه پدرم تشنج کرد، او را به بیمارستان برده بودند، وقتی برای ملاقت به دیدنش رفتم آن‌جا به من گفت که این خانم به او قرص داده و بعد از آن حالش بد شده!

پزشکی قانونی زمان فوت پدرم را حدود ساعت 6 بعداظهر اعلام کرد اما آنها ساعت 12 شب از همسایه ها کمک خواسته بودند یعنی 6 ساعتاز مرگ پدرم گذشته بود.

انتظارتان از روند پرونده بعد از دو سال چیست؟

ما خواهان رسیدگی کامل و شفاف به همه ابعاد پرونده هستیم. ما انتظار داریم همه متهمانِ مرتبط محاکمه شوند و حق و حقوق پدرم و خانواده‌ام بازگردانده شود.

در پایان، آیا نکته دیگری هست که بخواهید بگویید؟

فقط این‌که واقعاً دلم می‌خواهد عدالت اجرا شود. نمی‌خواهم حقِ پدرم ضایع بماند. امیدوارم دادگاه همه چیز را روشن کند.