امام خمینی رهبر و مرجع انقلاب است و شریعتی معلم آن
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، پشتوانه انقلاب اسلامی، اسلامِ انقلابی بود. اندیشهای که راه را برای انقلاب هموار کرد و منجر به پیروزی انقلاب شد، اندیشهای انقلابی بود. هنگامی انقلاب اسلامی پیروز شد که پیشتر اسلام انقلابی پیروز شده بود. یعنی از میان دو برداشت رایج از اسلام (اسلام انقلابی و اسلام ارتجاعی)، اسلام انقلابی غالب شده بود و مردم به آن گرویده بودند.
معلم انقلاب و رهبر انقلاب
اما آنکه بیش از دیگران در پیروزی اسلامِ انقلابی نقش داشت، علی شریعتی بود. او معلم اسلام انقلابی بود و امام خمینی مرجع و رهبر انقلاب اسلامی. شریعتی بر آن بود که باید انقلاب اسلامی به وجود آید. البته مقصود وی از انقلاب اسلامی، انقلاب در فهمیدن اسلام بود، یعنی فهم انقلابی از اسلام جانشین فهم غیر انقلابی بشود:«باید یک انقلاب اسلامی در جامعه خودمان به وجود بیاوریم. معنی انقلاب اسلامی، به طور خلاصه، عبارت است از یک انقلاب در شکل فهمیدن اسلام. (میعاد با ابراهیم صفحه 298)»
حدیث از سوزش پروانه کردند
شریعتی میگفت اسلام در آغاز، جنبش و نهضت و حرکت بود و سپس به صورت نظام و سازمان درآمد و محافظه کار و راکد شد. وی کوشید اسلام را به صورت نخست آن معرفی کند و مردم را به صورت متحرک فراخواند. تکیه و تأکید شریعتی بر بعد اجتماعی و انقلابی اسلام بود و هدفش به وجود آوردن یک نهضت فکری و معرفی اسلام در قالب ایدئولوژی، ولی نه به معنای منفی آن. در آثار شریعتی، بیش از آثار همه نویسندگان، تعبیراتی چون «نهضت»، «حرکت»، «هجرت»، «جهاد»، «انقلاب»، «قیام»، «مبارزه»، «قسط» و «عدل» دیده میشود. این واژهها، که هر یک سلاح است، سرمایههای اسلام انقلابی است و نسل جوان با آن توانست علیه رژیم شاه انقلاب کند. البته در کتابهای تاریخیِ رسمی، که در سالهای گذشته نوشته شده اما سخن گفتن از یک واقعیت دلیلِ نبودن آن نیست بلکه دلیل واقعیت گریزی است.
آری، ز سوز شمع حرفی در میان نیست حدیث از سوزش پروانه کردند
شریعتی و انقلاب ایران مانند دو روی یک کاغذ هستند
انصاف این است که اگر کسی با شریعتی یکسره مخالف باشد نقش او را در پیروزی انقلاب نباید نادیده بگیرد. شریعتی و انقلاب ایران مانند دو روی یک کاغذ هستند که نمیتوان یک طرفه کاغذ را طوری پاره کرد که طرف دیگرش پاره نشود شریعتی جزء لایتجزای انقلاب و قلب تپنده آن بود و انقلاب با آموزه های او میتپید. اما عدهای که از همه انصاف میخواهند، خود این انصاف را ندرند و چون با شریعتی اختلاف دارند از عدالت خارج می شوند و او را کأن لم یکم میگیرند و در واقع عدالت و انصاف را هیچ میگیرند.
اسلامِ داور، در اندیشه شریعتی
اسلام در ایران تا پیش از شریعتی در سنگر دفاع بود و پس از او در موضع داوری قرار گرفت. پیش از شریعتی اسلام در نهادهای فرهنگی و روشنفکری یا مطرح نبود و یا مورد هجوم مکتبها و فرهنگهای دیگر بود اما با تلاش شریعتی اسلام در مقام منتقد مکتبها و اندیشههای دیگر قرار گرفت و آنها در لاک دفاعی رفتند. با وجود این در سالهای گذشته در رسانههای دولتی و کتابهای درسی سهم و نقش شریعتی بیان نشده است.
متنی که خواندید، گزیدهای بود از کتاب «شعله بیقرار» نوشته محمد اسفندیاری.
پایان پیام /