اما و اگرهای کالابرگ

از گفتههای سیاستمداران چنین برمیآید که قرار است برنامهای برای ارائه کالا برگ یا همان کوپن اجرا شود. ارائه کالا برگ بهعنوان سیاست حمایتی اگر به درستی اجرا شود، میتواند رفاه گروههایی را که از حوادث آسیب میبینند و گروههایی را که در تامین اولیه معاش درماندهاند، افزایش دهد. اما اگر به درستی طراحی و اجرا نشود، هزینههایی که به اقتصاد تحمیل میکند، میتواند بسیار زیاد باشد و مانند...
برنامههای حمایتی اجرا میشوند تا با استفاده از بودجه دولتی، کالاهایی را که اساسی محسوب میشوند با قیمت ارزانتر از بازار بهدست افرادی رسانده شود که مشکل رفاهی دارند. این برنامهها با یک بدهبستان مهم مواجهند: در یک سوی این بدهبستان، پوشش دادن تعداد بیشتری از افراد و سخاوتمندانه بودن پوشش است که مطلوب مردم و لذا مطلوب سیاسیون است. در سوی دیگر، هزینههای آن است که هر چه گستردگی و میزان پوشش آن بیشتر باشد، سنگین تر خواهد بود. برنامهای موفق خواهد بود که بتواند تعادل خوبی را در این دو ایجاد کند.
برای رسیدن به این هدف باید به یک نکته مهم توجه شود و نیز سه بخش برنامه به دقت انتخاب شود.
نکته مهم این است که برنامههای رفاهی در نهایت یارانهای است که دولت به گروههای خاصی میدهد. این برنامه نباید در سازوکار تولید و مصرف کالا در کشور اختلال ایجاد کند. هر گونه دخالت قیمتی در کالاها به بهانه برنامه حمایتی تکرار اشتباهاتی است که در گذشته به کرات انجام شده و زیانبار بودن آن به اثبات رسیده است. دولت باید قیمت کالاهای مورد حمایت را همان قیمت بازار فرض کند که بخشی از آن را افراد مورد حمایت و بخشی دیگر را بودجه عمومی میدهد. به این ترتیب، تولید ادامه مییابد و همزمان بار مالی برنامه برای دولت هم شفاف میشود و مانعی برای هزینهتراشیهای پنهان برنامه برای جامعه ایجاد میکند.
سه بخش از برنامههای حمایتی که باید در طراحی و اجرا مورد توجه قرار گیرند:
نخست: پوشش برنامه رفاهی فقط باید شامل افرادی شود که شواهد کافی برای مستحق بودن آنها وجود داشته باشد. پوشش تمام افراد جامعه حتی اگر ممکن باشد، بسیار گران است و مطلوب نیست. اگر از ثروتمندان جامعه هم بپرسید که نان، گوشت و روغن به قیمت ارزان را ترجیح میدهند یا به قیمت بازار را، قطعا اولی را انتخاب خواهند کرد. برای موفقیت برنامه لازم است که تعریف مستحق بودن طوری باشد که افرادی که قادر به تهیه کالاها به قیمت بازار هستند، در برنامه وارد نشوند تا منابع برای افرادی صرف شود که نیاز به حمایت دارند. گردآوری اطلاعات درآمد و دارایی از افرادی که تحت پوشش قرار میگیرند، روشی شناختهشده است. برای تفکیک افراد لازم نیست این اطلاعات کامل باشد، بلکه لازم است بانکهای اطلاعاتی بر مبنای اطلاعات موجود در سیستمهای حمایتی، دولت، بازنشستگی و امثال آن شکل بگیرد و به تدریج برخی اطلاعات مهم که تقریبی از شرایط رفاهی افراد را به دست میدهد، در آن گنجانده شود. امکان خوداظهاری و تحت پوشش قرار گرفتن افراد در ازای ارائه اطلاعات میتواند برخی نقاط ضعف در این اطلاعات را پوشش دهد. تجربه برنامههای رفاهی نشان داده است که اگر برنامه در آغاز همگان را پوشش دهد و بعد بخواهد گروههایی را از آن حذف کند، با مقاومت زیادی روبهرو خواهد شد. در نهایت، سیستم حمایتی مدرن و کارآمد نمی تواند به روش کارگروهی و تصمیمات روزمره اداره شود، بلکه باید بر پروندههای مالیاتی که اطلاعات قابل اعتمادی از درآمد افراد را دربردارد، استوار شود تا هم شفافیت لازم و هم دینامیک لازم را برای تغییر داشته باشد.
دوم: پوشش حمایتی باید کالاهایی را شامل شود که کمبود آن مشکلات قابل تغذیهای و بهداشتی ایجاد میکند. وقتی که صحبت از کالابرگ به میان بیاید، به احتمال زیاد برخی از سیاستمداران تمایل خواهند داشت با افزایش موارد مورد حمایت برای خود محبوبیت کسب کنند. آنچه در مورد پوشش حمایتی برای افراد گفته شد، در اینجا نیز صادق است: اگر کالایی وارد این چرخه حمایت شود، به سختی میتوان آن را حذف کرد. بهعلاوه، برخی برنامههای حمایتی را که هدف آنها گروههای خاص هستند، میتوان از روشهای دیگری دنبال کرد. مثلا حمایتهای تغذیهای و بهداشت پایه برای کودکان را میتوان از طرق مدارس دنبال کرد که هم موثرتر است و هم هدفمندتر.
سوم: زمان اجرای برنامه باید مشخص باشد. نامحدود کردن برنامههای حمایتی انتظاراتی ایجاد میکند که اجرای آنها از عهده اقتصاد خارج است. عاقلانه است که برنامههای حمایتی، بهخصوص اگر برای دوره اضطرار طراحی میشود، برای زمانی محدود برنامهریزی شود. این امر الزاما به معنای قطع برنامه نیست، بلکه به معنای الزام بازبینی مستمر برنامه و مشروط به انجام تعدیلات و اصلاحات در آن است.
در اقتصادی که رشد اقتصادی مناسبی داشته باشد، میتوان برنامههای حمایتی اضطراری را در طول زمان کاهش داد و منابع را در محلهای دیگر صرف کرد. ارزیابی علمی برنامههای رفاهی توسط دانشگاهها و بخشهای تحقیقاتی دولت برای ارزیابی عملکرد برنامهها رسم معمولی است که میتواند در هر برنامه رفاهی بهعنوان بخشی از فرآیند بازبینی گنجانده شود.
تجربههای اجرای برنامههای رفاهی در ایران نشان میدهد که گستردگی پوشش برنامههای رفاهی یا از عمق آن میکاهد و میزان کمک به هر خانواده را کاهش میدهد یا کسری بودجه ایجاد میکند که در نهایت در قالب تورم هزینههای خود را بهطور غیرمستقیم از مردم، بهخصوص افراد کم درآمد و بدون دارایی میگیرد. اگر بناست سیستم حمایتی برای دوره احتمالی اضطرار طراحی شود، باید بنای آن به درستی ریخته شود تا مشکلی بر مشکلات موجود نیفزاید؛ آنچنانکه در گذشته به کرات شاهد بودهایم.
* اقتصاددان