جمعه 2 آذر 1403

امروز روز مباهله است آقای دکتر صالحی!

خبرگزاری اکو نیوز مشاهده در مرجع
امروز روز مباهله است آقای دکتر صالحی!

به گزارش خبرگزاری اقتصادایران، رضا کیانیان نوشت: روز ملی سینما گذشت. دلم گرفت و خواستم درد دل کنم.

سینمای ایران حدود 130 سال عمر دارد. روزگاری جشنواره‌های جهانی، اگر یک فیلم ایرانی نداشتند، حتما چیزی کم داشتند. پرچم سینمای ایران در همه مراکز فرهنگی جهان بالا بود. اولین فیلم ایرانی به نام «حاج آقا آکتور سینما» را هنوز می‌توان دید و لذت برد. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب تا همین چند سال پیش این پرچم افراشته بود. ایران یکی از کشور‌هایی است که جوایز بین‌المللی‌اش سر به فلک می‌کشد.

اما چند سالی است به علت تغییر ذائقه وزارت ارشاد، سینمای ایران رونق سابق را ندارد. تیغ سانسور دولت قبل اجازه ساخت فیلم‌های اجتماعی را نمی‌داد. کارگردان‌های پرافتخار ایران را گوشه‌نشین کرده و با دستور‌های دولتی سعی داشت ذائقه مردم را تغییر بدهد.

یا کمدی بازاری یا فیلم‌های تبلیغی ساخت. کافی است به سردر سینما‌ها نگاه کنید و پلاکارد‌ها را ببینید. تقریبا همه شبیه هم هستند. حتی گاهی می‌شود اسم این یکی را روی دیگری گذاشت. در همین چند سال اخیر وزارت فرهنگ و «ارشاد» افتخار می‌کند که فروش فیلم‌ها افزایش داشته. همین کمدی‌های سبک را می‌گوید. من هرگز نمی‌گویم این فیلم‌ها ساخته نشوند. می‌گویم همه گونه فیلم باید ساخته شود. همه سلایق لازم است فیلم خودشان را ببینند. وقتی فقط یک سلیقه قدرت را به دست داشته باشد، می‌تواند سلایق دیگر را به کما ببرد.

اما فراموش می‌کند همان طور که همه سلایق مالیات می‌دهند پس حق دارند سینمای نوع خودشان داشته باشند. سلیقه دولت قبل می‌خواست همه را یک شکل کند. این ماجرا از زمان معجزه هزاره سوم شروع شد. معاونت سینمایی را به سازمان تبدیل کرد. تا همه سینما را در کنترل خود داشته باشد. آن جمله معروف هنوز در گوشم زنگ می‌زند. «پولش را می‌دهیم و می‌گوییم چی بساز!» از همان زمان هر روز سینمای ایران محدود و محدود‌تر شد. خانه سینما را بستند، اصناف فرمایشی موازی درست کردند تا میان اصناف سینمایی تفرقه بیفکنند و ضعیف شوند. البته چند سال بعد در خانه سینما گشوده شد. اما تا آمد جانی به خود بگیرد، با این وزارت فرهنگ و «ارشاد»‌ی که بود، در دوباره به همان پاشنه معجزه هزاره سوم چرخید. چند روز پیش، روز ملی سینمای بدون سینما بود؛ وقتی به همه بگویند یک شکل لباس بپوشند، آن لباس دیگر لباس نیست، زندان است. اما آن بر کرسی نشستگان همیشه فراموش می‌کنند که آن‌ها آب روانند. می‌آیند و می‌روند، ولی سینما ریگ ته جوی است. آمده و هرگز نمی‌رود؛ خواهد ماند.

هیچ دولتی در طول تاریخ نتوانسته هنر را برای همیشه خفه کند یا یک شکل کند. قدرتمند‌ترینش شوروی سوسیالیستی با آن مرد سیبیلوی گردن کلفت بود. کجایند؟ رفته‌اند! همه رفتنی هستیم؛ اما هنر هرگز نمی‌رود. چون با تولد هر کودک دوباره متولد می‌شود، دوباره خلق می‌شود، دوباره خلاقیت‌اش را از سر می‌گیرد. هنر تا انسان هست، ماندنی است.

حالا وزیر دیگری، وزیر وفاق ملی آمده. ما هم که متعلق به ریگ‌های ته جوی هستیم و منتظریم ببینیم چه می‌کند. برای آبروی سینمای پرافتخارمان اهمیتی قائل است یا نه؟ در را به همان پاشنه کاپشن‌پوش قبلی می‌چرخاند یا نه؟ یاد جمله‌ای از فیلم «روبان قرمز» افتادم. «امروز، روز مباهله است آقا داوود...» ببینیم وزیر وفاق ملی چه می‌کند. پس می‌گویم، «امروز روز مباهله است آقای صالحی!»