جمعه 9 آذر 1403

انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس

تغییرات مکرر فرماندهان روسیه در اوکراین نشان می‌دهد که علاوه بر بی‌کفایتی مقامات نظامی مسکو، پوتین انتظارات غیرواقع‌بینانه‌ای از فرماندهان خود دارد.

به گزارش اقتصادنیوز، یازدهم ژانویه وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که والری گراسیموف، رئیس ستاد کل ارتش، اکنون در راس نیروهای روسی در اوکراین است. بنا به گفته خبرگزاری الجزیره، ژنرال سرگئی سوروویکین که سه ماه قبل به همین سمت منصوب شده بود به مقام معاون گراسیموف تنزل یافت. این تغییر گمانه‌زنی‌هایی را در مورد استیصال کرملین از عدم پیشرفت در میدان جنگ ایجاد کرد.

عقب نشینی زیر آتش دشمن

از قضا، جنگجویان روسی و اوکراینی، هردو سوروویکین را به عنوان یکی از فرماندهان با صلاحیت مسکو می‌شناختند. او حفظ شهر خرسون را یک هدف از دست رفته می‌دانست و توانست رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین را متقاعد کند که اجازه دهد که این شهر تخلیه شود، در حالی که خواست شخصی پوتین این بود که این شهر در کنترل روسیه باقی بماند. اگرچه عقب‌نشینی زیر آتش دشمن عملیاتی دشوار است، سوروویکین توانست آن را به خوبی و با تلفات محدود مدیریت کند.

شلیک اشتباه روسیه در جنگ اوکراین / نبرد پشت دیوارهای کرملین!

در نقطه بحرانی دیگری از میدان جنگ اوکراین - شهر باخموت، جایی که جنگ با شدت در جریان بود - سوروویکین بر تحکیم مواضع تمرکز کرد. او به اصطلاح «خطوط دفاعی سوروویکین» را در جنوب ایجاد و زمینه را برای ورود نیروهای ذخیره بسیج شده آماده کرد. او همچنین کمپین بمباران بی‌رحمانه زیرساخت‌های انرژی و آب اوکراین را آغاز کرد؛ کمپینی سیاسی و اقتصادی، با هدف تضعیف روحیه مردم، وادار کردن اوکراین به انحراف منابع و شاید راندن بیشتر پناهجویان به اروپا.

در واقع، او نسبتاً شایسته ظاهر شد؛ اما این برای پوتین کافی نبود. رویکرد محتاطانه سوروویکین به پیشروی در میدان جنگ منجر نشد و اوکراینی‌ها نیز اراده خود را برای مقاومت از دست ندادند.

به نظر می‌رسد آخرین شکست سوروویکین، حمله موشکی اوکراین به پادگانی در خارج از ماکییوکا در روز سال نو بود که در آن صدها تن از نیروهای ذخیره روسیه کشته شدند. مسئولیت مستقیم این اتفاق بر عهده سوروویکین نبود، بلکه بیشتر نشانه‌ای بود از بی‌کفایتی افسران روسی که نمی‌توانند با برد بیشتر و دقت توپخانه‌های اوکراین کنار بیایند.

تصمیمات سیاسی در جنگ

با این حال، پوتین به یک نفر نیاز داشت که تقصیر را گردنش بیندازد و آن فرد سوروویکین بود. از بسیاری جهات، این اتفاق مصداقی است از اینکه تصمیمات جنگی در روسیه تا چه حد تحت تاثیر سیاست است.

کل سیستم سیاسی پوتین به طور عمد رقابتی و بر پایه دشمنی ارکان مختلف قدرت است. افراد و نهادها تشویق می‌شوند که با یکدیگر درگیر شوند و این به پوتین اجازه می‌دهد تا نقش «تصمیم‌گیرنده بزرگ» را ایفا کند. همه باید به دنبال التفات پوتین باشند و او می‌تواند انتخاب کند که به چه کسی پاداش دهد و چه کسی را مجازات کند تا قدرت خودش حفظ شود.

با این حال، رویکردی که ممکن است در سیاست موثر باشد، در میدان جنگ بسیار ناکارآمد است. به سوروویکین عنوان فرمانده نیروهای مشترک داده شد، اما پوتین هرگز حمایت سیاسی لازم را به او نداد تا بتواند همه عناصر را در میدان جنگ در یک جبهه واحد به کار بگیرد. به طور خاص، او کنترلی بر نیروهای شخصی رمضان قدیروف، رهبر چچن و مهم‌تر از آن، ارتش مزدور واگنر تحت رهبری یوگنی پریگوژین تاجر نداشت.

پوتین باور کرده رهبر تحول آفرین است

این امر شانس موفقیت سوروویکین در میدان جنگ را تضعیف کرد و مجبور شد که تاوان آن را بدهد. جنبه دوم پوتینیسم که آن هم بسیار مشکل‌ساز بوده است، تأکید بر «رهبر قهرمان» است که می‌تواند بلافاصله مشکل را به پیروزی تبدیل کند. به لطف وفاداران و افراد "بله قربان‌گو" که رهبر روسیه خود را با آن‌ها محاصره کرده است، پوتین باور کرده است که خودش یک رهبر تحول‌آفرین است.

هر چیزی که درست پیش می‌رود به عنوان دستاورد او معرفی می‌شود، اما هر چیزی که اشتباه پیش می‌رود تقصیر شکست‌های زیردستانش می‌افتد.

هر چه پوتین بیشتر تحت فشار باشد، انتظارات او غیرواقعی‌تر می‌شود. برای مثال، هفته گذشته دنیس مانتوروف، وزیر وفادار صنعت، به دلیل تاخیر پیش‌آمده در تولید هواپیما مورد سرزنش عمومی قرار گرفت. در حالی که مانتوروف سعی داشت چالش‌های بزرگ پیش رو را توضیح دهد، این‌که روسیه تحریم شده و از فناوری و سرمایه‌گذاری غربی محروم است و نمی‌تواند بعضی قطعات مورد نیاز را از اوکراین بخرد، پوتین حرف او را قطع کرد و گفت: «نمی‌دانی در چه شرایطی هستیم؟ این کار باید تا یک ماه دیگر انجام شود، نه دیرتر.»

انتظارات غیرواقعی سوروویکین

به همین ترتیب، به نظر می‌رسد پوتین - که تجربه نظامی خاصی ندارد و درک کمی از پیچیدگی‌های جنگ مدرن دارد - انتظاراتی غیرواقعی از سوروویکین داشته است. پاسخ او طبق معمول، سعی در تشخیص مقیاس چالش نیست، بلکه سرزنش فرد مسئول در همان لحظه است. در حالی که سوروویکین همچنان از مقامات ارشد کمپین نظامی در اوکراین است، او حالا تنها یکی از سه فرمانده میدانی تحت فرماندهی مشترک جدید است: ژنرال گراسیموف.

این در واقع یک تنزل رتبه، نه فقط برای سوروویکین، بلکه برای گراسیموف نیز محسوب می‌شود. این بسیار غیرعادی است که رئیس ستاد کل ارتش در یک نقش میدانی قدم بگذارد و او در موقعیت غیر‌قابل رشکی قرار گرفته است.

مدتهاست که مشخص شده روس‌ها قصد دارند در اوایل سال جاری - با استفاده از 150 هزار نیروی ذخیره بسیج‌شده که پشت خطوط در حال آموزش بودند - دور جدیدی از حملات را آغاز کنند. این یک نیروی قابل توجه است، اما با توجه به اینکه اوکراینی‌ها نیز در حال تجدید قوا بوده‌اند و با تسلیحات جدید غربی تجهیز شده‌اند، احتمال اینکه روس‌ها بتوانند دستاوردهای پایدار و قابل توجهی به دست آورند، کم است.

موج جدید بسیج مردمی سربازان روسی؟

حفظ اعتبار و شغل گراسیموف به ناامید نکردن پوتین بستگی دارد، بنابراین او ممکن است وسوسه شود که درگیری را تشدید کند. اگرچه هر از گاهی این نگرانی به وجود می‌آید که روسیه ممکن است از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی استفاده کند، اما این امر هنوز بسیار بعید است. احتمال قوی‌تر این است که مسکو تلاش کند تا الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس را برای پیوستن به جنگ تحت فشار قرار دهد؛ یا اینکه روسیه از طریق موج جدیدی از بسیج مردمی سربازان بیشتری را به خدمت بگیرد.

البته اینها تصمیماتی سیاسی بالاتر از رتبه گراسیموف هستند. لوکاشنکو به وضوح تمایلی به دخالت مستقیم در جنگ ندارد. در مورد بسیج مجدد، چنین اقدامی در داخل کشور بسیار نامحبوب خواهد بود. اگرچه پوتین به دنبال نظامی‌سازی جامعه و اقتصاد روسیه است، اما به وضوح از خطرات بسیج مردمی برای جنگ در رژیمی که مشروعیت آن رو به افول است نیز آگاه است.

اگرچه انتصاب گراسیموف به عنوان راهی برای بهبود هماهنگی نیروها اعلام شد، اگر پوتین نخواهد و یا نتواند قدیروف وپریگوژین را پشت ارتش به صف کند، هیچ چیز در این زمینه تغییر نخواهد کرد. پریگوژین قبلاً گراسیموف را رسماً تحقیر کرده است، بدون اینکه کرملین واکنشی نشان دهد.

مسئولیت با پوتین است یا...

بنابراین، گراسیموف باسابقه‌ترین و آخرین افسری است که وظیفه‌ای به او داده شده است که نمی‌تواند به آن دست یابد مگر اینکه پوتین مایل به ریسک سیاسی باشد و حمایت لازم را از او فراهم کند. تا زمانی که رهبر سالخورده روسیه تمایلی به حمایت از ژنرال های خود نداشته باشد، گراسیموف شانس زیادی برای موفقیت ندارد. با این حال او ارشدترین افسر ارتش روسیه است و سوروویکین محتمل‌ترین جانشین او بود. اگر گراسیموف نیز شکست بخورد، برای مردم روسیه دشوار خواهد بود که مسئولیت نهایی را به دوش کسی به غیر از فرمانده کل، ولادیمیر پوتین بیندازند.

همچنین بخوانید
انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس 2
انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس 3
انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس 4
انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس 5
انتظارات پرهزینه و غیرواقع بینانه پوتین از فرماندهان نظامی روس 6