انتقاد یک روانپزشک از خشونت سریالهای نمایش خانگی

یک روانپزشک در نشست تخصصی «بازتابی بر خشونت در آثار نمایشی ایران، از خشم انباشته اجتماعی تا سلیقهسازی رسانهای»، که در فرهنگستان هنر برگزار شد از خشونت برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی انتقاد کرد.
به گزارش مشرق، چهل و دومین نشست تخصصی از سلسله نشستهای راهبردی فرهنگستان هنر، با عنوان «بازتابی بر خشونت در آثار نمایشی ایران، از خشم انباشته اجتماعی تا سلیقهسازی رسانهای» و با حضور و سخنرانی امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک اجتماعی و دانشیار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران در فرهنگستان هنر به صورت حضوری و برخط برگزار شد.
جلالی در این نشست با بیان این که در دهه اخیر شبکههای نمایش خانگی و سینمای ایران شاهد انفجاری از تولیدات پر تماشاگر بوده، به روایت بازار اقتصادی هم شبکههای نمایش خانگی و هم سینمای ایران که محور اصلی درام خود را بر خشونت انتقام و اضطراب اخلاقی استوار کردهاند، مجموعههایی مثل زخم کاری، پوست شیر، یاغی و اخیراً وحشی، در کنار فیلمهایی چون ابد و یک روز، متری شش و نیم و شنای پروانه، نه تنها از خشونت به عنوان ابزار تعلیق و کشمکش و ضرورت دراماتیک استفاده میکنند، بلکه آن را به زبانی فرهنگی و زیباییشناختی بدل کردهاند. این پدیده را به جهت تکرار نمیشود صرفاً امری تصادفی دانست بلکه آن را باید بازتابی از تحولی روانی اجتماعی، در سلیقه عمومی ارزیابی کرد. جایی که خشونت از نشانه بحران به یک هنجار نمایشی بدل میشود.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه و شاهدی از درون خانواده سینمایی ایران رضا صائمی روزنامه نگار حوزه فرهنگ با ذکر شواهدی در یادداشتی اخیر در خرداد 1404 مینویسد: «در سریال آقازاده شاهد سکانسی بودیم که کشتن یک زن، در ماشین پرس شده را به نمایش میگذاشت یا در برخی سریالهای نمایش خانگی با صحنههایی از آتش زدن و سوزاندن انسان یا قتل بیرحمانه او مواجه هستیم که ظاهراً قرار است تصویری از واقعیت اجتماعی باشد، اما وقتی آنها را حتی از منظر سینمایی مورد تحلیل قرار میدهیم، متوجه میشویم که بسیاری از این صحنهها فاقد ضرورت دراماتیک بوده و نقشی در پیشبرد قصه و داستان فیلم ندارد. به عبارت دیگر نه مقتضای درام یا رویکرد آسیبشناسی که تمهید خشونت برای جذابیت، به عنوان عاملی برای طراحی و بازنمایی این صحنهها مورد استفاده قرار میگیرد و این دقیقاً همان نقطهای است که از کنش خشونت، خشونت زدایی شده و نوعی عادیانگاری درباره آن در ذهن مخاطب شکل میگیرد که میتواند به ترویج یا نهادینه شدن رفتارهای خشونتآمیز در جامعه دامن بزند.
جلالی توضیح داد: آنچه در خشونت سینمایی یا خشونت در سینما مهم است، نوع مواجهه فیلمساز با این مقوله است. اگر نمایش خشونت به منظور نقد و نفی آن صورت گیرد و عقوبت فرد خشونت طلب در فیلم به نمایش درآید نمیتوان فیلم را مروج خشونت دانست، در واقع رهیافتهای فیلم یا فیلم ساز نسبت به نمایش خشونت است که دامنه تاثیرگذاری مثبت یا منفی آن را رقم میزند؛ مثلاً ما در فیلمهای جنگی هم شاهد صحنههای خشونتبار هستیم اما در اینجا هدف تبدیل خشونت به جذابیت دراماتیک نیست، بلکه بخشی از واقعیت جنگ مثل فرو رفتن گلوله در بدن و منفجر شدن در اثر بمب و مین و خمپاره و جراحتهای سخت بدن یک رزمنده به نمایش در میآید که با رویکردی رئالیستی بازنمایی شده است گاه نیز با نمایش خشونت موضوع خشونت قرار است تقبیح و محکوم شود مانند فیلم قاتلین بالفطره اثر اولیوراستون که نقش مخرب رسانهها را در ترویج و افزایش خشونت ورزی مطرح میسازد.
این متخصص روان ادامه داد: پرسش محوری مدعای این سخن چنین است آیا این موج صرفا آیینه ای است از وضعیتی اجتماعی مثل خشم فروخورده جامعه یا نتیجه روندی هدفمند از سلیقهسازی رسانهای که خشونت را به کالایی پرسود تبدیل کرده است. وی سپس در سه بخش تحلیلی از مفهوم پرخاشگری و بازنمایی خشونت و تحلیل اشتیاق مخاطب به آن، تحلیل روانی اجتماعی پدیده خشم انباشته و سلیقه سازی رسانهای و نهاد نهادینه شدن خشونت به پرسشهای مطرح شده پاسخ داد.
منبع: ایرنا