اندر این ره میتراش و میخراش
«چرا مینویسم؟ به دو دلیل. اول آن که دوست ندارم بر سر خوانی تنها بنشینم. دلم میخواهد اگر طعامی مطبوع و لذیذ نصیبم شد، با دیگران همزانو و همکاسه باشم. دوم آن که مطلب را تا ننویسم، درست آن را نمیفهمم.»
به گزارش ایسنا، روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: «درک لحظهلحظه محضر انسانهای بزرگ همراه است با دقیقههای ژرف و اثرگذار و به یادماندنی. برای نگارنده درک حضور استاد دکتر محمدعلی موحد چنین بوده و هست، اگرچه نه فقط در مقایسه با دوستان و یاران و شاگردان نزدیک استاد که در مقام سنجش با بسیاری از رفقای روزنامهنگار نیز بسیار کم ایشان را از نزدیک دیدهام و همواره محضرشان را در جلسات و محافل سخنرانیها و نشستهای علمی درک کردهام. از این نظر به راستی شایسته و رواست که خود استاد با آن قلم سحار و شیوایی که درباره شمس و مولانا و ابن بطوطه و محمد مصدق نوشته، از فراز و نشیب زندگی پربار خویش بنویسد یا لااقل برخی نزدیکان اهل ذوق و فرهنگ و ادب که سالیانی محضر ایشان را درک کردهاند، درباره سوانح زندگی درخشان او بنویسند.
آبانماه سال گذشته در جلسه «شب بهگود گیتا» که در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به مناسبت تجدید چاپ ترجمه کتاب «گیتا: سرود خدایان» برگزار شد، استاد موحد سخنانش را با بیتی زیبا و دلنشین از مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی آغاز کرد که میفرماید:
اندر این ره میتراش و میخراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش (دفتر اول)
و سپس با طرح پرسشی بحث خود را چنین ادامه داد: «چرا مینویسم؟ به دو دلیل. اول آن که دوست ندارم بر سر خوانی تنها بنشینم. دلم میخواهد اگر طعامی مطبوع و لذیذ نصیبم شد، با دیگران همزانو و همکاسه باشم. دوم آن که مطلب را تا ننویسم، درست آن را نمیفهمم. شمس تبریز گفته است سخن را که نمینویسم، در من میماند و هر لحظه مرا روی دگر میدهد. این تجربه عمیقتری است که متاسفانه نصیب من نبوده است. من منم. سخن را تا ننویسم، با فراز و فرود آن درست آشنا نمیشوم. من بیشتر با بیهقی احساس همدلی میکنم که گفت، مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست.»
درباره این چند جمله کوتاه و به ظاهر ساده استاد موحد، نکات ارزنده و گفتنی و شنیدنی فراوان هست. تعریض هوشمندانه استاد موحد به مثنوی معنوی که عمری را به تحقیق و پژوهش در آن سپری کرده و تصحیحی منقح و انتقادی از آن به دست داده، به زیبایی نشاندهنده رویکرد ایشان به زندگی در آستانه نود و هفت سالگی است. دکتر موحد در مقام دانشوری کوشا و پایدار، قریب به هفتاد سال است که تالیف و ترجمه و تحقیق میکند و رهاورد عمر پرثمرش شماری از ارزندهترین تحقیقات و نوشتهها در حوزههای متنوع حقوق، تاریخ، عرفان و ادبیات است که کماکان نیز ادامه دارد. سال گذشته از ایشان یک کتاب جدید (در کشاکش دین و دولت) و چند کتاب با ویرایش جدید منتشر شد و آشنایان میدانند که استاد چندین پروژه تالیفی و پژوهشی در دست دارد.
اما مهمتر از این نکته، دو دلیلی است که استاد موحد به اختصار در بیان علت نوشتن بیان کرده است. درباره هر دو میتوان فراوان گفت و نوشت. شاید هیچ جا اهمیت و در عین حال خلأ نوشتن و نگارش به اندازه فرهنگ ما که به درست یا غلط فرهنگ «شفاهی» خوانده میشود، احساس نشود. بسیاری از دانشوران و روشنفکران و محققان برجسته ما به دلایل و علل متفاوت از نوشتن سر باز میزنند، حالا یا جسارت و اعتماد به نفس ندارند، یا حال و حوصله این که وقت بگذارند و بنویسند. در مقابل کم نیستند مدعیانی که عادت به سخنرانی کردهاند و در هر محفل و مجلسی و به هر مناسبتی حاضر میشوند و آسمان و ریسمان به هم میبافند و درباره همه چیز اظهار نظر نمیکنند. اما وقتی از این افراد بخواهید درباره یکدهم آن چه گفتهاند، بنویسند، مشخص میشود که چند مرده حلاجند و چه مایه کیسهشان خالی است.
البته گروهی هم هستند که مینویسند و ای بسا طولانی و ملالآور اما چنان مغلق و پیچیده و تو در تو و گاه در قالب جملاتی بیسر و ته و نامفهوم که خواننده جز سردرد نصیبی نمییابد. در چنین مواردی احتمالا نویسنده خود به فراز و فرود آن چه نوشته آگاه نیست و به الفبای موضوعی که نوشته مسلط نیست. از این رو یا آگاهانه، جهل خود را پشت جملات تو در تو و مبهم پنهان یا نادانسته نادانی خود را در عباراتی نامفهوم آشکار میکند. اینجاست که اهمیت نکته صائب استاد موحد و اشارهاش به نویسنده تاریخ بیهقی آشکار میشود. آن که زیر و بم موضوعی را نمیداند و به تعبیر دقیق و زیبای بیهقی، پهنای کار را درنیافته، حتی اگر بخواهد هم نمیتواند درست بنویسد و بر عکس، کسی که اصل و حاق مطلبی را فهمیده و به چنگ آورده و از آن خود کرده، توانایی آن را دارد که موضوع را با کلمات و عباراتی شیوا و روان بیان کند.
آثار و نوشتههای استاد محمدعلی موحد خود نمونه گویایی از این حکم هستند. برای نمونه ایشان در مجموعه سترگ و خواندنی «خواب آشفته نفت» با تبحر و استادی زیر و بمهای قراردادهای پیچیده حقوقی و مذاکرات طاقتفرسای مصدق و مشاورانش با کارشناسان و متخصصان غربی را وا میکاود و آنها را با زبانی شیرین که نشانه استادی و تسلط شگفت او هم به موضوع و هم به زبان است، بیان میکند. همچنین است وقتی در کتابهای عرفانی از موضوعات و مسائل غامض عرفانی سخن میگوید یا متنی تخصصی و پر از اصطلاحات مثل سفرنامه ابن بطوطه را که به نثر عربی سدههای میانه نوشته شده، به فارسی برمیگرداند. از این رو ضمن تبریک تولد ایشان باید امیدوار بود و آرزومند که زندگانی پرثمر استاد موحد با تراشها و خراشهای عمیق و موثری که در جان پیکر فرهنگ ایرانی - اسلامی مینشاند، سالیان سال تداوم یابد. ایدون باد.»
انتهای پیام