بازتولید مشکلی که حتی در فضای انتخاباتی هم وعده حلش داده نمیشود!
در فضای داغ انتخاباتی و در میان انبوه وعدههای ریز و درشت برای حل مشکلات کشور در نشستها و محافل تبلیغات انتخاباتی هم این مشکل طرح نمیشود تا وعدهای بزرگ برای رفعش داده شود. معضلی رو به افزایش که اخیرا تنها در استان لرستان 5000 تن به شمار مشمولانش افزوده شده است.
به گزارش «تابناک»؛ پاسخ کوتاه و ساده به سوالات فوق این است که همه اعتراضات یاد شده، نسبت به معوق ماندن حقوق و دستمزد کارگران بوده که بعد از اعتراضات فراوان، یا به تسویه حساب منجر و یا به پرداخت بخشی از معوقاتشان و برنامه ریزی برای پرداخت بخشها باقی مانده آن منتهی شده است.
به این صورت که در هفت تپه که معوقات بسیاری انباشت شده و سه گروه کارگران شاغل، بازنشستگان و کارگران نی بر (کارگران فصلی) با این معضل دست به گریبان شده اند، با اولویت حل مشکل شاغلین پرداختهایی صورت گرفته و رفع و رجوع مشکلاتی مانند پاداش معوق بازنشستگی و حق بیمه و... به فازهای آتی موکول شده است.
در هپکو البته ماجرا فرق دارد و مهمترین دستور کار بعد از پرداخت بخشی از مطالبات معترضان، لغو واگذاری این مجموعه به بخش خصوصی بوده است؛ نسخهای که بسیاری از شاغلان مجموعههای واگذار شده به بخش خصوصی آرزوی پیچیده شدنش را توسط دولتمردان میکشند و در هر تجمعی که برگزار میکنند، هم بر آن تاکید میکنند، اما بسیار دور از دسترس است.
ناگفته پیداست که پرداخت نکردن حقوق و دستمزد کارگران منحصر به امثال این شرکتهای بزرگ واگذار شده به بخش خصوصی نیست و چه بسا اگر روزی آمار جامعی در این خصوص تهیه و منتشر شود، دریابیم که این مجموعهها کسر کوچکی از وسعت این مشکل را از آن خود کرده اند.
همان گونه که میدانیم برخی هموطنانمان بالغ بر یک سال حقوق معوق دارند و به دلایل فراوان (از جمله شمار اندک افراد درگیر با مشکل) برایشان مقدور نیست که اعتراض یا تحصن و به این شیوه مطالبه گری کردند؛ افرادی که برخی شان حقوق یک سال یا بیش از آن را دریافت نکرده اند و خدا میداند که در این زمان طولانی چند سیلی برای سرخ کردن صورتشان خورده اند.
وضعیت وخیم و غیرقابل تحملی که بارها و بارها به شیوههای مختلف طرح شده، اما آن چنان که باید مورد توجه قرار نگرفته تا سازوکاری برای رفع آن تدارک دیده شود و همین کوتاهی موجب شده که مشکل به بخشهای دیگر نیز سرایت پیدا کند و تکثیر شود؛ مثل طرحهایی که در بخشهای بودجه بگیر برای برون سپاری خدمت به کار گرفته میشود و معوقاتی جدید به بار میآورد.
به عنوان مثال میشود به پرداخت نشدن مطالبات یک ساله شاغلان مراکز مشاوره فلان بنیاد اشاره کرد یا از آن مهم تر، از معلمان حق التدریس در آموزش و پرورش که جور کمبود معلم در این وزارت خانه عریض و طویل را میکشند، اما همواره با حقوق معوق دست به گریبانند یاد نمود. افرادی که گرفتار مشکلی کهنه و سن و سال دار هستند که ظاهرا رفع شدنی نیست.
از این رو میگوییم که این مشکل حل ناشدنی به نظر میرسد که میبینیم در فضای انتخاباتی و در میان انبوه وعدههای ریز و درشت برای حل مشکلات کشور در نشستها و محافل تبلیغات انتخاباتی هم اثری از وعده و وعید برای حل مشکل حقوقهای معوق نیست؛ معضلی رو به افزایش که به عنوان مثال اخیرا در استان لرستان 5000 نفر به شمار مشمولانش افزوده شده است (مستند به سخنان حاتم شاکرمی - معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی -16 بهمن 98).