با علی دایی چه میکنیم؟
علی دایی، محصول فوتبال ایران، فعلا برای روزهای متمادی که رفتهرفته تعدادش به عدد هزار نزدیک میشود، از فوتبال داخلی دور مانده و مشخص نیست قرار است با علی دایی چه کنیم. مردی که فوتبال دنیا به احترامش میایستد، در ایران از فعالیتهای فوتبالی منع شده تا شاید نفع عدهای تأمین شود.
نمیشود از فوتبال ایران، جایی در دنیا حرف زد و اسمی از علی دایی نشنید؛ اسطوره فوتبال ایران حتی همین روزها بهواسطه رقابت کریستیانو رونالدو با او برای رسیدن به عنوان برترین گلزن تاریخ رقابتهای ملی، نامش در رسانههای معتبر اروپایی مدام در حال تکرار است.
به گزارش شرق، حال که دنیا فوتبال ایران را به اسم علی میشناسد، اما در ایران او از نگاه فوتبالیها دور شده و بیشتر وقتش را مشغول بیزینس است؛ کاری که احتمالا بعد از فوتبال در آن تبحر دارد. علی دایی برای سومین فصل فوتبالی است که جایی در لیگ برتر ایران نخواهد داشت.
او اردیبهشت 1398 به دلایلی که خودش اعتقاد داشت ربطی به فوتبال ندارد، از سایپا برکنار شد و با وجود گذشتن بیش از دو سال اما هنوز تیمی در لیگ ایران نتوانسته به او بهعنوان سرمربی پیشنهاد همکاری بدهد. بهطور دقیقتر الان 844 روز است که فوتبال ایران از حضور علی دایی محروم است. مردی که نهتنها بهخاطر گلزنی در دوران بازیاش شهره بود، بلکه به دلیل کاریزمای خاص و منحصربهفردش، بهتنهایی قابلیت داغکردن تنور رقابتهای لیگ بهعنوان سرمربی را هم داشت.
درست است که دایی برخلاف دوران بازیاش در عرصه مربیگری افتخارات زیادی به دست نیاورد، ولی نباید فراموش کرد او در زمره معدود مربیانی است که در لیگ برتر ایران عنوان قهرمانی دارد؛ در 20 دوره اخیری که از فوتبال ایران سپری شده چهار مربی بیش از یک عنوان قهرمانی به دست آوردهاند: قلعه نویی (5)، برانکو (3)، حسین فرکی (2) و یحیی گلمحمدی (2). هشت عنوان قهرمانی باقیمانده هم بین مربیان ایرانی و خارجی تقسیم شده است؛ ملادن فرانچیچ و مرحوم زلاتکو کرانچار دو خارجی قهرمان لیگ برتر با یک عنوان قهرمانی هستند و بعد هم به ترتیب علی پروین، افشین قطبی، فرهاد کاظمی، مجید جلالی، عبدالله ویسی و علی دایی توانستهاند یک عنوان قهرمانی در کارنامهشان ثبت کنند. البته کارنامه علی دایی با دو عنوان قهرمانی در جام حذفی سنگینتر هم میشود ولی در مقایسه با افتخاراتی که او در دوران بازیاش به دست آورده، کارنامه مربیگریاش سبک به نظر میآید.
بااینحال موضوعی که مورد علی دایی را منحصربهفرد میکند، رفتاری است که با او شده و احتمالا میشود. دایی در شرایطی قریب به 850 روز قبل از فوتبال ایران کنار گذاشته شد که از دیدگاه خودش این کناررفتنها دلایل فنی نداشت. او در آن برهه با مدیریت وقت باشگاه سایپا به مشکل خورده و به قرار، برنامهای برای کنارگذاشتن علی دایی چیده بودند. البته قرار نبود دایی کلا از فوتبال ایران کنار گذاشته شود ولی کنفرانس خبری بحثبرانگیز دایی و زدن حرفهایی که «نباید» به زبان میآورده، کاری کرد تا شایعه ممنوعالفعالیتیاش در فوتبال ایران به راه بیفتد. زمان که جلوتر رفت و پیشنهادهای دایی آب رفتند، خودش هم به شک و تردید افتاد و گفت «بعید نیست که ممنوعالفعالیت شده باشد».
البته دوری از فوتبال تنها چالشی نبود که در این بازه زمانی برای علی دایی به وجود آمد؛ چون مسدودکردن حساب بانکیای که برای کمک به زلزلهزدهها اعلام کرده بود و از طرفی دعوتکردنش به دادگاه بابت پولی که از طریق کمکهای مردمی به حسابش واریز شده بود، حسابی او را عصبانی کرد؛ اما همزمان با این اتفاقات یکی، دو برنامه تلویزیونی هم خیلی جهتدار علیه دایی گزارش تهیه کردند تا او هم در صحبتهایی روشن و شفاف از این بگوید که میداند «دردشان چیست». علی دایی در آن برهه گفت: «اینگونه کارها نشاندهنده عقدههای درونی افراد است؛ چون در این چند سال هر کاری کردند نتوانستند برای من مشکل ایجاد کنند و کاری علیه من بکنند که من محبوبیتم را بین مردم از دست بدهم. صداوسیما از این نارحت است که علی دایی در بین مردم محبوب است».
دوری علی دایی از لیگ برتر ایران به معنای در صدر اخبار بودنش نبود؛ او بارها بهواسطه مطرحشدن نامش بهعنوان سرمربی احتمالی یکی از تیمهای همسایه و بعدها بهواسطه مطرحشدن حضور احتمالیاش در اورتون، در کانون توجه قرار داشت. ضمن اینکه نزدیکشدن کریستیانو رونالدو به رکورد علی دایی هم کاری کرد تا نهتنها در ایران بلکه در سراسر دنیا نام او در کنار فوتبال ایران دوباره زنده شود.
تمجید رسانههای مختلف اروپایی از علی دایی و کار بزرگی که در عرصه فوتبال کرده این بار عدهای را در داخل ایران به صرافت انداخت تا برای او کاری کنند؛ اختصاصدادن نام خیابانی در تهران (هرچند پرت و دورافتاده) در زمره همین اقدامات بود. از طرفی تجلیل از او در مراسمهای مختلف و سفیر امور فرهنگی شدنش در موارد بیشمار نشاندهنده عدم یکپارچگی تصمیمگیری در قبال علی دایی است؛ شرایط بهگونهای است که انگار منفعت عدهای در نبودن علی دایی است ولی آنها احتمالا اکثریت را در اختیار ندارند. خود علی دایی درباره دوری و محرومیتش از فوتبال میگوید کار «آقازادهها» است و به نفع این اشخاص نیست که علی دایی در فوتبال باشد. «شاید خیلیها از من ناراحت شوند. نهتنها در فوتبال بلکه در بخشهای دیگر هم شایستهسالاری نداریم، همهچیز بر اساس رابطه است. شاید خیلیها ناراحت شوند، ولی برای من مهم نیست. موقعی که چند آقازاده برای ورزش، فوتبال و مربی تیم ملی تصمیم بگیرند تا منافعشان تأمین شود، شایستهسالاری وجود ندارد. شما کجا شایستهسالاری دیدید؟ تنها در ورزش نیست. اینها باعث میشود مدیران موفقی که داریم بیرون بمانند و کسانی بیایند که با عملکردشان بقیه را ناامید کنند».
بههرروی علی دایی، محصول فوتبال ایران، فعلا برای روزهای متمادی که رفتهرفته تعدادش به عدد هزار نزدیک میشود، از فوتبال داخلی دور مانده و مشخص نیست قرار است با علی دایی چه کنیم. مردی که فوتبال دنیا به احترامش میایستد، در ایران از فعالیتهای فوتبالی منع شده تا شاید نفع عدهای تأمین شود. نباید فراموش کرد علی دایی در فاشکردن مسائل پشت پرده فوتبال ایران ید طولایی دارد؛ داستان «غشکردن داور به سمت دیگر»، «کارتهای معافیت جعلی»، «فاشکردن هویت واقعی مدیرعامل»، «قراردادهای مشکوک منعقدشده» و... مسائلی هستند که توسط علی دایی مطرح شده و سازوکار عدهای را به هم ریخته است. طبیعی است تا زمانی که همین افراد قدرت را در دست داشته باشند، سردرگمی برای بودن یا نبودن علی دایی در فوتبال ایران پابرجا باشد.