برانکو: در جام جهانی 2006 همه بازیکنان کلیدی ایران مصدوم بودند
در تیم جام جهانی 2006 فقط سه بازیکن مسن داشتیم که دوره شان به پایان میرسید. من با کیفیتی که از آن تیم سراغ داشتم اگر به عنوان سرمربی تیم ملی باقی میماندم تقریبا مطمئنم که قهرمان جام ملتهای 2007 میشدیم.
در پایان سومین بازی ایران در جام جهانی 2006 برانکو یکی از منفورترین چهرهها از دید علاقهمندان به فوتبال در ایران بود. با این حال او با بازگشت خیره کننده یک دهه بعد، همه تصوراتی که درباره اش میشد را تغییر داد و با پرسپولیس همه جام های ایران را درو کرد.
به گزارش تابناک ورزشی، در این گفتگو تلاش شده با برانکو درباره دلایل ناکامی تیم ملی در جام جهانی 2006 صحبت شود که البته برانکو مثل همیشه سیاستمدارانه و بدون جنجال خاصی به سوالات پاسخ داد.
آقای برانکو، تصویر جدیدی از شما دیدیم که چهره کاملا متفاوتی به نسبت گذشته. هیچ وقت شما را با ریش ندیده بودیم؛ چرا این کار را انجام دادید؟
تغییر چهره من موقتی بود و از امروز که کار مرکز ورزشی ما در واراژدین آغاز شد، من هم صورتم را به حالت سابق برگرداندم. این استایل من برای روزهای کرونایی بود و امروز صبح صورتم را مثال گذشته تراشیدم.
چند روز پیش فیلم نشست خبری بعد از بازی ایران - بحرین در مقدماتی جام جهانی 2006 را میدیدیم و زمانی که شما تیمتان را برای جام جهانی آماده میکردید. میخواستیم درباره این بازیها با شما صحبت کنیم و حرفهایی که شاید لازم باشد یک روز آنها را به زبان بیاورید. به صورت کلی ما میدانیم عملکرد خودتان در آن تورنمنت را مثبت ارزیابی میکنید، فکر می کنید چرا در ایران نگاه منفی نسبت به بازی تیم ملی در جام جهانی 2006 وجود داشت؟
سوال خوبی است و من به جوابش خیلی فکر کردم. هرچه که به گذشته برمیگردم و چیزی که از جام جهانی 2006 یادم میآید این است که ما تورنمنت نرمالی را پشت سر گذاشتیم و باوجود مشکلات شدیدی که وجود داشت، تورنمنت خوبی را پشت سر گذاشتیم.
اگر بخواهم درباره دلیل عدم صعودمان یا نمایشی که به زعم شما خوب نیست، باید قبل از هرچیز به سختی گروهمان اشاره کنم که ما با پرتغال همگروه بودیم که نسل فوق العادهای از بازیکنانش را در اختیار داشت، با مکزیک که همیشه در جام جهانی خوب بوده و یک تیم آفریقایی که به هر حال قدرت مناسبی داشت. ضمن این که چیدمان بازیها هم برای ما در نتیجهای که کسب کردیم تاثیرگذار بود. مثلا اگر اولین بازی مقابل آنگولا برگزار میشد، احتمالا شرایط ما برای ادامه بازیها متفاوت میشد، چون در جام جهانی بازی اول اهمیت خیلی زیادی دارد.
نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که از ابتدای تورنمنت، مطبوعات تاکید داشتند که ما هیچ چیز خاصی در این مسابقات به نمایش نگذاشتیم اما من اصلا چنین عقیدهای ندارم، ما جلوی مکزیک بازی خیلی خوبی کردیم و فقط به خاطر یک اشتباه فردی بازی را از دست دادیم. در بازی پرتغال آنها با پنالتی رونالدو و شوت فوق العاده دکو به برتری رسیدند در حالی که ما میتوانستیم از شانس مان برای گلزنی استفاده کنیم. در بازی آخر هم باتوجه به شرایط نتیجه نرمالی به دست آمد.
از نظر من چیزی که ما در جام جهانی 2006 نشان دادیم تفاوت زیادی با اغلب جام جهانیهایی که ایران در آن شرکت کرده، نداشت. من پیش از آن مسابقات چهار سال سرمربی تیم ایران بودم و نتایج خیلی خوبی با ایران کسب کردم. در بوسان و بازیهای آسیایی با یک نسل خوب اول شدیم و در جام ملتها فوق العاده بودیم و سوم شدیم و به جام جهانی هم صعود کردیم. به همین دلیل فکر میکنم ما در آن دوره عملکرد خوبی داشتیم.
چرا هیچکس در تحلیل نتایج تیم ملی به شرایط بازیکنان و ناآمادگی تعداد زیادی از آنها اشاره نکرد؛ وحید هاشمیان، علی دایی، علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، یحیی گل محمدی، سهراب بختیاری زاده و... که در شرایط ایده آل خود نبودند.
اگر بخواهم درباره علی کریمی حرف بزنم باید به مصدومیت بسیار شدیدش اشاره کنم که فکر کنم بدترین مصدومیت دروان فوتبالش بود. او تلاش زیادی کرد در جام جهانی در بهترین فرمش باشد، اما شاید واقعا شانس یارش نبود و به همین دلیل از این مسئله به صورت طبیعی عصبی بود. شاید مردم متوجه نشوند که یک ورزشکار نمیتواند به سرعت بعد از یک مصدومیت به حالت عادی برگردد. تازه این تنها مشکل ما نبود؛ مهدی مهدوی کیا و وحید هاشمیان هم شرایط سختی را قبل از جام جهانی تحمل کرده بودند. جواد نکونام، ستار زارع، فریدون زندی و... هم مصدوم بودند و ما زمان کافی هم برای آمادگی در اختیار نداشتیم و علی دایی، سهراب بختیاری زاده و یحیی گل محمدی هم خیلی دیر به تیم ما اضافه شدند، چون با صبا باطری در لیگ قهرمانان آسیا بازی میکردند.
این مصدومیتها جدا از تاثیر فنی روی تیم، چه تاثیری روی رفتار بازیکنان داشت؟ یعنی این ناآمادگی چقدر منجر به پرخاش چه از نظر شخصی و چه تیمی شد؟
متاسفانه ما در دورهای که در جام جهانی شرکت کردیم با توان صددرصدمان نبودیم. در حالی که در ایران انتظارات بسیار بسیار بالا بود. رییس جمهور وقت میگفت: ما باید به نیمه نهایی صعود کنیم و همه انتظار داشتند ما در مسابقات گروهی موفق باشیم. البته شما اگر تیمی داشته باشید که از نظر روانی در شرایط نرمال باشد، شاید بشود به این موفقیتها دست پیدا کرد، اما مشکلات ما از 15 دقیقه پایانی بازی با مکزیک شروع شد که ما نمایش خیلی خوبی داشتیم، اما بازی را از دست دادیم، اما بعد آغاز مشکلات با مطبوعات بود که شرایط خیلی سختی را برای بازیکنان، مربیان و اعضای تیم ایجاد کردند.
شما هیچ وقت درباره رابطه نه چندان خوب علی کریمی و علی دایی در آن دوره اظهار نظر نکردید و سعی داشتید درباره بازیکنان تان خوددار باشید. شاید بد نباشد حالا در این مورد کمی صحبت کنید. اساسا دو قطب متفاوت از هم در یک تیم فوتبال چه چالشهایی برای یک مربی ایجاد میکند؟
وقتی شما درباره علی دایی و علی کریمی صحبت می کنید باید توجه داشته باشید که این دو بازیکنانی هستند که یک دوره فوتبال استثنایی را پشت سر گذاشتند. آنها برای فوتبال ایران و تیم ملی، چیزهای فوق العادهای به ارمغان آوردند. این دو نفر به همراه مهدی مهدوی کیا، جواد نکونام، وحید هاشمیان و چند نفر دیگر، فوتبال ایران را به دنیا معرفی کردند.
طبیعتا علی دایی با سهراب و یحیی نزدیکتر بود به خاطر این که از نظر سنی در رنج نزدیک تری بودند. همچنین علی کریمی با بازیکنان جوانتر میجوشید که این مسئله طبیعی بود اما این دو در دورهای که من حضور داشتم احترام فوق العادهای برای هم قائل بودند و به عنوان مثال در جام ملتهای 2004 و مقدماتی جام جهانی 2006 همکاری این دو خیلی به ما کمک کرد.
جام جهانی برای علی دایی آخرین تورنمنت بزرگ محسوب میشد و او تلاش میکرد همه وجودش را در اختیار تیم ملی بگذارد. علی کریمی هم همانطور که گفتم در موقعیت خاصی به خاطر مصدومیت قرار داشت. از او انتظارات خیلی زیادی وجود داشت، اما علی از نظر جسمانی در شرایط مناسبی نبود و این خیلی او را اذیت کرد. بین این دو هیچ جنگ و دعوایی نبود و همه نهایت احترام را برای هم قائل بودند، اما به هر حال در بیرون از تیم خیلیها دنبال این بودند که در تیم خیلی چیزها را پیدا کنند. البته در تیمی که 25 نفر بازیکن تاپ حضور دارد ممکن است اتفاقاتی هم رخ بدهد که غیر طبیعی نیست.
میدانید که علی دایی به همراه شما مهمترین قربانی نتایج جام جهانی 2006 بود. شما دقیقا در چه زمانی فهمیدید که کارتان با تیم ملی تمام شده، قبل از مسابقات یا بعد از مسابقات؟
بله قبول دارم که علی دایی قربانی بزرگ این جام بود و خود من هم نمی دانم چرا قبل از جام جهانی جوی به وجود آمد که علیه من و بعضی بازیکنان مطلب مینوشتند، در حالی که ما چهار سال خوب را پشت سر گذاشته بودیم. البته من در ذهنم به این فکر می کردم تیم ملی ایران را ترک کنم و کار را در یک باشگاه آغاز کنم.
درباره پایان کار من در ایران هم خیلی صحبت شده. در حالی که قرارداد من اول جولای به پایان رسیده بود و من هیچ پیشنهادی برای تمدید آن نداشتم. همانطور که درباره بازگشت من به ایران صحبت شده در حالی که من به صورت نرمال در ایران ماندم تا ادامه مسابقات جام جهانی را تماشا کنم. البته این در شرایطی بود که آنها دکتر دادکان را از سمتش برکنار کرده بودند و کلا فدراسیون فوتبال ایران هم مسئول خاصی نداشت که برگردم. من اصلا درک نمیکردم که چرا این برخورد را با این تیم می کنند در حالی که آن تیم تمام تلاشش را کرده بود و نتایجی که نمی توانم بگویم خوب، اما در حد انتظاری گرفته بود.
اگر شما بعد از جام جهانی 2006 سرمربی تیم ملی میماندید، فکر می کنید جام ملتهای 2007 را میبردیم؟ آیا شما اصلا برنامهای پیش خودتان برای هدایت تیم ملی تا جام جهانی 2010 داشتید؟
در دورهای که من در تیم ملی کار کردم تلاش کردم باربکنان جوان زیادی را به تیم اضافه کنم و بازیکنان جوان و خوبی هم در رده ملی قرار گرفتند. از مسعود شجاعی و مهرزاد معدنچی گرفته تا کعبی و نکونام و ستار زارع و حتی فریدون زندی و محرم نویدکیا و ایمان مبعلی و امیرحسین صادقی و جواد کاظمیان و.... همانطور که گفتم فقط سه بازیکن مسن داشتیم که دوره شان به پایان میرسید. من با کیفیتی که از آن تیم سراغ داشتم اگر به عنوان سرمربی تیم ملی باقی میماندم تقریبا مطمئنم که قهرمان جام ملتهای 2007 میشدیم.
با گذشت این همه سال، یکی از مهمترین انتقاداتی که به شما میشود این است که شما بعد از جام جهانی به ایران برنگشتید و با مردم روبرو نشدید. این انتقاد را چقدر قبول دارید و علت این که برنگشتید چه بود؟
جواب این سوال تان را دادم، اما یک نکتهای که میخواهم تکرار کنم این است که علت آن همه دشمنی نسبت به جایگاه من در تیم ملی چه بود؟ در رسانهها و از سوی برخی طرفداران فوتبال. چرا که در چهار سالی که آنجا بودم کاملا موفق بودیم و نتایج فوق العادهای با بازیکنانی که داشتم گرفتیم.
اگر به پرسپولیس برنمی گشتید و این افتخارات را کسب نمیکردید و تاریخ را از نو نمی نوشتید، فکر میکنید یک ماموریت ناتمام در ایران داشتید؟ و آیا فکر میکنید یک بار دیگر باید هدایت تیم ملی را در دورههای مختلف تاریخی برعهده میگرفتید؟
کی توانسته موفقیتهایی که ما داشتیم را به دست بیاورد؟ پرسپولیس البته قبلا هم به من پیشنهاد داده بود، اما نمیتوانستم پیشنهاد پرسپولیس را بپذیرم، اما وقتی که آزاد بودم برای آمدن مجدد به ایران، در نهایت پیشنهاد پرسپولیس را در یک دوره سخت تاریخی قبول کردم که اصلا از نظر تیمی و مالی شرایط خوبی نداشتند، اما ما توانستیم کار را در دست بگیریم و میلی متر به میلی متر و موزاییک به موزاییک تیم را بسازیم و دوره چهار ساله دوم من در ایران هم فوق العاده بود و نتایج بسیار خوبی با پرسپولیس گرفتیم که هرگز از یاد من نخواهند رفت. چیزی که شما درباره اش صحبت میکنید و میگوید من درباره خودم اعاده حیثیت کردم را نمیدانم دربارهاش چه بگویم، ولی من همان کاری را انجام دادم که باید به عنوان یک سرمربی در یک باشگاه بزرگ انجام بدهم و در مرتبه قبلی هم تلاش کردم وظیفه ام را انجام دهم.
اگر با تجربه امروزتان سرمربی ایران میشدید چه تصمیمهایی میگرفتید و چه تصمیمهایی نمی گرفتید؟
نکته مهمی که در پرسپولیس داشتم این بود که ما سال به سال نتایج بهتری گرفتیم و بهتر شدیم در حالی که این بدبینی وجود داشت که نتایج خوب سال اول و دوم ما تکرار نمیشود. البته من حالا نسبت به 10 سال پیش اعتماد به نفس بیشتری دارم و به نظر خودم مربی بهتری نسبت به دوره قبلتر که به ایران آمدم و این روند طبیعی یک مربی است که باتجربهتر میشود و خودش را پیدا می کند و به سبک و استایل خاص خودش میرسد. ما در ایران همه جامهای ممکن را کسب کردیم و در آسیا هم به جای خوبی رسیدیم و من دوست داشتم به کارم در پرسپولیس ادامه بدهم و شاید ماموریتم را تمام کنم، اما اتفاقاتی افتاد که نشد.
رابطه شما با شاگردان تان برخلاف موقعی که آن زمان تبلیغ میشد، بعدا همیشه خوب بوده. در آن جمع چه ویژگیهای مختلفی را در بین ستارگان مختلف میدیدید؟
نمی خواهم درباره شاگردانم به صورت تک تک صحبت کنم، اما من ارتباط خوبی با همه داشتم و هنوز هم دارم و خوشحالم که اغلبشان در کار مربیگری هم موفق شدند و من وقتی این را میبینم به معنای واقعی لذت میبرم. در دورهای که با آنها کار میکردم تلاش میکردم چیزی که در وجودم دارم را به آنها انتقال بدهم و آنها هم تلاش میکردند بهترین بازی خود را برای تیم ملی به نمایش بگذارند و چقدر دوره خوبی باهم داشتیم و حالا که فکر میکنم تمام وجودم را شوق در بر می گیرد و دلم برای شان تنگ میشود و برایشان آرزوی موفقیت می کنم و مطمئنم آنها میتوانند فوتبال ایران را مرحله به مرحله بالا ببرند و بهتر کنند. آن دوره مه من در فوتبال ایران کار کردم دوره فوق العادهای است که هرگز از ذهنم نخواهد رفت و خاطرات بسیار بسیار خوب با این بچهها داشتم، راههای سختی که باهم طی کردیم، جامهایی که گرفتیم و عکسهایی که با میخ به دیوار زدیم. اینها چیزهایی هستند که برای مردم ایران غرور ساختند و چه چیزی بهتر از این.