برخی موانع تحول در سطح اجتماعی و حکمرانی
این سوال کلیدی درباره علل عدم تحقق تحول مورد نظر، دغدغه بسیاری از دولتمردان، مدیران در سطح کشور، دولت و سازمان ها و حکمرانان در سطح جوامع است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، احد بنار جعفر دکترای سیاستگذاری و مدرس دانشگاه در یادداشتی نوشت: این سوال کلیدی درباره علل عدم تحقق تحول مورد نظر، دغدغه بسیاری از دولتمردان، مدیران در سطح کشور، دولت و سازمان ها و حکمرانان در سطح جوامع است. علیرغم اینکه برنامههای تحول متعددی توسط مدیران و حکمرانان تدوین میشود برخی از آنها در دستیابی به اهداف به نتیجه کامل و یا مدنظر نمیرسند.
اما برخی موانع تحقق تحول را میتوان در سه مورد خلاصه کرد:
اول اینکه نمیدانیم: نظریه ما برای تحول در سیستم مورد نظر در بعضی حوزهها ناقص است و لذا امکان تحقق کامل ندارد. سیاستهای دولت نیکسون برای مهار تورم در آمریکا در 1970 نمونهای از این اشکال است. گرفتار شدن به پیامد درمانی و عدم کشف ساختاری که مشکل را ایجاد کرده است شاید یکی از علتهای اصلی این نقصان باشد.
دوم اینکه نمیخواهیم: انگیزه ناکافی برخی مدیران میانی و باور ضعیف برای تحول یک علت مهم دیگر برای عدمدستیابی به اهداف تحول است. هر چند که مطلوبتر این است که انگیزه و باور به صورت درونی ایجاد شود اما همسوسازی اهداف تحول با منافع و علاقمندی ذینفعان موضوع مهمی است که گاهی اوقات فراموش میشود.
سوم اینکه نمیتوانیم: شکاف شایستگی و توانمندی در بعضی مدیران میانی علت مهم دیگری است که مانع ایجاد تحول میشود. البته باید در نظر داشت که در صورت عدم وجود دو علت اول یا به عبارت دیگر وجود نظریه صحیح و انگیزه، کسب شایستگی چندان مشکل نیست اما در هر حال بسیاری از اوقات عدم توانمندی بعضی مدیران میانی علت اصلی بسیاری از عدم توفیقهاست. داشتن برنامه توانمندسازی منسجم در یک تحول موفق نقش مهمی دارد. لذا، تحول در سطح کشور، سازمانها و جوامع تنها در حالتی رخ میدهد که سه شرط فوق وجود داشته باشند. یعنی هم بدانیم و هم بخواهیم و هم بتوانیم.
اِنَ اللَهَ لا یُغَیِرُ ما بِقَوم حَتی یُغَیِروا ما بِأَنفُسِهِم (رعد -11) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.