بهترین داستان های کوتاه ایرانی
داستان کوتاه ایرانی در ژانرهای مختلف نگارش میشود که برخی از آنها در دنیای ادبیات فارسی به شهرت رسیدهاند. در این مقاله تمام تلاش خود را کردهایم تا بهترین آنها را به شما معرفی کنیم.
به گزارش خبرنگار نبض بازار گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، رمان زاییده تخیل نویسنده است، در این میان داستان کوتاه نوعی از ادبیات داستانیست که حجم کمتری را دربرمیگیرد. نویسنده در داستان کوتاه به روایت جنبههای اصلی زندگی یک یا چند شخصیت میپردازد، در نتیجه از پرداختن به موارد حاشیهای باید پرهیز کند. پدران داستان کوتاه نویسی در دنیای ادبیات آلن پو و نیکلای گوگول هستند که آثار مشهوری در این زمینه دارند.
داستان کوتاه ایرانی در ژانرهای مختلف نگارش میشود که برخی از آنها در دنیای ادبیات فارسی به شهرت رسیدهاند. در این مقاله تمام تلاش خود را کردهایم تا بهترین آنها را به شما معرفی کنیم.
بعد از اینکه بهترین کتاب خود را انتخاب کردید، میتوانید با خرید کتاب از گاج مارکت (www.gajmarket.com) به صورت اینترنتی سفارش خود را ثبت کنید و کتاب خود را درب منزل تحویل بگیرید و شروع به مطالعه کنید.
*س_1. کتاب مردی که گورش گم شد_س*اثری از حافظ خیاوی که دربرگیرنده هفت داستان کوتاه ایرانی است. "مردی که گورش گم شد" داستان مرگ بوده و به پس از مرگ هم میپردازد که شخصیت داستان از خاطرات پس از مرگش نیز سخن میگوید. در بخشی از آن میخوانیم: "هوا داشت روشن میشد. حالا جایی را که مرده بودم، بهتر میدیدم. تا جائیکه میتوانستم ببینم، بیابان بود. صاف بود. از آن جاهایی که میگویند، درست عین کف دست."
*س_2. کتاب عشق روی پیادهرو_س*داستان کوتاه ایرانی عاشقانه متشکل از 12 داستان که توسط مصطفی مستور نگارش شده است. روایتی جذاب که عشق را از دیدگاه متفاوتی شرح میدهد و حس شیرینی از زندگی را به مخاطب منتقل میکند. در بخشی از این کتاب آمده است: "وقتی شاطر عباس نانهای داغ را توی دستهای مهتاب میگذاشت دلم میخواست جای شاطر عباس بودم. وقتی مهتاب نانهای داغ را لای چادر گلدارش میپیچاند دلم میخواست، من، آن نانهای داغ باشم. وقتی مهتاب به خانه میرسید و کوبهی در را میکوبید، هوس میکردم کوبهی در باشم. وقتی مادرش نانها را از مهتاب میگرفت، دوست داشتم مادر مهتاب باشم. بعد مهتاب تکه ای نان برای ماهیهای قرمز توی حوض خانهشان میانداخت و من هزار بار آرزو میکردم یکی از ماهیهای قرمز توی حوض باشم."
*س_3. کتاب پوکه باز_س*داستانهایی با مضمون جنگ و زندگی افراد جنگزده که توسط کوروش اسدی نوشته شده است. نثر روان و ساده این کتاب مجموعهای بسیار خواندنی را بوجود آورده است؛ همچنین این کتاب داستان کوتاه ایرانی روایت مردمانیست که مرگ را بارها تجربه کردهاند و امید در زندگی آنها معنایی ندارد.
*س_4. کتاب عزاداران بیل_س*هشت روایت از مردمان روستایی به نام بیل را میخوانیم که عزاداری را راهی برای حل مشکلات میدانند. غلامحسین ساعدی در این کتاب فضای جهل و خرافه حاکم بر تفکرات مردم روستا را با نثری فصیح و خالی از تکلف تشریح میکند. تمامی مکانها و شخصیتهای داستان ساختگی هستند و زمان و مکان در این کتاب معنایی ندارد. در قسمتی از این کتاب آمده: "پیرزن که درد مبهمی توی سینهاش میپیچید و تیر میکشید، آهسته میگفت: «بهترم». و رمضان خوشحال میشد. کدخدا راضی و آسوده بود و فکر میکرد که چیزی از شب نمانده است. یک دفعه صدای ننه رمضان بلند شد که میگفت: «سرمو بگیر بالا، سرمو بگیر بالا»."
*س_5. کتاب قصه های بهرنگ_س*یک داستان کوتاه ایرانی کودکانه که رنگ و بوی شجاعت و مقابله با ترس را دارد. صمد بهرنگی بر این باور است که نباید کودک را محدود کرد و ادبیات کودک باید پلی باشد میان دنیای رنگین بیخبری و دنیای تاریک واقعیات زندگی؛ همچنین نباید امید بیجا به کودک داد و حقایق زندگی را از او پنهان کرد. در این اثر جاودان میخوانیم: "مرد تاجر به حرفهای دخترانش گوش داد و به دل سپرد. اما بیهوده انتظار کشید که تلخون، دختر هفتمی، هم چیزی بگوید. او تنها نگاه میکرد. شاید نگاه هم نمیکرد و تنها به نظر میرسید که نگاه میکند. دست آخر تاجر نتوانست صبر کند و گفت: دخترم، تو هم چیزی از من بخواه که برایت بخرم. دختر رویش را برگرداند."
*س_6. کتاب پنج داستان_س*"بدیش این بود که گلدستههای مسجد بدجوری هوس بالا رفتن را به کله آدم میزد. ما هیچکدوم کاری به کار گلدستهها نداشتیم؛ اما نمیدانم چرا مدام توی چشممان بودند. توی کلاس که نشسته بودی و مشق میکردی یا توی حیاط که بازی میکرد و مدیر مدام پاپی میشد و هی داد میزد که: «اگه آفتاب می خوای این ور، اگه سایه می خوای اون ور.»" قسمتی از اثر به یاد ماندنی جلال آل احمد - یکی از پرکارترین نویسندگان ایرانی که آثار ارزشمندی از خود بر جای گذاشته - را خواندیم. درون مایه این کتاب به روحانیت ستیزی دوران رضا شاه و تسلط حکام ظالم بر زندگی مردم میپردازد.
*س_7. کتاب من دانای کل هستم_س*مجموعه داستان کوتاه معاصر ایرانی که با نثری ساده و روان توسط مصطفی مستور نگارش شده است. درون مایه آثار او از اتفاقات سادهای تشکیل شده که در زندگی به آسانی از کنار آنها عبور میکنیم. این کتاب شامل 7 داستان با عناوین «چند روایت درباره سوسن»، «من دانای کل هستم»، «مغولها»، «و ما ادریک ما مریم؟»، «ملکه الیزابت»، «مشق شب» و «دوزیستان» می شود که عشق و تنفر مضامین اصلی آنها را تشکیل میدهند.
*س_8. کتاب دال دوست داشتن _س*روایتی از عشق و زندگی که توسط حسین وحدانی در 9 داستان جمعآوری شده و به مفاهیم عاشقانه میپردازد. شیرین و فرهاد، وامق و عذرا و لیلی و مجنون از جمله شخصیتهای اساطیری در ادبیات فارسی هستند که در ذهن عامه مردم نماد عشق و وفاداری بهشمار میآیند، پس قطعا کار وحدانی برای پرداختن به عشق دشوار بوده است. نویسنده معتقد است که شما با خواندن این کتاب حال بهتری پیدا میکنید، راحتتر لبخند میزنید و راحتتر دوست داشتن را تجربه خواهید کرد. در قسمتی از این کتاب میخوانیم: "وقتی از بخشش حرف میزنیم، از چی حرف میزنیم؟ آیا هر جور بخشیدنی فضیلت است؟ آیا هر خطایی را میشود بخشید؟ من جعبهای از میوههای تازه و سالم را در نظر میگیرم که ناگهان درمییابیم یکیشان فاسد شده و گندیده است. شاید دورش بیندازیم، شاید هم نگهش داریم و شاید حتی بخوریمش. این انتخاب ماست."
در این مقاله به بهترین داستانهای کوتاه فارسی پرداختیم که در ژانرهای مختلف تدوین شدهاند. هیچ منبع مطمئنی نیست که به ما بگوید داستان کوتاه چقدر باید باشد؛ به همین علت طول داستان کوتاه به فرهنگ یک کشور و رسوم آن مرتبط است. اگر به خواندن داستانهای کوتاه علاقه دارید توصیه میکنیم بهترین کتاب داستان کوتاه را از نگاه خود انتخاب کرده و با خرید رمان از گاج مارکت خود را غرق در مطالعه آن کنید.
انتهای پیام /