سه‌شنبه 6 آذر 1403

به جای گفت و شنود / من آن چای را با دست خودم ریخته بودم

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
به جای گفت و شنود / من آن چای را با دست خودم ریخته بودم

امروز، در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی‌(ع) و در حالی که شهادت مولای مظلوم و بزرگوارمان را به سوگ نشسته‌ایم به خاطره‌ای از مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمد کوثری می پردازیم.

به گزارش مشرق، امروز، در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی‌(ع) و در حالی که شهادت مولای مظلوم و بزرگوارمان را به سوگ نشسته‌ایم، ستون گفت و شنود را به روال این روزها، دیگرگونه می‌نویسیم و آن را به خاطره‌ای از مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمد کوثری (که پیش از این و در سال‌های قبل نیز به آن پرداخته بودیم‌) اختصاص می‌دهیم؛ حدیث مکرر است ولی لطیف‌تر از آن است که بازخوانی نشود.

مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمد کوثری، پیرغلام حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام که مداحی و نوحه‌سرایی او در محضر امام راحل (ره) شهرت ویژه‌ای دارد، نقل می‌کند که؛

«‌یکی از روزهای ماه محرم برای حضور در مراسم عزاداری از خانه خارج شدم. در میانه راه کودکانی را دیدم که موکب کوچکی زده بودند و اصرار کردند برایشان روضه بخوانم. اول قبول نکردم ولی با اصرار آنها به موکبشان وارد شدم و روی منبری که با روی‌هم گذاشتن آجر ساخته بودند نشستم و چند بیتی برایشان خواندم. برایم چای آوردند و من که از نوشیدن آن اکراه داشتم، بی‌آنکه متوجه شوند، چای را در گوشه‌ای ریختم و با تشکر از کودکان خداحافظی کردم و به سراغ مجالس عزای معتبری که وعده داده بودم رفتم. مرحوم کوثری می‌گوید؛ آن شب وقتی به خانه رسیدم، دیر وقت بود و با خستگی به خواب رفتم. در عالم رؤیا حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله علیها را دیدم که روی به من کرده و فرمودند آقای کوثری! تنها روضه‌ای که از تو قبول شد، همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی و در ادامه گفتند؛ چرا آن چای را دور ریختی؟ من آن چای را با دست خود ریخته بودم‌».

منبع: کیهان