به قول مولانا "آن خط سوم منم!"/ توتونچی: آدمها با موفقیت در یک عرصه سنجیده نمیشود
روزی که تصمیم گرفتم وارد کار فنی فوتبال شوم همه این سختیها را میدانستم اما خودم را آماده کردم تا به طور همزمان در هر دو عرصه سطح قابل قبولی داشته باشم.
به گزارش ورزش سه، مهدی توتونچی به عنوان سرمربی امیدهای سایپا معرفی شد. او که فرزند مجید توتونچی یکی از بازیکنان سابق فوتبال ایران است، مسیری متفاوت در فوتبال انتخاب کرده است. توتونچی سال گذشته همراه با تیم امیدهای نیروی زمینی توانست به مقام دومی دست یابد و حالا در شروع سال 1403، با قبول هدایت نارنجی پوشان، یک پروژه سخت را برای سال جدید عهده گرفته است. به همین منظور با او گفتگویی داشتیم و با وی درباره شرایط خاص مربیگری در رده پایه و البته اجرای در تلویزیون بعنوان یک مربی و تاثیر این فعالیت روی یکدیگر صحبت کردیم.
تیم سایپا در فوتبال ایران یک تیم خاص است و حضور در این تیم نیازمند توانایی و شناخت است. مهدی توتونچی از طریق کدام مسیر خودش را به نیمکت امیدهای سایپا رساند؟ سلام میکنم به شما و همه مخاطبان عزیز و ممنونم که این فرصت را در اختیار من قرار دادید. در اینکه سایپا یکی از مهمترین تیمهای پایه فوتبال تهران است، شکی نیست. تیم ریشهدار و با امکانات خوب که همیشه بازیکنان با ارزشی را به فوتبال ایران تحویل داده اما سرمربیگری و موفقیت در فوتبال تنها به دو عامل بستگی ندارد. فوتبال یک کار جمعی و تیمی است و برای موفقیت، هر کس باید کار خودش را درست انجام دهد. البته که شناخت مجموعه از فرد و فرد از مجموعه در موفقیت بسیار مهم است و البته که سابقه و کارنامه هم بسیار اهمیت دارد اما به قول مولانا "آن خط سوم منم!" هر مربی موفقی یک روز جوان بوده و در ابتدای راه، از جایی کارش را شروع کرده و در آن نقطه سابقه و کارنامهای نداشته است. من کارم را انتخاب کردم در تمام عمرم و در هر شغلی سعی کردم با کارم خودم را معرفی کنم و بعد سال اول سرمربیگری در نیروی زمینی، کارنامهام معرف من به مجموعه سایپا بود. من از درب سوم وارد شدم و امیدوارم در پایان فصل هم با کارم پاسخ اعتماد مدیران سایپا را داده باشم.
حضور به عنوان یکی از مجریان باسابقه تلویزیون چه میزان در این مسیر کمک کرده است؟ شاید در نظر مردم عادی شناخت از طریق تلویزیون به انسان کمک کند اما در کار حرفهای هیچ امتیاز مثبتی محسوب نمیشود. اینکه مردم شما را بشناسند شاید در هر شغلی به داشتن مخاطب کمک کند اما راضی نگه داشتن مخاطب چیز دیگریست. در فوتبال هم یک مربی باید دانش و تسلط این شغل را داشته باشد. خود فوتبال به اندازه کافی شهرت به همراه دارد و برای موفقیت در فوتبال، شهرت در یک تخصص دیگر به شما کمکی نمیکند. من مربیگری را مثل تمام چهرههای دیگر فوتبال شروع کردم. آنها هم به عنوان بازیکن یا در تخصصهای دیگر خانواده فوتبال، مشهور بودند اما بعد از ورود به عرصه کار حرفهای دیگر شما به عنوان یک مربی باید با عملکرد خود حرف بزنید نه با شهرت شغل قبلی!
از پایان فصل گذشته شنیده میشد که قرار است در سایپا مشغول کار شوی، به نظر میرسد این موضوع باعث شده تا با شناخت بهتری این سمت را قبول کنی. من به واسطه شغل رسانهای از همان دو دهه قبل عادت کردهام که قبل از ورود به هر کار تمام جوانب را سنجیده و نسبت به تمام مسائل اشراف داشته باشم. برای هر برنامه تلویزیونی یا نوشتن هر یادداشت رسانهای، همه ما کلی تحقیق میکنیم و این ربطی به نتیجه آن برنامه یا یادداشت ندارد. من قبل از ورود به عرصه مربیگری نسبت به تمام تیمهای حاضر در فوتبال تهران شناخت داشتم و سایپا هم یکی از این تیمها بود. البته که بعد از پیشنهاد رسمی مدیران این باشگاه به شکل ریزتر و تخصصیتر شروع به تحقیق در مورد داشتهها و شرایط این باشگاه کردم و قطعاً همین شناخت دلیلی شد تا به این پیشنهاد پاسخ مثبت بدهم.
جدای از اجرای تلویزیونی و کار در حوزه رسانه های ورزشی، از مدتها قبل با حضور در کلاس های مربیگری کار خودت را آغاز کردی اما سوال این است که این اتفاق چه میزان نگاهت به فوتبال را تغییر داده؟ مسلم است که تاثیر دارد. اصلا اگر بی تاثیر بود که کسی سر کلاس نمیرفت! همین حالا بزرگترین مربیان جهان همه ساله در کلاسهای دانش افزایی شرکت میکنند. مگر گواردیولا یا آرتتا مربیان کوچکی هستند؟ اما آنها هم مدام به دنبال کسب دانش و افزایش بینش خود در فوتبال هستند. من به عنوان یک مجری و عضوی از خانواده رسانه و با توجه به پیشینه خانوادگی، شناخت خوبی از فوتبال و آدمهای فوتبال داشتم اما هر روز که میگذرد چیزهای تازهتری یاد میگیرم و هر چیز تازه، دید انسان را نسبت به فوتبال تغییر داده یا کامل میکند. کار مربیگری یک کار تمام وقت است و با توجه به حضور در برنامه شب های فوتبالی، این موضوع چه میزان وقتت را درگیر میکند؟ در دنیا کار آسان نداریم. هر کاری قطعاً سخت است و نیاز به انرژی و تمرکز کامل دارد. انسانهای موفق همیشه سعی میکنند در هر کاری بیشترین تلاش خود را گذاشته و بهترین نتیجه را بگیرند اما در دنیای امروز دیگر با موفقیت در یک عرصه آدمها سنجیده نمیشوند. چه بسیارند کسانی که در بیش از دو عرصه موفق بودهاند، مثلاً درس و ورزش که هر دو تخصصی تمام وقت و تمرکزی کامل میطلبند. الگوی من در طول زندگی همیشه بزرگانی بوده که سعی کردهاند با کار بیشتر و گذاشتن زمان بیشتر به داشتههای خود اضافه کنند و البته که مشخص است شما باید در هیچ عرصهای یا وارد نشوید، یا اگر وارد شدید کامل و موفق باشید. روزی که تصمیم گرفتم وارد کار فنی فوتبال شوم همه این سختیها را میدانستم اما خودم را آماده کردم تا به طور همزمان در هر دو عرصه سطح قابل قبولی داشته باشم. در این سالها وقت کمتری برای استراحت دارم اما با برنامهریزی درست و تا اینجای کار توانستهام به هر دو عرصه به طور کامل برسم. من حتی ثانیهای از وقت برای کار اجرا در تلویزیون را صرف کار دیگر نمیکنم و خوشبختانه شرایط کار و زمان بازیها در رده امیدها به گونهای است که هیچ تداخلی با برنامههای تلویزیونی ندارد. توجه داشته باشید که ما مسافرت یا اردوی شبانه روزی هم در این سطح نداریم که بخواهد تداخلی با کار من در تلویزیون ایجاد کند. این دو به شکل کامل از هم جدا هستند، درست مثل دوستان و همکاران دیگر من در بحث اجرا که هر کدام شغل دیگری هم در تخصصهای مختلف و حتی بیربط با ورزش و فوتبال دارند که به آنها هم رسیدگی میکنند.
فصل گذشته با نیروی زمینی به نایب قهرمانی رسیدی و در این مدت بازیکنی هم توانسته به لیگ برتر یا باشگاههای بهتر برسد؟ بله البته، محمد رضا کشاورزی به لیگ برتر رفت، احسان افچنگی به لیگ 1، امیر علی مددی زاده و علی نجفی لیگ 2، علیرضا احسانی فر لیگ 3 و مهراد نظری و علی اسدی در حال مذاکره با تیم های بزرگسالان هستند. البته ما بازیکنان دیگری هم داشتیم که تا الان نرفتهاند اما به زودی جذب تیم های مختلف خواهند شد چون هم توانایی فنی دارند و هم شرایط سنی مناسب. این را هم توجه داشته باشید که ما در یک تیم نظامی کار می کردیم و قرارداد مالی با بازیکن نداشتیم و خیلی ها بعد از اتمام دوران خدمت سربازی نماندند و در همان فصل قبل راهی سایر تیم ها شدند.
همیشه نسبت به شرایط فوتبال پایه نگاه خوبی وجود نداشته اما با توجه به حضورت در این حرفه، هستند تیم هایی که سالم کار کنند؟ حتماً هستند، مگر میشود در یک جامعه که چند هزار نفر کار میکنند همه مثل هم باشند؟ حتی در یک خانواده میبینی دو فرزند دو مسیر مختلف میروند و به قول قدیمیها پنج انگشت یک دست شبیه هم نیستند. انسانها در هر شغل و لباس و تخصص میتوانند درست یا نادرست رفتار کنند و حسابشان در این دنیا با قانون و در آن دنیا با خداوند بزرگ است. ما خودمان انتخاب میکنیم که چطور رفتار کنیم و من در همین دو سال تجربه در فوتبال ردههای پایه تهران بسیار انسانهای شریف و زحمتکشی دیدم که بدون کوچکترین آلودگی صادقانه کار میکنند و اتفاقاً همانها الگویی شدند برای من و دلگرمی برای جوانان دیگر تازه وارد که بدانیم میشود سالم کار کرد. همه جا انسانهای ناسالم و کارهای نادرست هم هست اما نمیشود و نباید همه را به یک چوب راند. با توجه به مجریگری شما، این اتفاق چه میزان از سمت داوری در مسابقات تاثیرگذار است؟ شمشیر دو لبه و سکه دو رو دارد. هر اتفاقی میتواند یک فرصت یا یک تهدید باشد، بستگی به زاویه نگاه شما و تصمیمی که میگیرید و کاری که انجام میدهید دارد. پاسخ این سوال شما را اینطور هم میتوان داد که اگر فرضا داوری خواسته نظر مثبت مرا جلب کند، این احتمال هم وجود دارد که داوری هم خواسته حال مرا بگیرد! اصلاً به هر دلیل، مثلاً اینکه یک بار در برنامهای، جملهای گفته باشم که طرف دلخور شده باشد! اما حقیقت چیز دیگریست. در قشر داوران ما تعداد انسانهای شریف و آزاده بسیار بسیار بیشتر است. هستند انسانهایی که با وجود دستمزد کم و امکانات ناکافی، شرافتمندانه کار و زندگی میکنند و حتی اگر اشتباهی هم رخ بدهد، مثل من مربی یا بازیکن من درون زمین، هیچ غرضی در آن نیست. انسان است وزیر آن فشار همه ما اشتباه میکنیم. من در این فصل چیزهایی از مجموعه حاشیه و متن فوتبال پایهای تهران دیدم که اشتباهات داوری در مقایسه با آنها اصلاً قابل به ارائه نبود! داوران تمرکزشان روی کار و بازی است و هیچ کاری به اینکه چه کسی روی نیمکت کدام تیم نشسته ندارند. ضمن اینکه من و امثال من هم در آن شغل و لباس شخصیت و هویت خودمان را داریم و حاضر نیستیم از جای دیگر و کاری دیگر برای آن عرصه وام بگیریم. خود شما هم رسانه هستید و دوستان شخصی و رفت و آمدهای زندگی خود را دارید که هیچ کدام در کارتان تاثیری ندارد، داوران هم یکی مثل من و شما!
تشکر از مهدی توتونچی بابت صحبتی که داشتیم و در پایان، صحبت یا نکتهای اگر جا مانده همراه هستیم. ممنونم از شما و سپاسگزار مدیران محترم مجموعه نیروی زمینی ارتش هستم که سال قبل به یک مربی تازه وارد اعتماد کردند. امیدوارم همه مدیران کشور ما در همه تخصصها ریسک میدان دادن به جوانان را بپذیرند چون ما در فوتبال و تمام عرصهها به خون تازه و تفکر جدید نیاز داریم. امیدوارم فرصت کار به تمام انسانهای لایق برسد و کارنامه و عملکرد آدمها در ادامه مسیر شغلی آنها ملاک باشد و ممنونم از مدیران مجموعه سایپا که این فرصت را به من دادند. امیدوارم بتوانم به سهم خود ذرهای کوچک به بار افتخارات خانواده بزرگ سایپا اضافه کنم.