«بوم و بانو»؛ روایت تاریخ با چاشنی عشق و مذهب
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: در شرایطی که صدا و سیما با خلأ جدی محتوای موثر مواجه شده است و میرود تا مخاطب در این خلأ به سمت و سوی محتواهای جایگزین کشیده شود، تولید مجموعهای که در عین پرداخت دقیق و به دور از تحریف و اغراق به تاریخ، پیوند میان دو فاکتور اساسی «عشق» و «مذهب» را برقرار کرده و با روایت گری جذاب بتواند مخاطب را با خود همراه کند، همان چیزی است که نیاز فوری و حتمی...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: در شرایطی که صدا و سیما با خلأ جدی محتوای موثر مواجه شده است و میرود تا مخاطب در این خلأ به سمت و سوی محتواهای جایگزین کشیده شود، تولید مجموعهای که در عین پرداخت دقیق و به دور از تحریف و اغراق به تاریخ، پیوند میان دو فاکتور اساسی «عشق» و «مذهب» را برقرار کرده و با روایت گری جذاب بتواند مخاطب را با خود همراه کند، همان چیزی است که نیاز فوری و حتمی برای جلب مخاطب و ارائه انگارههای درست ذهنی برای او درباره تاریخ و حقایق آن است.
«بوم و بانو» محصول و خروجی انباشت سرمایه فکری و تجربه موفق تیم تولیدکنندگان آن است. ذائقه شناسی و مخاطب شناسی دو فاکتور جدی که متاثر از تجربه زیسته سازندگان این سریال است، میتواند مخاطب را با روایت و داستان همراه کرده و ضمن بیان حقایق و برشهای واقعی از تاریخ معاصر کشور، به تکمیل تصاویر ذهنی مخاطبان از آنچه در واقع رخ داده، و زیر و بمهای آن با زبان هنر بپردازد.
شاید بتوان تعهد به تاریخ را ویژگی بارز و قابل توجه و تامل «بوم و بانو» دانست. روایت وقایع اجتماعی تاریخ معاصر از کشف حجاب تا تجدد غربی که با دیکتاتوری رضا خان وارد ایران میشود و حتی روال ممنوعیت عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) با زبان هنر و خلق تصاویری که قابل رمزگشایی در ذهن اکثریت مخاطبان است، سبب گرایش بیننده با این مجموعه و داستان پرکشش آن شده است.
علاوه بر تعهد به تاریخ مخصوصا در ترسیم فضاها، بن مایههای پژوهشی این اثر نیز او را از آثار معمول متمایز میکند. این درون مایه سبب میشود مخاطب با دیدن یک درام، متوجه سیر تاریخی رخ دادها نیز بشود. اینکه این نگاه به تجدد و غرب گرایی حاکمان آن زمان چگونه به سمت قلع و قمع داشتههای سنتی و فرهنگ اصیل ایرانی حرکت کرده و چگونه بی کفایتی سیاسی و برخوردهای غیرعقلانی یک حاکم میتواند به سمت و سوی فقیرسازی فرهنگی یک کشور حرکت کند و عناصر قدرت یک کشور را با دست خود به محاق ببرد، از جمله خروجیهای این سریال با لایه بندیهای متن و محتوایی آن است.
تلفیق عناصر متعدد و مورد نیاز برای توفیق در به تصویرکشیدن تاریخ با چاشنیهای هنری مورد نیاز آنچیزی است که با اعتماد به سابقه سعید سلطانی میتوان از آن با خیالی آسوده گذر کرد و در جذر و مدهای داستانی و تاریخی اثر غوطه ور شد و با رفت و برگشت مخاطب به سالیان دور و وقایع آن، نسبت به امروز و تطبیق ادعاهای پهلویهای خارج نشین، دریافت که اگر همان روال تاریخی ادامه مییافت هویت زدایی ایرانی و اسلامی کامل محقق شده بود.
در قحطی برنامه سازی هدفمند و منبعث از خلاقیت و دارای روایی دقیق، «بوم و بانو» ما را با روایتی ایرانی به آنسوی تاریخ میبرد. تاریخی که اگر از آن مطلع نباشیم ما را در کنشهای حال حاضرمان نیز دچار خطای محاسباتی جدی خواهد کرد. باید منتظر و همراه شد و ادامه داستان پرکشش این سریال را در شبکه دوم سیما دنبال کرد.