چهارشنبه 7 آذر 1403

بیچاره کارگر!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
بیچاره کارگر!

دور و اطرافمان را دقیق‌تر رصد کرده و ببینیم که هر قشر و صنفی، چگونه علم مطالبات خود را به‌دست گرفته و برای تحقق خواسته‌هایش می‌جنگد. از طلا‌فروش و پزشک گرفته تا دیگر اقشار و اصنافی که به بهانه‌های مختلف صدای رسای خود را به‌گوش مسئولین کشور و متولیان امر رسانده و حتی می‌توانند بخشی از آنچه مدنظر دارند را به کرسی نشانده و یک‌قدم رو‌به‌جلو بردارند.

اما تنها قشری که در این کشور محکوم به ناکامی و شکست است و هیچ‌گاه حتی امکان مذاکره و چانه‌زنی هم پیدا نمی‌کند - چه برسد به تحقق حداقل خواسته‌هایش - و حتی اراده‌ای هم برای شنیدن صدایشان وجود ندارد، کارگر است. کارگر مظلوم‌ترین و مهجورترین قشری است که سطح دغدغه‌هایش به صرف «بقا» تنزل یافته و روز به روز به اضمحلال نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. نه شرایط موجود گره‌ای از زندگی‌اش باز می‌کند، نه امکان رهایی از این وضعیت را دارد و نه افق روشنی را در مقابل می‌بیند.

او تمام مصائب زندگی را با پوست و گوشت و استخوانش لمس می‌کند و می‌بیند که دستمزد روزانه‌اش کفاف خرید نیم‌کیلو را گوشت را هم نمی‌دهد اما در حال حاضر راهی جز ادامه وضعیت ندارد چون همه راه‌های تغییر به روی او بسته شده. نه امکان تشکل‌یابی دارد، نه چانه‌زنی، نه مذاکره، نه اعتصاب و نه هیچ راه دیگری. باید به همین وضعیت خو گیرد و با سازی که برایش کوک می‌شود، سر سازش داشته باشد و در غیر این صورت، محکوم به فناست.

می‌بیند که دیگر اقشار و اصناف، صدایشان حداقل بازتابی در ساحت رسمی دارد اما وقتی به کارگر که می‌رسد، این قشر می‌شود علت‌العلل مشکلات کشور تا جایی که رسیدن به حق و خواسته‌های قانونی و انسانی‌اش را دلیل تورم ذکر می‌کنند! گویی فقط کارگر بینواست که اندک دستمزدش می‌شود بلاساز و مشکل‌آفرین وگرنه این توجیهات برای دیگر اقشار هیچ‌گونه کاربردی ندارد.

جالب اینکه این‌گونه تعابیر از سوی کسانی بیان می‌شود که دائماً «واقعی‌کردن قیمت‌ها» ورد زبانشان است اما به کارگر بینوا که می‌رسد، به غیرواقعی‌بودن معتقد می‌شوند و در چرخشی جالب، عینک مصلحت‌سنجی را به چشم زده و در قامت ناصح می‌گویند که افزایش دستمزد به ضرر کارگران است، چون تورم ایجاد‌شده همین افزایش را بی‌اثر می‌کند!

برای یک‌بار هم که شده به اطرافمان با دقت بیشتری بنگریم تا بینیم که آهسته و البته به‌طور چشمگیری مشاغل مختلف در حال خالی‌شدن از نیروی کار و رفتن به سمت فعالیت‌های کاذب است. از صنعت گرفته تا خدمات و... این موضوع به‌وضوح به‌چشم می‌خورد و برای درک آن کافی به اظهارنظر برخی صاحبان مشاغل بنگریم که از عبارت «بحران نیروی‌کار» سخن گفته‌اند و واضح است که علت امر چیزی نیست جز دستمزدهای پایین که تنها یک‌سوم هزینه‌های کارگران را پوشش می‌دهد.

مخلص کلام اینکه اوضاع کنونی از پایه و اساس دچار اشکال است و اگر طرح و اراده‌ای برای تغییر وضعیت وجود نداشته باشد، انواع و اقسام مشکلات پدیدار خواهند شد. از تعمیق بحران تامین نیروی‌کار گرفته تا بحران‌های امنیتی و اجتماعی که به‌دلیل نادیده‌گرفتن مطالبات به‌حق میلیون‌ها کارگر، ممکن است رقم بخورد. آقایان! یک بار هم که شده با کارگر هم مثل دیگر اقشار و اصناف برخورد کنید!