سه‌شنبه 6 آذر 1403

بی‌مهری به طبیعت بی‌پاسخ نمی‌ماند

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
بی‌مهری به طبیعت بی‌پاسخ نمی‌ماند

عباس محمدی - کنشگر محیط‌زیست

در ابتدا باید به این نکته اشاره شود که ادعای سازمان محیط‌زیست مبنی بر اینکه در مناطق تحت‌مدیریت آنها مجوز معدنکاری صادر نمی‌شود، کذب است، زیرا در بسیاری از مناطق حفاظت‌شده، از جمله بزرگ‌ترین آنها که منطقه حفاظت‌شده البرز مرکزی است و دامنه آن از یک طرف تا نزدیک تهران کشیده شده و از طرف دیگر، تا مازندارن ادامه دارد، ده‌ها معدن فعال وجود دارد که از شن و ماسه گرفته تا سنگ ساختمانی و دیگر مواد معدنی را استخراج می‌کنند. بنابراین، حتی در مناطق حفاظت‌شده یا مناطق چهارگانه محیط‌زیستی با معدنکاری از نوع بسیار مخرب آن طرف هستیم که به‌گمان من، باید اسم آن را به‌جای معدنکاری سرزمین‌فروشی بگذاریم، زیرا فعالیت معدنی باید به‌گونه‌ای باشد که در ازای زیر و رو کردن خاک و آسیبی که به طبیعت وارد می‌آید، دستاورد بسیار باارزشی حاصل شود، اما در بیشتر مواردی که به آن اشاره شد، چیزی جز ویرانی و نابودی حاصل نمی‌شود. خاک، در کشوری مانند ایران، مهم‌ترین عنصر حیاتی است، زیرا نگهدارنده آب و تثبیت‌کننده کربن هوا است، بنابراین می‌توان گفت حتی از آب مهم‌تر است، زیرا اگر خاک مناسب وجود نداشته باشد، نمی‌توان منابع آبی کشور را حفظ و ذخیره کرد. در جاده هراز، منطقه‌ای شکار ممنوع به نام «رزن» وجود دارد که تحت‌نظارت سازمان محیط‌زیست قرار دارد، در این منطقه، درست در کنار «نورود» که یکی از سرشاخه‌های اصلی رودخانه «هراز» است، چند ده معدن شن و ماسه مشغول کار هستند، در حالی که رودخانه «هراز»، تا به دشت آمل برسد، ده‌ها روستا را آبرسانی می‌کند.

در بازدید اخیری که از منطقه داشتم، با منظره‌ای وحشتناک روبه‌رو شدم. معدنکاران منطقه برای برداشت لاشه سنگ و شن و ماسه، آنجا را به مخروبه‌ای تمام عیار تبدیل کرده‌اند. نکته تاسفبارتر این است که برای تامین نیاز به این مواد از اساس نیازی به این همه تخریب نیست و می‌توان با بازیافت نخاله‌های ساختمانی بخش زیادی از نیاز ساخت‌وساز به ماده معدنی را تامین کرد، اما در عوض سرمایه‌گذاری برای بازیافت، نخاله‌های ساختمانی را با زباله‌های دیگر فعالیت معدنکاری ترکیب و جنگل و مرتع و همه‌جا را آلوده می‌کند و ثروت عمومی را به باد می‌دهد. یکی از استدلال‌هایی که همواره برای توسعه معدنکاری به آن متوسل می‌شوند، توسعه اشتغال، ایجاد فرصت‌های شغلی برای افراد بومی و تولید ثروت است، اما این تنها یک اشتباه رایج است.

اگر منظور این است که معدنکاری، راه‌حلی میانبر برای رسیدن به این اهداف است، شاید بتوان چنین نتیجه‌ای از آن گرفت، اما وقتی به موضوع عمیق‌تر نگاه می‌کنیم، چیزی جز ضرر و زیان در آن نمی‌بینیم. چطور ممکن است کسانی از دولت مجوز بگیرند و کوه را بکنند و خاک را بفروشند و به‌ازای آن مقداری پول به دولت بپردازند؛ در حالی که این ثروت متعلق به همه مردم این کشور است، اما سودش به جیب افراد معدودی سرازیر می‌شود. در منطقه شکار ممنوع «رزن» که به آن اشاره شد یا بسیاری از مناطق دیگر که زیرنظر سازمان حفاظت از محیط‌زیست قرار ندارند، حیات‌وحشی گیاهی و حیوانی غنی و رنگارنگی وجود دارد که این سبک از معدنکاری، جفای بزرگی در حق آنها است.

فعالیت‌های گسترده معدنی در گام نخست، پوشش گیاهی محدوده معدنکاری را از بین می‌برد. در حالی که چند سال است کشور با خشکسالی، پدیده فرسایش خاک و چرای بی‌رویه دام‌ها دست به گریبان است. نمونه‌ای از این مشکل فاجعه‌بار را می‌توان در کوهستان «کرکس» مشاهده کرد. این منطقه باوجود اینکه یکی از اقلیم‌های بزرگ حفاظت‌شده از زیستگاه‌های غنی حیات‌وحش است، اما ده‌ها معدن از گرانیت و مرمریت گرفته تا شن و ماسه و انواع دیگر، گرداگرد این منطقه شاخص را که دشت نطنز را زنده نگه داشته است، محاصره کرده‌اند. علاوه بر این، عملیات معدنکاری و تخریب و گرد‌وغبار ناشی از آن، مناطق اطراف را تا کیلومترها تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و منابع خاک، آب جاری و زیرزمینی اطراف هر معدنی را آلوده می‌کند و به این ترتیب، به‌شکل مستقیم به تغذیه انسان‌ها و حیوانات آسیب می‌رساند. حیواناتی که زیستگاه آنها در محدوده معدنکاری قرار دارد، حتی برای دسترسی به آب هم با خطرات فراوانی روبه‌رو هستند که از جمله این خطرات، حمله سگ‌های دست‌آموز یا ولگردی است که در اطراف معادن ساکن می‌شوند.

آسیب مهم‌تر معدنکاری به ذخایر آب از آنجا ناشی می‌شود که مواد معدنی موجود در باطله‌ها به ذخایر آب جاری و زیرزمینی نشت پیدا می‌کند و گونه‌های گیاهی و جانوری را تا شعاع کیلومترها تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. آمد و رفت بیش از اندازه کامیون‌ها و سروصدای ناشی از معدنکاری نیز از دیگر آسیب‌های معدنکاری برای محیط‌زیست است. جانوران به‌ویژه در فصل زادآوری به محیطی بسیار آرام و ساکت نیاز دارند و استرس ناشی از حرکت کامیون‌هایی که بالای 50 تن وزن دارند، امکان زادآوری حیوانات را مختل می‌کند. کوتاه سخن اینکه، تبعات این‌همه بی‌مهری به طبیعت، دیر یا زود دامان همگی‌مان را خواهد گرفت.