پنج‌شنبه 8 آذر 1403

تاکید بر ضرورت انتشار نمایشنامه ایرانی

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
تاکید بر ضرورت انتشار نمایشنامه ایرانی

احسان حاجی‌پور با تاکید بر ضرورت انتشار نمایشنامه ایرانی می‌گوید: انتشار و ثبت و مانایی نمایشنامه ایرانی اگر هرزمان دیگری واجب نبوده باشد امروز بدون شک امری حیاتی است برای تئاتر به کمارفته و اغمازده ایران.

این نمایشنامه نویس در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، درباره ضرورت انتشار نمایشنامه ایرانی نوشته است: گمان می‌کنم در این وانفسای عجیبی که بر سر فرهنگ و هنر این ملک پرگوهر آمده، در این روزگاری که بیشتر از هر زمان دیگری نمی‌توان امیدی به قلم و قدم هیچ به اصطلاح مدیر و مدبری در حوزه فرهنگ و هنر داشت، تنها راه بازمانده فقط و فقط امید بستن به تلاش‌های مستقل کسانی است که قلب‌شان برای فرهنگ و هنر و زنده ماندن این پیکره نحیف می‌تپد.

انتشار کتاب در این روزگاران شده است شکستن شاخ دیو هفت‌سر، حالا اگر از بد روزگار این کتاب، نمایشنامه ایرانی هم باشد که رستم دستان هم در برابر شکست این دیو ملول می‌شود و تنگ‌دل... اما چه باید کرد، انتشار و ثبت و مانایی نمایشنامه ایرانی اگر هرزمان دیگری واجب نبوده باشد امروز بدون شک امری حیاتی است برای تئاتر به کمارفته و اغمازده ایران که به‌جد باید به دنبالش بود. این‌که در سال‌های گذشته به دلیل سیاست‌گذاری‌های کلان غلط در حوزه تئاتر - چه در زمینه تولید و چه در زمینه آموزش - از انتشار نمایشنامه ایرانی به‌عنوان یکی از مهمترین بخش‌های تکمیلی فرایند تولید یک اثر نمایشی غافل شده‌ایم بحثی است که شاید در این مقال نگنجد ولی کیست که به ضرورت چاپ نمایشنامه به عنوان اثر مکتوب مستقل آشنا نباشد؟ کافی است نگاهی بیاندازیم به چند دهه گذشته تئاتر ایران، تئاتری که هرگز عادت به تاریخ‌نگاری نداشته است، مدرک و سند استوار و قابل اعتنایی از خود برجا نگذاشته و در بهترین حالت ممکنه فقط و فقط معدود نمایشنامه‌هایی که شانس کتاب شدن را داشته‌اند امروز به عنوان سندی از جریان و روند شکل‌گیری تئاتر ایران به دست‌مان رسیده‌اند و چه بسا بسیار آثاری که این مسیر را هموار کرده‌اند و از آن‌ها فقط نامی مانده است و یادی دور در ذهن نسلی که کم کم خاطراتش را به باد می‌سپارد... و این تلخی زمانی بیشتر می‌شود که نگاهی بیاندازیم به روند انتشار نمایشنامه‌های ایرانی در چند سال اخیر و مقایسه‌ای داشته باشیم با انتشار نمایشنامه‌های فرنگی.

من هرگز به دنبال نفی آن یا برتری‌جویی یکی بر دیگری نیستم ولی معتقدم مادامی که جریان فکری مخاطبان تئاتر را به سوی خواندن نمایشنامه ایرانی و ارائه آن به عنوان اثری مستقل و یا تکمیل‌کننده فرایند تولید و اجرای اثر نمایشی هدایت نکنیم قطعا دچار خسران فراوانی شده‌ایم. این خسران چه در زمینه فنی و هنری و چه در زمینه اقتصاد هنر گریبان تئاتر را گرفته است. باید پذیرفت تئاتر ایران نتوانسته پا به پای سایر اعضای خانواده فرهنگ در زمینه اقتصاد رشد و خود را به‌روز کند و در تغییر شرایط روزگار منعطف باشد و از امکانات فراوان موجود استفاده کند. نمایشنامه ایرانی اگر درست و پویا و زنده به اتمسفر روزگار نوشته شود، اگر دغدغه‌مند باشد و از آن‌چه پیرامون جامعه و انسان می‌گذرد سخن بگوید می‌تواند یکی از بهترین سلاح‌های اصلاح باشد. من سال‌هاست سعی دارم پا به پای نمایشنامه‌هایم در وادی رئالیسم اجتماعی قدم بزنم. معتقدم این سبک و شیوه می‌تواند هم برای مخاطب متخصص هم برای مخاطب علاقه‌مند حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد تا از دل نقد و نگاهی که بر پیکره اجتماع می‌اندازد ماحصلی برای بهبود شرایط موجود و حرکت به سمت وضعیت مطلوب داشته باشد. برای من نمایشنامه ایرانی یک ضرورت بوده و هست. از زمانی که تئاترم را شروع کرده‌ام، ایرانی نوشتم و ایرانی نگاه کردم و سعی کردم ایرانی قصه بگویم. برای روایت‌هایم هم دست به دامن رئالیسم شدم. گمانم هم این است تئاتر اجتماعی ایران هنوز به رئالیسم نیاز دارد به هزار و یک دلیل که از من بهتر می‌دانید. در «معاشر» از زندگی معلق آدم‌های دهه پنجاه گفتم در «سی دی نود و پنج» از روابط امروزی و در «گزارش یک مهمانی» یک تاریخ چهل‌ساله را ورق زدم. و در نمایشنامه «فرشته» که در این روزگار صعب منتشر شده است به سراغ روابط آدم‌هایی رفتم که جبر روزگار و شرایط اجتماعی آن‌ها را کنار هم قرار داده و این کنار هم قرار بودن الزاما انتخاب آن‌ها نبوده. «فرشته» بیان مسائل نسل جوان امروز ایران است و این‌که این آدم‌ها برای رسیدن به هدف‌شان چه راهی را انتخاب می‌کنند. قرار بود امسال به صحنه بیاید و بعد منتشر شود که بازی روزگار به لونی دیگر رقم خورد. دغدغه من در تمام متن‌هایم ارتباط بین آدم‌ها است و در هرآن‌چه از من مرتکب شده است به این موضوع پرداخته‌ام، شکل‌گیری این داستان‌ها در بسترهای مختلف و شرایط مختلف تعریف می‌شود؛ یک جا ارتباط خانواده را با نگاهی نقادانه واکاوی می‌کنم، یک جا به سراغ ارتباط آدم‌ها در بستر یک تاریخ اجتماعی می‌روم و جایی دیگر به سراغ روابط عاطفی آدم‌ها می‌روم و در «فرشته» سراغ روابط آدم‌هایی رفتم که جبر اجتماع و اوضاع و احوال و شرایط اجتماعی آن‌ها را کنار هم قرار داده و این کنار هم قرار بودن الزاما انتخاب آن‌ها نبوده است. در این روزهای کرونایی در این شیوع عفریت بیماری، در روزهایی که خانه‌نشینی و مهجوری بر سر فعالیت‌های‌مان سایه سنگینی انداخته فقط و فقط می‌توان امید داشت به اقداماتی که همه‌مان در عرصه فرهنگ به عنوان لشگرهای تک‌نفره انجام می‌دهیم. چاپ نمایشنامه ایرانی یکی از این اقدامات است و شاید هزار راه و قصه دیگر که ما آدم ها برای زنده ماندن روح و حس مان به سراغش می‌رویم، قصه‌هایی که برای هرکدام از ما آدم‌ها داستان تازه‌ایی دارند، اما نمی‌دانم این آدم‌ها هستند که قصه‌ها را می‌سازند یا قصه‌هایند که آدم‌هایشان را انتخاب می‌کنند..»

نمایشنامه «فرشته» نوشته احسان حاجی‌پور به تازگی در انتشارات آرمان راهی بازار نشر شده است.

انتهای پیام