تجاوز هولناک دو شیطان صفت به دختر 17 ساله در مشهد
دو شیطان صفت دختر 17 ساله را به زور سوار خودروی خود کردند و در مخروبه های مشهد به او تجاوز کردند. دو شیطان صفت دختر 17 ساله را به زور سوار خودروی خود کردند و در مخروبه های مشهد به او تجاوز کردند. به گزارش عرشه آنلاین، خراسان نوشت زن جوان در حالی که اشک های گرم پهنای صورتش را خیس کرده بود وارد کلانتری شد. او که دلهره عجیبی داشت و هراس ونگرانی در چهره اش موج می زد، ملتمسانه از نیروهای...
دو شیطان صفت دختر 17 ساله را به زور سوار خودروی خود کردند و در مخروبه های مشهد به او تجاوز کردند.
به گزارش عرشه آنلاین، خراسان نوشت زن جوان در حالی که اشک های گرم پهنای صورتش را خیس کرده بود وارد کلانتری شد. او که دلهره عجیبی داشت و هراس ونگرانی در چهره اش موج می زد، ملتمسانه از نیروهای انتظامی خواست تا دخترش را از افکار وحشتناکی نجات دهند که مدتی است به گوشه گیری روآورده و...
لحظاتی بعد نوجوان 17 ساله به اتاق مشاور و مددکار اجتماعی هدایت شد و پس از دقایقی گفت و گو های روان شناختی، اشک ریزان فریاد زد از همه متنفرم، از این گرگ های خیابانی که زندگی ام را بر باد داده اند نفرت دارم و دیگر نمی خواهم در این دنیای کثیف زندگی کنم.
این دختر نوجوان پس از آن که به آرامش نسبی رسید درباره سرگذشت خود گفت: دختری تک فرزند هستم و به همین دلیل از آغاز دوران نوجوانی دوست داشتم متفاوت تر از دیگران زندگی کنم و دختری آزاد باشم. پدر و مادرم نیز برای آن که تنها فرزندشان آزرده خاطر نشود با همه رفتارهای خوب و بد من کنار می آمدند و سرزنشم نمی کردند. این گونه بود که از حدود 15 سالگی و با پیشنهاد یکی از دوستانم به مصرف مشروبات الکلی روآوردم. دیگر علاقه ای هم به درس و مدرسه نداشتم حتی از معلمان مدرسه هم بیزار بودم ولی در این میان به ورزش علاقه مند شدم و فعالیت هایم را دررشته بوکس آغاز کردم.
هر زمان که احساس تنهایی می کردم یا از مدرسه خسته می شدم به باشگاه می رفتم و به فعالیت های ورزشی می پرداختم چرا که از محیط های شلوغ و به ویژه محیط مدرسه گریزان بودم و می خواستم اوقاتم رادر تنهایی خودم سپری کنم. به ناچار مدتی بعد درس و مدرسه را رها کردم اما هیچ کس مرا راهنمایی نکرد که بعد از ترک تحصیل چگونه زندگی کنم. حالا دیگر فقط در باشگاه اوقاتم را سپری می کردم و از این که بوکسوری قوی بودم لذت می بردم. اوضاع تقریبا بر وفق مرادم پیش می رفت تا این که یک روز در مسیر باشگاه با پسری آشنا شدم و ارتباط ما به صورت تلفنی ادامه یافت.
دراین شرایط یک روز وقتی در حال رفتن به باشگاه بودم ناگهان یک خودروی سمند مقابلم پیچید و 2 پسر جوان که سرنشینان خودرو بودند، مرا به زور سوار کردند و به مخروبه ای در حاشیه شهر بردند. جیغ و فریادهای من نیز فایده ای نداشت و کاری از دستم ساخته نبود. در این وضعیت یکی از آن 2جوان غریبه به آزار و اذیت من پرداخت و سپس مرا رها کردند.
ازآن روز به بعد ازهمه پسرها نفرت دارم و آن ها را گرگ های خیابانی می دانم. روح و روانم به هم ریخته است به طوری که حتی جرئت نکردم این ماجرای تلخ را با خانواده ام درمیان بگذارم چرا که می ترسیدم آن ها عصبانی شوند و مراکتک بزنند به همین دلیل افکار خطرناکی به ذهنم خطور می کرد و دوست داشتم در خانه ای به تنهایی زندگی کنم و هیچ کس مزاحمم نشود اما ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت این ماجرای تلخ و با صدور دستوری از سوی سرهنگ جعفرخانی (رئیس کلانتری)، بررسی های روان شناختی آغاز شد و خانواده دختر نوجوان نیز برای پیگیری های قانونی از راز پنهان دخترشان مطلع شدند.
منبع: خراسان هم اکنون دیگران می خوانند-
تعطیلات هفته «دو روز» میشود؛ تعطیلی آخر هفتهها از کی اجرا میشود؟
-
ماه رمضان در سال 1403، چهل روزه است!
-
فال قهوه امروز جمعه 29 دی 1402 | قهوه ات رو بخور بعد فال بگیر
-
بلاتکلیفی تازه برای نیروهای شرکتی و قراردادی ؛ بررسی طرح ساماندهی کارکنان دولت عقب افتاد؟
-
ساعت آخرالزمان رسید؟ فاجعه روز قیامت نزدیک شد
-
در جلسه دوم پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش چه گذشت / متهم ردیف دوم: از مهرجویی کینه داشتم
-
قیمت جدید گوشیهای سامسونگ، شیائومی و آیفون / قیمت ارزانترین و گرانترین گوشیهای محبوب بازار